این نوشتار سعی به بررسی اندیشه سلفیت از طریق معناشناسی واژه سلفیه، واکاوی مبانی فکری، گونه‎شناسی و در نهایت بررسی آرا و افکار مهم‎ترین متفکران سلفیت دارد تا از این طریق به معرفی این تفکر انحرافی بپردازد.  

معناشناسی سلفیه   

کلمه سلف در زبان عربی به معنای گذشته است، قوم سلاف یعنی گروهی که در گذشته می‎زیستند. البته هر زمان نسبت به زمانی‎‎هایی که قبل از آن آمده و سپری شده خلف است (منتظری، 1388). سلفیه از نظر لغوی، انتساب به گذشته یا گذشتگان و تقریبا به معنای گذشته‌گرایی است. بنابراین می‎توان گفت که سلفی‎گری به معنای تقلید از گذشتگان است.  

مفهوم‎شناسی اصطلاح سلفیه

سلفیه (اصحاب السلف الصالح) در معنای اصطلاحی آن، نام فرقه‎ای است که با تمسک به دین اسلام خود را پیرو سلف صالح می‎دانند و در اعمال، رفتار و اعتقادات خود، سعی بر تابعیت از پیامبر اسلام (ص)، صحابه و تابعین دارند. آنان معتقدند که عقاید اسلامی باید به همان نحو بیان شوند که در عصر صحابه و تابعین مطرح بوده است؛ یعنی عقاید اسلامی را باید از کتاب و سنت فرا گرفت و علما نباید به طرح ادله‎ای غیر از آنچه قرآن در اختیار می‎گذارد، بپردازند. با این توصیف «سلفی کسی است که در احکام شرعی به کتاب و سنت رجوع کند و به غیر آن‎ها رجوع نکند.» (بشیر، 1390).  

پیشینه این نگرش را باید در سده نخستین اسلامی در فرقه خوارج جست‌وجو کرد، پس از آن و در سده دوم هجری نیز جریانی به نام اهل حدیث (1) به‎وجود آمد که از نظر کلامی در برابر معتزله (2) و از نظر فقهی در برابر اهل رای (3) موضع گرفت و زمینه را برای زایش رویکرد‎هایی چون جسم‌گرایی فراهم آورد. جسم‌گرایان گروهی بودند که با استناد به ظاهر برخی آیات و احادیث و پرهیز از هر گونه تفسیر عقلانی، خدا را جسم می‎انگاشتند. در قرن‎‎های بعد اما آنان رو به افول نهادند تا اینکه در قرن دوازدهم ه. ق محمدبن عبدالوهاب این اندیشه‎‎ها را بار دیگر در عربستان زنده کرد. در واقع سلفیت بر خلوص اعتقادی در تعامل خود با گرایش‎‎های مخالف در درون صفوف اسلام‎گرایان تاکید دارد. همچنین بر مرجعیت سلف در تعامل با تمامی مسائل و امور تاکید می‎کند، به‎گونه‎ای که از محدوده دیدگاه‎‎های رایج نزد سلف بیرون نمی‎رود و در صورت اختلاف سلف بر دو دیدگاه، تاسیس دیدگاه سوم را جایز نمی‎داند.  

مبانی فکری سلفیت  

با بررسی آرا و افکار اندیشه سلفی می‎توان گفت که این تفکر بر مولفه‎‎هایی همچون تاکید بر نص، مخالفت با فلسفه، حجیت صدر اسلام، تکفیرگرایی و... بنیان‎گذاری شده است. در ادامه برخی از مهم‎ترین اصول تفکر سلفی بیان می‎شود.  

تاکید بر نقل و بی‎توجهی به علم و عقل  

سلفیان برای عقل و تفسیر عقلی (به معنای جامع کلمه همه‎ دانش‎‎های جدید) اهمیتی قائل نیستند و به‎لحاظ روشی، منقولات دینی و احکام شرعی را بر داده‎‎های علمی و عقلی مقدم می‎دانند. در این دیدگاه، دانش‎‎های عقلی بشری فتنه هستند زیرا انسان را از خداوند بی‎نیاز می‎کنند. قبل از هر چیز، عبادت و پرستش خداوند اهمیت دارد و پس از آن تعلم و تعقل در حد ضرورت مهم است. سلفیان علم را سبب سرکشی، طغیان و بی‎نیازی بشر معرفی می‎کنند. مسلمانان در درجه اول، بندگان خدا هستند. علم و دانش‎اندوزی نزد مسلمانان برای نفس علم نیست؛ بلکه آنان از این طریق خودشان را برای آخرت آماده می‎کنند. اینان به قدر کفایت می‎آموزند چراکه یادگیری بیش از ضرورت برای غیر خدا خواهد بود. (عدالت نژاد، نظام‎الدینی، 1390)  

ابن تیمیه در این زمینه کتاب معروف درء تعارض العقل و النقل را نوشته که تمام محتوای آن این است که چون عقل راهی به‎سوی فهم عوالم بالا ندارد، لذا فهم آن هیچ‎گاه نمی‎‎تواند با نقل تعارض داشته باشد. براساس این دیدگاه، عقلی مورد قبول است که همیشه در خدمت تفسیر وحی باشد و الا آن عقل، عقل یونانی است که جز بدعت‎گذاری کار دیگری انجام نمی‎‎دهد. پس، هیچ راهی برای شناخت عقاید، احکام و تمام آنچه بدان مربوط می‎شود، جز از راه قرآن کریم و سنت بیان‎کننده آن و پیمودن مسیر قرآن و سنت نیست. بنابراین اگر پس از این، عقل تسلطی داشته باشد، فقط در تصدیق، اعتراف و بیان نزدیک ساختن نقل به عقل و جدا نبودن آن‎ها از یکدیگر است. عقل فقط شاهد است و نه حاکم، تقریرکننده و تاییدکننده است نه نقض‎کننده و ترک‎کننده و توضیح‎گر ادله‎ای است که قرآن کریم آن را دربردارد. اصولا از دیدگاه سلفی‎ها، عقل به‎دنبال نقل حرکت می‎کند، آن را قوت و قدرت می‎بخشد و نمی‎تواند به‎طور مستقل استدلالی را مطرح نماید. (ایمانی، ابوزهره، 1388).  

تاکید بر جهاد   

جهاد از دیگر مبانی بنیادین اندیشه سلفیان است. جهاد می‎تواند آشکار یا پنهان، مسلحانه یا غیر مسلحانه به برپایی حکومت اسلامی کمک کند. جهاد از واژه‎‎هایی است که با قیام، اقامه دولت اسلامی، دارالاسلام و دارالحرب ارتباط تنگاتنگی دارد. سلفیان جدید جهاد را به هر شکل و با هر وسیله‎ای جایز می‎دانند؛ به‎عبارت دیگر انجام هر کاری از طریق مجاری قانونی و رسمی یا غیررسمی و مخفیانه که با هدف مقابله با کفر و ایجاد دولت اسلامی باشد جهاد تلقی می‎شود. (عدالت نژاد، نظام‎الدینی، 1390).  

تاکید بر نص، دوری از تاویل و نوآوری    

از مهم‎ترین مبانی عقیدتی سلفیان قدیم، پیروی از ظاهر نصوص قرآن و سنت و مخالفت با تاویل و تفسیر بود. آنان در روش بیان خود با بکارگیری فراوان آیات قرآن (بدون توجه به ارتباط منطقی آیات یا متشابه بودن آن‎ها یا‎ شان نزول خاص هر آیه) در پی ترسیم چهره اسلام براساس باور‎های خود بودند. بنابراین می‎توان گفت که سلفیان براساس رویکرد ظاهرگرایی عمل می‌کنند و به انکار تاویل پرداخته و معتقدند اگر راه تاویل باز شود، دین از درب دیگر خارج می‎‎شود. آنان معتقدند تمام آنچه خداوند در قرآن گفته باید به ظاهرش تمسک کرد و پذیرفت که آن حقیقتی در بالا دارد. به‎عنوان نمونه، اگر خداوند فرموده که خداوند دست دارد باید پذیرفت که ایشان حقیقتا دست دارد و واقعیتی به نام دست وجود دارد و نباید آن را تاویل کرد و به معنای قدرت یا هر چیز دیگر تفسیر کرد.  

گذشته‎گرایی و حجیت صدر اسلام

برای سلفیان پیروی از سلف صالح، عامل و دلیل اصلی مشروعیت بخشیدن به اعمال و رفتار است و الگوی تمامی اعصار این روش و سیره است. بر این مبنا، می‎توان تعریف‎‎های ذیل را برای معنای سلف بیان کرد:

‎ـ‎ روش صحابه 

‎ـ‎ روش تابعین 

‎ـ‎ روش رسول خدا (ص)، صحابه و تابعین به احسان 

‎ـ‎ سنت رسول خدا (ص) و خلفای راشدین 

‎ـ‎ روش صحابه و تابعین و تابعین تابعین تا پایان قرن سوم (عابدی، 1390).  

این در‎ حالی است که سلفیان جدید، مرز زمانی و عقیدتی صحابه و تابعین را شکسته و افکار خود را بیشتر بر افکار و آرای ابن حنبل و ابن تیمیه منطبق کرده‎اند.  

تکفیرگرایی و توسعه معنایی و مصداقی کفر    

 مهم‎ترین و موثرترین مبنای کلامی سلفیان جدید، توسعه معنایی و مصداقی کفر است. شرک و کفر نزد سلفیان قدیم، بیشتر گونه‎ای از عبادات و عقاید فردی مانند توسل به اولیا، نذر، شفاعت، زیارت قبور بود ولی شرک و کفری که سلفیان جدید به آن معتقدند و از آن به کفر جدید تعبیر می‎کنند، تقریبا همه شئون زندگی اجتماعی و مدنی شخص را در برمی‎گیرد. در نظر سلفیان جدید، پیروی از اندیشه‎‎های نو یا گرویدن به مکاتب‎ فکری و فلسفی، عضویت در احزاب سیاسی، انجام برخی از مراسم و آیین‎‎های مذهبی و دیپلماتیک و اشتغال در ادارات و سازمان‎‎های دولتی (چنان‌چه در جهت اهداف و منافع گرو‎ه‎ه‎های سلفی نباشد) از اعمال مشرکان و کافران به حساب می‎آید.  

بر همین اساس سلفیان همه دولت‎‎های اسلامی را به سبب اتخاذ روش‎‎ها و قوانینی غیر از قوانین کتاب و سنت، کافر تلقی می‎کنند و این کفر جدید را شدیدتر از کفر مشرکان عصر جاهلیت می‎پندارند زیرا مشرکان عصر جاهلیت برای نزدیک شدن به خدا، بت‎پرستی می‎کردند ولی کافران دوره اخیر، خدایان دیگری را به‎جای الله برگزیده‎اند. براساس این تفکر سلفی‎گری است که آن‎ها حکم به تکفیر بسیاری از گروه‎‎ها و افراد می‌‎دهند و حربه تکفیر، جوازی برای انجام هر گونه عملیات خشونت‎آمیز را به آن‎ها می‎دهد. (عدالت‌نژاد، نظام‎الدینی، 1390)

 تفکر سلفی با الهام از شرایط و امکانات زندگی زمان پیامبر (ص)، اعتقاد دارد که مسلمانان امروز نیز باید به همان شیوه و در سطح امکانات عهد پیامبر (ص) زندگی کنند زیرا که بیشتر از آن اندازه کفر است. اینان انجام هر امری را که مانع عبادت الهی باشد کفر قلمداد می‎کنند حتی اگر این امر، پیشرفت در زمینه‎‎های مختلف علمی، نظامی، فرهنگی، اقتصادی یا برخورداری از نعمت‎‎های مادی باشد. از دیگر اعتقادات سلفیان می‎توان به مبارزه همه‎جانبه با تمامی مظاهر و تمدن غربی، مخالفت با فلسفه و منطق و علوم جدید و افراط در حدیث‎گرایی اشاره کرد.  

 

گونه‎شناسی سلفی‎گری  

باید اشاره کرد که سلفی‎گری اشاره به نوعی روش و شیوه عمل برای رسیدن به اهداف دارد که تنها به تفکر و نگرش سلفی محدود نمانده است و به نگرش‎‎های دیگر هم سرایت کرده است و در حال حاضر شاهد آن هستیم که افرادی از مذاهب گوناگون اسلامی در گروه‎‎های سلفی فعال هستند، هرچند که گروه‎‎هایی با مشی سلفی‎گری در عمل بیشتر توانسته‎اند افرادی را با مذاهب حنبلی، حنفی و وهابی جذب ‎کنند.  

به‎طور کلی سلفی‎گرایی به‎عنوان یک جریان با وجود مبانی مشترک، دارای تنوع و گوناگونی است. با نگاهی به جریان‎‎های مختلف آن، می‎توان در مجموع عامل عقاید، سیاست و روش را بیان کرد که باعث شده است سلفیان به چندین گروه تقسیم شوند. (علیزاده موسوی، 1389)  

یکی‎ از علل متنوع شدن رویکرد گروه‎‎های سلفی‎ در صحنه عمل، اختلاف‎‎هایی است که در برخی مبانی میان‎ آن‎‎ها وجود دارد. این اختلاف‎‎ها ناشی از توجه و میزان پایبندی هر کدام از این گروه‎‎ها به مبانی عام سلفی‎گری است. مثلا درحالی‎که وهابیان بر حدیث به‎عنوان منبع معرفتی خود بسیار تاکید دارند، اهل قرآن توجه چندانی به حدیث نداشته و به‎طور مستقیم به کتاب مراجعه می‎کنند.

 

یکی دیگر از عوامل اختلاف میان سلفیان، سیاست است، مسائلی مانند حد و مرز مشارکت در سیاست، چگونگی تعامل با دولت، موضع‎گیری در برابر مخالفان، از درون دینی (مذاهب دیگر) گرفته تا برون دینی (غیر مسلمانان)، برخی از این موارد است.

 

برای نمونه‎، درحالی‎که برخی از سلفی‎‎ها تا هنگامی که حاکم اسلامی به‎طور رسمی اظهار کفر نکرده باشد، تمکین از حاکم را لازم می‎شمارند، برخی دیگر معتقد به مبارزه با حاکم جائر هستند. گاهی دو جریان سلفی از نظر عقاید و حتی مواضع سیاسی با یکدیگر مشابهند اما از نظر روش رسیدن به هدف‎‎ها با یکدیگر تفاوت دارند.

 

به‎عنوان نمونه درحالی‎که شاخه‎ جمعیت العلمای اسلام که پیرو مکتب دیوبند است، برای پیشبرد هدف‎‎های خود از روش‎‎های دیپلماتیک و غیر خشونت‎آمیز استفاده می‎کند، گروهی مانند سپاه صحابه با همان نگرش‎‎های اعتقادی، روش ترور و خشونت را برای پیشبرد هدف‎‎های خود به‎کار می‎گیرد. با توجه به این عوامل‎، می‎توان سلفی‎گری را به گونه‎‎هایی که در پی می‎آید، تقسیم کرد.

سلفی‎گری تکفیری    

سلفی‎گری تکفیری به گرایش گروهی از سلفیون گفته می‎شود که مخالفان خود را کافر می‎شمارند. براساس مبنای فکری آنان میان ایمان و عمل تلازم وجود دارد. به این معنی که اگر کسی ایمان به خدا داشته باشد و مرتکب کبائر شود، از دین خارج شده و کافر واجب القتل شمرده می‎شود. در جهان اسلام تنها گروهی که چنین عقیده‎ای داشتند، خوارج بودند. چنین دیدگاهی موجب شده است که سلفی‎‎های تکفیری، بسیاری از مسلمانان را در ردیف مشرکان قرار دهند و در نتیجه آنان را مهدورالدم بدانند.  

مهم‎ترین نوع سلفی‎گری تکفیری، وهابیان هستند. از دیگر گروه‎‎ها می‎توان به گروه‎‎های وابسته به مکتب دیوبندی در پاکستان مانند سپاه صحابه، لشکر جهنگوی، جیش محمد و لشکر طیبه که در زمره گروه‎‎های تکفیری قابل تقسیم هستند و جنایت‎‎های فجیعی را مرتکب می‎شوند اشاره کرد.  

سلفی‎گری جهادی  

    

سلفی‎گری جهادی در فعالیت‎‎های خود تعریف رایج میان علمای اسلام که جهان را به دو بخش اسلام و کفر تقسیم می‎کنند، توجهی ندارد؛ بلکه با توسعه در مفهوم شرک و کفر، گروه بزرگی از مسلمانان را نیز از دائره‎ اسلام خارج می‎کنند. از سوی دیگر، روش و عملیات‎‎های خشونت‎آمیز را سرلوحه فعالیت‎‎های خود قرار می‎دهند و به همین دلیل است که در برخی از کشور‎های اسلامی که سلفیان جهادی حضور دارند آن‎ها بیشتر دشمنان خود را مسلمانان تعریف کرده‎اند.  

سلفیان جهادی چندان اهل مطالعه نیستند و همان‎گونه که از نام آن‎ها پیداست، اصالت را به اسلحه، جهاد و مبارزه می‎دهند. یکی از نظریه‎پردازان مهم این جریان عبدالسلام فرج بود که در ماجرای ترور سادات، دستگیر و اعدام شد. او کتابی با نام الجهاد: فریضه الغائبه دارد که در آن معتقد است راه نجات کشور‎های اسلامی، جهاد مسلحانه علیه حکومت‎هایشان است. البته میان سلفی‎گری تکفیری و سلفی‎گری جهادی، شباهت‎‎هایی وجود دارد و سلفی‎گری جهادی در خدمت سلفی‎گری تکفیری قرار گرفته است.  

سلفی‎گری تبلیغی   

سلفی‎گری تبلیغی بیشتر در برابر سلفی‎گری تکفیری مطرح می‎شود. سلفی‎گری تبلیغی نوعی از سلفی‎گری است که محور فعالیت‎‎های خود را تبلیغ اندیشه‎‎ها و مبانی سلفیت قرار می‎دهد. در ماهیت این نوع از سلفی‎گری‎ نیز تکفیر مخالفان دیده می‎شود اما در ظاهر نسبت به جهاد و مبارزه با مسلمانان کمتر تاکید دارد. سلفی‎گری تبلیغی می‎کوشد تا گفتمان سلفی‎گری را جهانی ‎سازد. چندین هزار سایت اینترنتی و شبکه‎ ماهواره‎ای، مسئولیت تبلیغ دیدگاه‎‎های سلفی‎گری را به عهده دارند.  

به‎عنوان مثال اهل حدیث و اهل قرآن پاکستان بیشتر در باب سلفی‎گری تبلیغی فعال هستند و وهابیون در عربستان کتاب‎‎های آنان را در تیراژ‎های انبوه چاپ می‎کنند. از دیگر گروه‎‎های سلفی‎گری تبلیغی می‎توان به شبکه‎ جماعت تبلیغ که در بیش از صد کشور جهان شعبه دارد و سالانه دو گردهمایی بزرگ را در پاکستان و بنگلادش برگزار می‎کنند، اشاره کرد.  

سلفی‎گری سیاسی   

تعریف سلفی‎گری سیاسی نسبت به انواع دیگر سلفی‎گری با دشواری‎‎های بیشتری همراه است زیرا از یک‌سو بسیاری از جریان‎‎های سلفی‎گری، هدف‎‎های سیاسی را در کنار هدف‎‎های اعتقادی دنبال می‎کنند و از سوی دیگر، ‎غربی‎‎ها به تمام حرکت‎‎های اسلامی که قائل به ارتباط دین با سیاست باشند، عنوان سلفی‎گری و بنیادگرایی می‎دهند.  

در تعریف سلفی‎گری سیاسی می‎توان گفت که ‎نوعی از سلفی‎گری است که با وجود داشتن هدف‎‎های اعتقادی‎، بیشتر در پی‎هدف‎‎های سیاسی و به دست آوردن قدرت سیاسی است.

 

به‎طور کلی، جریان‎‎های سلفی را به دو گروه عمده می‎توان تقسیم کرد: گروه‎‎هایی که از راه فعالیت‎‎های سیاسی، بیشتر در پی هدف‎‎های اعتقادی هستند؛ مانند طالبان و جمعیت العلمای اسلام و شاخه فضل الرحمن. گروه‎‎های دیگر کسانی هستند که با بهره‎برداری از مبانی اعتقادی به‎دنبال هدف‎‎های سیاسی هستند، مانند جریان نوگرای وهابیت و شاخه‎‎هایی از جریان‎‎های محلی وابسته به القاعده مانند سازمان قاعده الجهاد فی بلاد الرافدین در عراق و گروه معدوم جندالله در ایران.

 

بازخوانی اندیشه بنیانگذاران سلفی‎گری    

سلفیت بر مبنای اندیشه و تفکرات افرادی مانند احمدبن حنبل، احمدبن تیمیه، ابن القیم الجوزیه و محمدبن عبدالوهاب بنیان‎گذاری شده است. بعد‎ها جریان‎ جدیدی توسط جانشینان شاه ولی‎الله دهلوی، مانند پسرش شاه عبدالعزیز دهلوی و تربیت‎شدگان این مکتب مانند شیخ‎قاسم نانوتوی بنیانگذار «دارالعلوم دیوبند»، شکل گرفت که به‎تدریج رویکرد سلفی افراطی را در پیش گرفت و به‎سمت گسترده کردن کفر، تاکید بر اندیشه جهاد و... سوق داده شد.  

ابن تیمیه    

ابن تیمیه، یکی از بنیانگذاران سلفیه و سرچشمه و منشأ اصلی فرقه وهابیت است. از جمله باور‎های ابن تیمیه می‎توان به موارد زیر اشاره کرد:  

 

 اعتقاد به تجسیم  

ابن تیمیه به‎دلیل تاکید بسیار بر ظواهر نصوص بدون تعمق بر مفهوم که همان رویکرد تفسیری است و با تکیه بر ظاهر برخی آیات، جسمانیت و رؤیت حسی و جهت را به خداوند نسبت می‎دهد. وی در رساله «عقیده الحمویه» بر این باور است که خداوند می‎شنود، سخن می‎گوید، خشنود و غضبناک می‎شود، روز قیامت در حال خنده بر بندگان آشکار می‎شود، هر شب به آسمان دنیا فرود می‎آید و هر کس فرود آمدن خدا را بر آسمان دنیا انکار یا تاویل کند، بدعت‌گذار و گمراه است. به‎طور کلی، او مانند عموم جسم‎گرایان با تاکید بر ظواهر برخی آیات و پرهیز از عقلانیت در فهم آن‌ها، ویژگی‎‎های بشری و حسی برای خداوند قائل می‎شود.  

تحریم زیارت اهل قبور  

اعتقاد دیگر ابن تیمیه تحریم زیارت اهل قبور پیامبران (ع) و اولیای الهی و تکریم آن‎‎ها است. ابن تیمیه در این‎باره می‎گوید که «هر کسی به قصد زیارت قبر پیامبر (ص) سفر کند از شریعت سیدالمرسلین خارج است و هرگونه زیارت قبور، شرک و حرام است.»

تکفیر  

ابن تیمیه افزون بر جسم‎گرایی و تحریم زیارت قبور، میراث دیگری نیز برای وهابیان به‎جا گذاشته و آن همانا تکفیر است. البته کافر شمردن برخی شخصیت‎‎ها و مذاهب اسلامی پیش از ابن‎‎تیمیه نیز وجود داشته است و نمونه‎‎های فراوانی از آن مربوط به سلفیان نخستین در دست است. تکفیر در اندیشه ابن تیمیه در نهایت منجر به این می‎شود که ریختن خون مرتدان نه‌تنها مباح است بلکه با پیشروی و افراط‎گرایی فوق‎العاده و دوری از قوانین دین مبین اسلام این کار را مستوجب پاداش و ثواب می‌داند.  

تجلی اندیشه سلفیت در صحنه سیاسی   

اسلام‌گرایان سلفی را می‎توان درون یک طیف بررسی کرد که در یک سر این طیف گروه‎‎هایی نظیر اخوان‎المسلمین در مصر و در سر دیگر طیف می‎توان به القاعده اشاره کرد. حامد الگار معتقد است که سلفی‎گری با ادعای کلان اصلاح‎گری خود را مطرح ساخت ولی در عمل به نوعی افراطی‎گری منتهی شد که با ماهیت اصلاح در تعارض است. (الگار، ۱۳۶۲) تجلی مصادیق سلفیت در صحنه سیاست عملی را می‎توان در نظام آل‎سعود عربستان که با وهابیت ارتباط نزدیک و تنگاتنگی دارند و گروه طالبان در افغانستان مشاهده کرد.

 

همچنین گروه‎‎های تروریستی در کشور‎های اسلامی که بسیاری از آن‎‎ها ریشه در القاعده‎ دارند، در ردیف سلفیون جهادی و تکفیری قرار می‎گیرند و فجیع‎ترین جنایت‎‎ها توسط گروه‎‎های وابسته به این جریان در کشور‎های اسلامی انجام می‎شود. به‎عنوان نمونه زرقاوی که رسما‎ رهبری شاخه‎ عراقی القاعده را در دست داشت، ابتدا با هدف مبارزه با اشغالگران وارد عراق شد اما پس از چندی رسما به تهدید شیعیان و حتی اهل سنت عراق پرداخت و بسیاری از بمب‎گذاری‎‎ها که مردم بی‎گناه را در کوچه و بازار به کام مرگ کشید، توسط او انجام شد. آمار‎های منتشر شده نشان می‎دهد که میزان کشته‎‎‎های عملیات‎‎های القاعده بیشتر از بین مسلمانان بوده است تا اشغالگران و صلیبی‎ها.

 گسترش گروه‎‎های سلفی (که در برخی موارد با حمایت مستقیم کشور‎های غربی و به‎خصوص آمریکا اتفاق افتاده است) باعث بروز اختلافات عمیق و نزاع‎‎‎های خونین در جوامع اسلامی شده است. از سوی دیگر وجود این گروه‎‎های تندرو و خشن، کشور‎های غربی را در تبلیغات خود در راستای اسلام هراسی و ارائه تصویری خشن از اسلام ترغیب کرده است.  

 

دکتر محمدسعید رمضان البوطی از منتقدان اندیشه سلفیه و فرقه وهابیت، در کتاب السلفیه مرحله زمینه مبارکه لامذهب اسلامی درباره سلفیه و پیدایش آن می‎گوید: «سلفیه پدیده‎ای ناخواسته و نسبتا نوخواسته است که انحصارطلبانه مدعی مسلمانی است و همه را جز خود، کافر می‎شمرد... سلفیه دستی به دعوت بلند می‎کند و می‎گوید بیایید با کنار گذاشتن همه مذاهب به‎سوی یگانه‎ شدن برویم اما با دست دیگر، شمشیر تکفیر برمی‎کشد و مدعی است که با حذف دیگران از جامعه اسلامی و راندن آنان به جمع کفار، جامعه اسلامی را یکدست می‎کند.

 

در پشت این دعوت به بی‎مذهبی، نوعی مذهب نهفته و بلکه دعوت خود نوعی مذهب است، آن‎ هم مذهبی گرفتار چنگال جمود و تنگ‎‌نظری که اسلام را به‎صورت دینی بی‎تحرک، بی‎روح، ناقص، ناتوان و بی‎جاذبه تصویر می‎کند و با احیای خشونت و تعصب، راه را بر هرگونه نزدیک‎ شدن به همدیگر می‎بندد. (البوطی، 1387)

نتیجه‎گیری  

پیشینه سلفیت را باید در سده نخستین اسلام جست‌وجو کرد، زیرا جمود بر ظواهر نصوص دینی و پرهیز از عقلانیت و در نتیجه آن دو، تحجر را که مولفه‎‎های اصلی اندیشه سلفی است، در سده یکم هجری در فرقه خوارج به روشنی مشاهده می‎کنیم. پس از آن و در سده دوم هجری نیز جریانی موسوم به اهل حدیث به‎وجود آمد که با تکیه بر مولفه‎‎های پیش گفته، از نظر کلامی در برابر معتزله و از نظر فقهی در برابر اهل رای موضع گرفت و با جمود و عقل‌گریزی سلفی، بالاجبار زمینه را برای زایش رویکرد‎هایی انحرافی چون جسم‌گرایان فراهم کرد.  

در اندیشه سلفیون، اسلوب‎‎های عقلی و منطقی جایگاهی ندارد و تنها نصوص قرآن، احادیث و نیز ادله مفهوم از نص قرآن برای آنان حجیت دارد. اصول اولیه اسلام نیز از نظر آنان، صرفا ظواهر قرآن و سنت است که به دور از هر گونه تاویل و تفسیر عقلی و ضرورتا مطابق با فهم و برداشت سلف (مسلمانان نخستین) معنا می‎شود؛ آن هم تنها بخشی از سلف به‎صورت کاملا گزینشی که با قرائت خشک و خشن آن‎ها از دین همداستان باشد. از پایه‎گذاران تفکر سلفی می‎توان به احمدبن تیمیه، ابن القیم الجوزیه، محمد بن عبدالوهاب، ابوالاعلی مودودی و سید قطب اشاره کرد.  

گروه‎‎های تروریستی در کشور‎های اسلامی که بسیاری از آن‎‎ها ریشه در القاعده‎ دارند، در ردیف سلفیون جهادی و تکفیری قرار می‎گیرند و فجیع‎ترین جنایت‎‎ها توسط گروه‎‎های وابسته به این جریان در کشور‎های اسلامی انجام می‎شود. از سوی دیگر می‎توان از سلفیه حکومتی نام برد که تجلی آن در عربستان سعودی است که همیشه در راستای منافع کشور‎های غربی فعالیت کرده است.  

گروه‎‎هایی که براساس اندیشه سلفیه (به‌خصوص سلفیه تکفیری و جهادی) تشکیل شده‎اند بیشترین ضربه‎‎ها را به جهان اسلام وارد کرده‌اند‎ و در بیشتر موارد در زمین کشور‎های غربی بازی کرده‌اند و نباید به مخالفت‎‎های ظاهری آن‎ها با غرب اکتفا کرد   

   

منابع:

‎ـ‎ الگار، حامد (۱۳۶۲). نهضت بیداری در جهان اسلام. ترجمه محمد مهدی جعفری، تهران: شرکت سهامی انتشار و انتشارات فرهنگ.  

‎ـ‎ البوطی، محمد سعید (1387). سلفیه بدعت یا مذهب. ترجمه حسین صابری، چاپ چهارم، مشهد: انتشارات آشتان قدس رضوی.  

‎ـ‎ ایمانی، علیرضا. ابوزهره، محمد (1388). سلفیان. در مجموعه مقالات فرق تسنن، مهدی فرمانیان، چاپ سوم، قم: نشر ادیان.  

بشیر، حسن (1390). تاریخ فرهنگی سلفیه: از متن‌گرایی تا زمینه‌گرایی. در بنیاد‌گرایی و سلفیه؛ بازشناسی طیفی از جریان‎‎های دینی. حسین هوشنگی و احمد پاکتچی، تهران: انتشارات دانشگاه امام صادق.  

‎ـ‎ سوزنگر، سیروس ( 1383). اندیشه‎‎های سیاسی سید قطب. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی.  

‎ـ‎ سید قطب (1378). نشانه‎‎های راه. ترجمه محمود محمودی، تهران: نشر احسان.  

‎ـ‎ سید قطب (1360). جاهلیت قرن بیستم، ترجمه صدرالدین بلاغی. تهران: انتشارات امیرکبیر.  

‎ـ‎ سید قطب (1369). ویژگی‎های ائدیولوژی اسلامی. ترجمه سیدمحمد خامنه‎ای، تهران: انتشارات کیهان.  

‎ـ‎ فرمانیان، مهدی (1388). گرایش‎‎های فکری سلفیه در جهان امروز. فصلنامه مشکات، شماره 104، پائیز.  

‎ـ‎ عابدی، احمد (1390). توحید و شرک در نگاه شیعه و وهابیت. چاپ اول، تهران: انتشارات مشعر.  

‎ـ‎ عدالت‌نژاد، سعید. نظام‎الدینی، سید حسین (1390). سلفیان تکفیری یا الجهادیون: خاستگاه و اندیشه‎ها. فصلنامه تاریخ و تمدن اسلامی، شماره سیزدهم، بهار و تابستان.  

‎ـ‎ علیزاده موسوی، مهدی (1389). سلفی‎گری و وهابیت. جلد اول: تبارشناسی. چاپ دوم، تهران: دفتر تبلیغات اسلامی.  

‎ـ‎ منتظری، حسن (1388). بررسی سلفی‌گری در شبه قاره هند. رساله سطح سه، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم. دسترسی در:

www. vahhabiyat. com

پی‎نوشت:

1. اهل حدیث که همان اهل حجاز بودند به اصحاب مالک بن انس، اصحاب محمدبن ادریس شافعی و اصحاب احمدبن حنبل اطلاق می‎شد و به این دلیل که تمام هم و غم آنان تحصیل احادیث و نقل اخبار و بنا احکام بر نصوص نبوی بود و به هیچ قیاسی، چه قیاس جلی یا خفی اعتنا نمی‎کردند، به آن‎ها اصحاب حدیث می‎گفتند.  

2. از جریان‎‎های اصلی کلامی در میان اهل سنت است. اینان برخلاف اهل حدیث که انبوه حدیث‎‎های پیامبر و صحابه را مورد توجه خود قرار داده بودند، عقل و خرد را به تنهایی برای پیروی از اسلام راستین کافی می‎دانستند.  

3. وجه تمایز مکتب فکری اهل رای از مکتب اهل حدیث در این بوده است که آنان با توجه به نفوذ و پیشروی روزافزون اسلام در میان جوامع و ملل گوناگون در مواجهه با نیاز‎های جدید و مسائل مستحدثه و نوپیدا به‎جای ایستایی و توقف به اجتهاد و استخراج مسائل پرداخته و احکام شریعت را به شکلی قانونمند و در سایه استفاده از قوانین شرعی و نصوص کتاب و سنت و گفتار‎های صحابه برای دیگران تبیین و تشریح کرده‌اند و در هنگام نیاز از رای و نظر نیز بهره برده‎اند. محدثان اما در این وادی قدم نگذاشته‌اند، از طرح چنین مباحثی ابا داشته‎‎اند و آن را نوعی خروج از دائره احتیاط تلقی کرده‌اند و دیدگاهی منفی نسبت به این امر داشته‎اند