درگیری در خلیج فارس و گسترش آن با حملات عراق به پایانه‌های نفتی ایران در جزیره‌ی خارک در سال 63 و سپس حمله به نفت‌کشها و کشتی‌های ایران در سال‌های بعد، برپایه این تحلیل انجام گرفت که ایران، مادامی که قادر به تولید و فروش نفت و سپس تهیه‌ی سلاح باشد، به جنگ ادامه خواهد داد. بنابراین قطع صدور نفت ایران هسته مرکزی تلاش های عراق را تشکیل می‌داد.

سال 1365 به آن گونه‌ای که ایرانی‌ها می‌خواستند سال سرنوشت جنگ نشد. اما در تعیین سرنوشت جنگ تعیین کننده بود. ایرانی‌ها برای فتح بخش‌هایی از شلمچه نیروی زیادی صرف کردند و البته بخش دیگری از نیروهایشان صرف زمین فتح شده‌ی جدید شد؛ همان طور که پیشتر بخشی از نیروهایشان صرف نگهداری جزایر مجنون و فاو عراق شده بود. آنها برای عملیات‌های جدیدتر نه روزنه‌ای مطمئن در خط دفاعی عراق داشتند و نه نیروی انبوهی برای عملیات. در پایان عملیات کربلای 5 بنا شد نیروی دریایی سپاه برای مقابله به مثل در جنگ دریایی خلیج فارس آماده شود.1

عراق از مدت‌ها پیش خواهان گسترده‌تر شدن جنگ در خلیج فارس و بین المللی شدن جنگ بود اما ایرانی‌ها می‌خواستند در جنگ زمینی سرنوشت جنگ را مشخص کنند و تمایل زیادی به حضور جنگی در خلیج فارس نداشتند. از طرف دیگر کویتی‌‌ها از شوروی و آمریکا خواستند از نفکش‌هایشان در خلیج فارس حمایت کنند. روس‌ها زودتر جواب مثبت دادند و چند ناو به خلیج فارس فرستادند.2

18اردیبهشت 1366 آیت الله خامنه‌ای، رئیس جمهور وقت ایران گفت: «شوروی نباید منافعش را به خطر بیندازد و در خلیج فارس حضور پیدا کند.» بعدازظهر همان روز رزمندگان نیروی دریایی سپاه به یک کشتی شوروی حمله کردند؛ «در آغاز مشخص نبود که این حمله را دولت ایران طراحی کرده است یا یک گروه از سپاه پاسداران.»3

همه غافلگیر شدند. هنوز ایرانی‌ها در مرحله‌ی تهدید بودند نه عملیات. آقای هاشمی خاطرات 18 اردیبهشت: «آقای دکتر ولایتی تلفنی اطلاع داد شوروی در مورد کشتی‌اش که دیشب زده شده یادداشت اعتراض داده است. گفتم روشن کنید ما نزدیم.» 4 این حمله که پس از تهدید رئیس جمهور وقت ایران انجام شده بود به دولت نسبت داده شد. رزمنده‌هایی را که حمله کرده بودند برای تنبیه به تهران فراخواندند، اما در فضای رسانه‌ای دنیا این حمله به نفع ایران و به عنوان شهامت و قدرت ایرانی‌ها تعبیر شد. 5

هاشمی رفسنجانی در خاطرات 20 اردیبهشت:« شب جلسه سران قوا در دفتر من بودند. حمله به کشتی شوروی بحث شد. با اینکه بدون دستور بوده و دلیل بی‌نظمی است، اثرات آن تا کنون مثبت بوده است.»

رزمندگانی که برای مجازات به تهران آمده بودند با تغییر فضا و وساطت فرماندهان تشویق شدند و هدیه گرفتند و حاج احمد خمینی، پیام امام را به فرمانده‌ی نیروی دریایی سپاه رساند که: «از این پس بدون هماهنگی نزنید.»6

*ناو بریجتون

خلیج فارس کانون درگیری در جنگ شده بود. اردیبهشت، کاروان اسکورت شوروی به مین خورد و روس‌ها آماده‌ی موضع گیری تندی علیه ایران بودند که 24 ساعت پس از آن هواپیمای عراقی ناو جنگ استارک آمریکا را هدف گرفت. هر دو اتفاق به نفع ایران بود و مخالفت‌ها در هر دو کشور اوج گرفت. روس‌ها از ادامه‌ی حضور نظامی در خلیج فارس انصراف دادند، اما آمریکایی‌ها با وجود مخالفت‌های داخلی بسیار تصمیم به اسکورت نفکش‌های کویتی گرفتند. اولین کاروان اسکورت نفکش‌ها مرداد 1366 حرکت کرد، اما برخورد مین به نفکش بریجتون دومین فاجعه برای آمریکایی‌ها و پیروزی بزرگی برای ایران بود. 7

عرض جغرافیایى 58-25 شمالى و نصف‏النهار 50/49 شرقى، صداى انفجار مهیبى آب‌هاى نیلگون خلیج فارس را به تموج وا مى‏دارد و رشته افکار ناخدا "ویلیام ماتیس" را پاره مى‏کند. او سه روز قبل ناوگانى متشکل از سه ناوکش آمریکایى و دو نفتکش کویتى را از بندر "خورفکان" در امارات متحده عربى به سمت بندر "الاحمدى" کویت به حرکت درآورده بود و حالا که فقط 90 مایل از این سفر پر دردسر باقى مانده بود که این صداى انفجار همه چیز را به هم ریخت. در کمتر از پنج دقیقه آنچه پیش آمده بود، روشن شد. نفتکش کویتى "بریجتون" که در محاصره چهار ناوشکن آمریکایى قرار داشت، با یک مین دریایى برخورد کرده بود. خیلى زود معلوم شد هر 24 خدمه این نفتکش غول پیکر زنده هستند ولى یک سوراخ به مساحت 43 متر مربع در پهلوى چپ "بریجتون" به وجود آمده بود. ناخدا "ماتیس" بلافاصله پس از ارزیابى ابتدایى واقعه مستقیما با کاخ سفید تماس گرفته و ماوقع را به اطلاع مافوق خود رساند. چند دقیقه بعد "فرانک کارلوچى" مشار امنیت ملى ریگان، او را که در خوابى عمیق به سر مى‏برد، بیدار کرد و خیلى خلاصه و بى‏مقدمه گفت: "رونالدو! یکى از نفتکش‏ها را زدند." به این ترتیب برگ جدیدى از تاریخ بحران خلیج فارس رقم خورد و سلسله وقایع که امروز از آنها تحت عنوان "جنگ نفتکش‏ها" یاد مى‏شود، آغاز گردید.

وقتی آیت الله خامنه‌ای در نیویورک «دولت آمریکا» را تهدید کرد

ایرانی‌ها در جشن و سرور بودند که عربستانی‌ها به حاجیان ایرانی در مکه حمله کردند و آنها را در مراسم برائت از مشرکین به شهادت رساندند. این حمله خون ایرانی‌ها را به جوش آورد. عراق هم جنگ شهرها را به شدت گسترش داده بود. نیروی دریایی سپاه برای جلوگیری از حضور بیگانگان در خلیج فارس علاوه بر عملیات و مقابله به مثل درگیری با آمریکایی‌ها، عملیاتی طراحی کرد تا چاه‌های نفتی الخفاجی عربستان را به آتش بکشد. مانور شهادت را نیز طراحی کرد تا اسکورت‌های بعدی آمریکا را مختل کند. 8

*مانور شهادت

نیمه‌ی مرداد 1366 آقای خامنه‌ای برای شرکت در مانور شهادت راهی بندر عباس شد. مانور بزرگ دریایی «شهادت» با حضور رئیس جمهور، در آب‌های خلیج فارس توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران انجام شد. در این مانور صدها فروند قایق جنگی و ناوچه‎ی رزمی نیروی دریایی سپاه، پس از عبور از تنگه‌ی هرمز به رژه از برابر ناو فرماندهی پرداختند. در همین حال هواپیماهای نیروی هوایی سپاه نیز بر فراز منطقه‌ی رژه، به مانور هوایی پرداختند. سپس ناوچه‌های سپاه پس از گرفتن آرایش جنگی در اطراف یک هدف دریایی، با توپ هدف را نابود کردند. همچنین غواصان نیروی دریایی سپاه با تعبیه‌ی مواد منفجره زیر یک هدف از پیش تعیین شده، این هدف را منفجر کردند.

تسخیر پایگاه‌های فرضی دشمن در یک جزیره‌ی خلیج فارس که با پشتیبانی توپخانه‌ی ساحلی سپاه و به محاصره درآوردن آن انجام شد، بخش دیگری از مانور شهادت بود. در آخرین روز مانور یک قایق انفجاری سپاه که از راه دور کنترل می‌شد، پس از طی چندین کیلومتر در آبهای منطقه خلیج فارس با دستور آیت الله خامنه‌ای به کشتی فرضی دشمن اصابت و آن را منهدم کرد. عملیات پرواز هواپیماهای بدون سرنشین نیز بر فراز تنگه‌ی هرمز اجرا شد. در این مرحله از مانور، قایق‌های تندرو، ناوچه‌های توپدار، ناوچه‌های موشک انداز، ناوچه‌های مسلح به توپ و موشک‎ ضد هوایی، قایق مواد منفجره به همراه نیروهای شهادت طلب، قایق‌‎های انفجاری و قایق‌عای مجهز به رادار ویژه و مسلح به سلاح‎های ضد سطحی به کارگیری شد. در همین مرحله عملیات مین گذاری و نصب مین‌ بر بدنه‌ی هدف‌های فرضی تمرین شد. 9

نیروی دریایی سپاه به صورت ستادی زیر نظر رئیس جمهور اداره می‌شد و بخش‌های مهمی از ابتکاراتی که به آن اشاره شده با هدایت رئیس جمهور وقت اتفاق افتاده است.

*وحشت از مانور شهادت

عملیات‌های دریایی و مانورهای ایران، آمریکایی‌ها را وحشت زده می‌کرد. همان روزها مجله‌ی تایم آمریکا عکس مانور دریایی سپاه را چاپ کرد و نوشت: «نیوری دریایی سپاه 800 قایق تندرو در اختیار دارد که بعضی از آنها از نوع بوگامرو ساخت سوئد هستند. این قایق‌ها می‌توانند تا 100 کیلومتر سرعت بگیرند و در ماموریت‎های انتحاری بسیار خطرناکند. یک دیپلمات عراقی این قایق‌ها را "اژدر انسانی" نام نهاده است و قدرت و سرعت عمل آنها در مانور اخیر نیروی دریایی سپاه به نمایش درآمد.»10

 

*سفر به سازمان ملل و جوسازی آمریکایی‌ها

پس از برخورد ناو بریجتون به مین؛ نبرد مین آمریکایی‌ها را بیش از همه وحشت زده کرد. آمریکایی‌ها اعلام کردند: «ناوگان نظامی آمریکا از این پس به هر شناوری که در حال مین گذاری در دریا باشد حمله می‌کنند.» 27 شهریور رئیس جمهور وقت به نیویورک رفت تا در اجلاس سازمان ملل شرکت کند.

حضور رئیس جمهور وقت در سازمان ملل تحت الشعاع حادثه‌ی خلیج فارس قرار گرفت. آمریکا در روز دوشنبه 30/6/66 ساعت 40/22 با دو فروند بالگرد، کشتی «ایران اجر» را به اتهام کاشتن مین در خلیج فارس، مورد حمله قرار داد. در این درگیری 4 نفر از پرسنل ارتش شهید و4 نفر دیگر زخمی و10 ملوان توسط نیروهای ناوچه آمریکایی دستگیر شدند.

آیت الله خامنه‌ای: «در نیویورک بودیم و هر کانال تلویزیونی را می‌گرفتیم، ماجرای کشتی "ایران اجر" و اقدام به مین گذاری‌اش در خلیج فارس، تمام فضای تبلیغاتی آمریکا و بلکه دنیا را پر کرده بود. این کار برای این بود که سخنرانی را تحت الشعاع قراردهند.»11

برخی حضور رئیس جمهور ایران در آمریکا را پس از سالها نشانه‌ای از تغییر در دیدگاه ایران تعبیر می‌کردند؛ «یکی از مسئولین بلند پایه‌ی یکی از کشورهای اروپایی پیش من آمد و گفت: شما بالاخره باید مسئله‌ی خود را با آمریکا حل کنید!» فکر می‌کردند ما که به نیویورک رفته‌ایم و در کشور آمریکا هستیم، شاید بتوانند نان را به تنور گرم بزنند! گفتم نمی‌شود. قضیه سازمان ملل، قضیه دیگری است. من به سازمان ملل آمده‌ام تا با مردم دنیا حرف بزنم و این ربطی به آمریکا ندارد! مسئله‌‎ی آمریکا، مسئله دیگری است.» 12

رئیس جمهور وقت ایران در سخنرانی عمومی‌اش در سازمان ملل گفت: «هیچ انقلابی از دشمنی نظام «سلطه» در جهان بر کنار نمی‌ماند، اما تنوع، عمق، گستردگی و خشم‌آلودگی خصومت‌هایی که در طول 9 سال با ما شده حکایتی استثنایی و شنیدنی است. هنوز انقلاب به پیروزی نرسیده بود که دشمنی با آن شروع شد، و بیشتر از سوی آمریکا. دست اندرکارانی که گذشت زمان را مجوز افشای رازهای نهان دانسته‌اند امروز اعتراف می‌کنند که در ماه‌های آخر عمر رژیم ستم‌شاهی، دستگاه ریاست جمهوری آمریکا، مشاور امنیتی رییس جمهور و شخص او، به شاه دلگرمی می‌داده و او را تشویق به «قاطعیت» می‌کرده‌اند! مقصود از این قاطعیت همان چیزی است که بعدها به صورت مشخص‌تر در گفته‌های شخصی به نام ژنرال‌ هایزر شنیده شد، شخصی که با مأموریت ویژه از سوی رییس جمهور آمریکا به تهران‌آمده بود. از نظر او و طبق توصیه‌هایی که به او شده بود، باید رژیم شاه ولو به بهای کشته شدن ده‌ها هزار نفر محفوظ بماند. با این استدلال موجه که این بهتر از آن است که بعدها چند برابر این کشته شوند!!‌

پس از پیروزی انقلاب، توطئه‌های خصمانه به شکل‌های دیگری آغاز شد: اولین کار،‌ تلاش همه جانبه برای نفوذ دادن ایادی دشمن در مدیریت‌های انقلاب بود، و سپس با استفاده از جو باز سیاسی پس از یک دوره‌ اختناق چند ده ساله، سازماندهی احزاب و گروه‌های مخالف انقلاب بود. در مورد اول این نمونه جالب است که مهره‌ سرسپرده ولی نه چندان معروفی که چند هفته پس از پیروزی انقلاب در دادگاه انقلاب، خائن و مجرم شناخته شد، در اولین روزهای پیروزی با برانگیختن وسائل و وسائط، توانست فرمانده نیروی هوایی شود! و در مورد دوم کافی است گفته شود که طیفی از سلطنت‌طلب تا کمونیست و از تجزیه‌طلب تا پان ایرانیست را شامل می‌شد و لازم است فراموش نشود که برخی سفارت‌خانه‌های مقیم تهران، از جمله سفارت آمریکا ـ مرکزی برای هدایت و حمایت بعضی از این گروه‌ها بودند!

ترور فردی و جمعی، انفجارهای مهیب، هواپیما ربایی، آدم ربایی، شکنجه و کشتارهای هولناک، کاری بود که به دست چندین گروه تروریستی مورد حمایت و تشویق دشمنان بزرگ انقلاب، در ایران اتفاق افتاد. قربانیان این موج قساوت و خشونت را همه ی قشرها تشکیل می‌دادند: از بزرگترین مدیران انقلاب و کشور، تا افراد عادی جامعه، کارگران، زحمتکشان، زنان و کودکان و رهگذران بی‌خبر.

امروز افراد و سران همان تروریست‌ها که غالبا مسئوولیت جنایات خود را نیز بر عهده گرفته‌اند در آمریکا و فرانسه و برخی دیگر از کشورهای غربی مصونیت و زندگی راحت دارند و به نام «اپوزیسیون انقلاب» نامیده می‌شوند و آن کشورها غالبا جمهوری اسلامی را به تروریسم متهم می‌کنند.

کودتا، تجربه‌ خونین سنتی و معمول قدرت‌ها با همه انقلاب‌ها، نیز در ایران بارها سازماندهی شد و در یک مورد تا مراحل بسیار نزدیک و خطرناک پیش رفت. اگر هوشیاری مأموران و کمک مردم نمی‌بود باید همان پیش‌بینی ژنرال آمریکایی اتفاق می‌افتاد؛ حمام خون و کشتارهای میلیونی، آن هم بیش از یک بار. بزرگترین، دردناک‌ترین و فاجعه‌آمیز‌ترین خصومت دشمنان ما به راه انداختن جنگ تحمیلی بود. تحریک حس جاه‌طلبی یک همسایه، تشویق او به حمله، و دلگرم کردن او به پشتیبانی و کمک.

... ارتکاب جنایات جنگی از حمله‌ وحشیانه به مناطق مسکونی غیر نظامی تا کشتار بی‌رحمانه‌ هزاران کودک و زن بی‌دفاع و به اسارت گرفتن مسافران عادی در جاده‌های اشغالی (در هفته‌های اول جنگ) و زیر پا گذاشتن تعهدات و مقررات بین‌المللی و به کارگیری حجم گسترده‌ای از سلاح‌های شیمیایی و بمباران کشتی‌های تجاری، هواپیماهای غیر نظامی و مسافربری، قطارهای مسافران عادی از جمله‌ کارهای همیشگی و شناخته‌شده‌ عراق در طول این جنگ است.

... این هدف تنها باز پس گرفتن زمین‌های اشغالی یا گرفتن غرامت جنگی نبود ـ هر چند که این هر دو حق مسلم ملت ایران بود و هر چند که بسی خسارت‌ها قابل جبران نبود ـ بلکه هدف مهم‌تر، تنبیه متجاوز و برچیدن بساط تجاوز بود. با طرح مسأله‌ تنبیه متجاوز ما نه فقط یک تکیه گاه مطمئنی برای امنیت ملی خود جستجو می‌کردیم، بلکه این برای همه ی منطقه متضمن امنیت و ثبات بود و هست. اگر یک بار متجاوزی به دلیل تجاوز، از سوی خانواده‌ بین‌المللی مجازات شود می‌توان مطمئن شد که دست کم تا سالیانی، این انگیزه ـ که همواره در عناصر شریر و فرصت‌طلب قابل جستجو است ـ فرو خواهد نشست و منطقه و شاید جهان مصیبت‌های یک جنگ متجاوزانه و بی‌دلیل را تحمل نخواهد کرد.

دادگاه نورنبرگ توانسته است بیش از 40 سال صلح و امنیت اروپای جنگ خیز را تضمین کند. چرا نباید از آن تجربه استفاده کرد؟ قدرت‌های بزرگ، حتی در هنگامی که هزاران کیلومتر مربع از خاک ما در زیر چکمه‌های اشغال‌گران متجاوز بود با استفاده از ابزار فوق‌العاده نیرومند، ما را زیر فشار قرار می‌دادند که آتش بس را بپذیریم. ... قدرت‌های بزرگ، ریاکارانه، این جنگ را که بر ما تحمیل شده «بی معنی» می‌نامند و این در حالی است که خود همواره از آغازگر متجاوز آن، حمایت نظامی، سیاسی و اقتصادی کرده‌اند. من مایلم از این تریبون آن سؤال را مطرح کنم. سؤال این است است که چرا دولت‌هایی که به روشنی و قاطعیت دانسته‌اند که رژیم عراق برافروزنده‌ آتش جنگ و اقدام کننده به تجاوز است – و کم نیستند کسانی که این حقیقت را می‌دانند – در مقابل این جرم بزرگ و گناه بین‌اللمللی سکوت کرده‌اند؟ و چرا رسانه‌های گروهی عالم، مسؤولیت عظیم خود در برابر وجدان بشریت و استیضاح تاریخ را در این مورد به فراموشی سپرده‌اند؟ ممکن است آشنایی به وضع رابطه‌ سیاسی در دنیای امروز و هندسه‌ معیوبی که سلطه‌ قدرتهای بزرگ در روابط جهانی به وجود آورده، کلید حل این معما باشد! و این از نظر ملت ما پوشیده نیست. این بدان معنا بود که ما بخشی از وجود خود را و بخشی از شرف خود را زیر دست و پای دشمن رها کنیم و به امید بازگرداندن آن به دریوزگی این یا آن کمیته‌ی بین المللی برویم. من لازم می‌دانم مجمع عمومی سازمان ملل و نیز افکار عمومی ملت آمریکا را به خطر بسیار بزرگ و بسیار نزدیکی که اکنون رژیم آمریکا با اقدام اخیر خود در خلیج‌فارس همه دنیا را و نه فقط منطقه را با آن تهدید می‌کند معطوف سازم.

دیروز ناوهای امریکایی یک کشتی تجاری، ایرانی بنام "ایران – اجر" را مورد حمله قرار داد، پنج نفر کشته، چهار مجروح بجای نهاد، کشتی را تصرف و تعدادی را دستگیر کرد و به گروگان گرفتند. دیروز تلویزیون آمریکا این را به عنوان زدن یک قایق در حال مین‌ریزی پخش کرد و طبق معمول به افکار عمومی دنیا دروغ گفت اما من اینک اعلام می‌کنم که این یک کشتی تجاری و موسوم به "ایران – اجر " بوده است و نه یک قایق تندر و جنگی، این آغازی است برای حوادثی که بی‌شک عواقب تلخ آن به خلیج‌فارس منحصر نخواهد ماند و مسئولیت‌های همه پیشامدهای بعدی به عهده شروع کننده یعنی آمریکاست.

آیا ادعاهای بی تابانه آمریکا برای صلح در خلیج‌فارس را باید باور کرد، یا این آتش‌افروزی عملی آشکار را؟ من صریحا اعلام می‌کنم که آمریکا پاسخ این اقدام زشت را دریافت خواهد کرد.» 13

*فیلم سوخته

آمریکایی‎ها از تمام سخنان رئیس جمهور ایران تنها بخشی را که مربوط به «ایران اجر» بود بازتاب دادند و اعلام کردند که صحنه‌های جدیدی را نمایش می‌دهند که خدمه‌ی کشتی ایران اجر را در حال ریختن مین در دریا نشان می‌دهد. اما بعد اعلام کردند که فیلم‌هایشان سوخته است. وزیر خارجه ایران به شدت به آمریکایی‌ها حمله کرد که دروغ می‌گویند و اگر فیلمی داشتند آن را پخش می‌کردند.