آنچه درباره تنها افغانستانی ایرباس 655 نمیدانید
«محمد سرور رجایی» نوشت: اگر فاجعه پرواز 655 بر سر یکی از هواپیماهای مسافربری متعلق به خطوط هوایی آمریکا میافتاد، در این سالهای از دست رفته ما، دهها رمان و فیلم بلند سینمایی میساختند و بر فرق جهان میکوبیدند.
«محمد سرور رجایی» نویسنده و فعال فرهنگی مهاجران افغانستانی در ایران طی یادداشتی اختصاصی به خصوصیات اخلاقی شهید «رجبعلی محمدی» از مهاجرین افغانستانی که در هواپیمای پرواز 655 به شهادت رسید پرداخت.
در این یادداشت آمده است: پدر 28 سال از رفتنت میگذرد و ما با یاد و خاطرههای کودکیمان با تو هستیم.
این جمله سرشار از عاطفه و حسرت را امروز در پنجره مجازی دوست نازنینم، آقا کریم خواندم. بیهیچ اشاره و توضیحی. البته این جمله تفسیر تصویری بود که در آن، پیراهن راه راه و تسبیح و عکس کوچکی نقش بسته بود.
شاید تنها وسایل به یادگار مانده پدری که 28سال پیش در آسمان خلیج فارس، آسمانی شد. دوستان بسیاری در پیامشان، یاد پدر آقا کریم را گرامی داشته بودند. در این میان ظاهرا خواهر آقا کریم پیامی برای برادرش، نوشته بود.
پیامی به شدت تاثیرگذار که هم طعم غربت و دوری میدهد و هم درد حس نکردن نوازش دست پدر مهربان در روزهای کودکی.
وی نوشته است: «برادر عزیزم! همیشه سلامت باشى، در کنار فامیل. بسیار خوب است که یاد و خاطرات کودکانت را با پدر، همیشه در قلب و ذهنت دارى.
من نه تنها از نعمت خودش محروم هستم، بلکه خاطرهای هم با وی ندارم که گاهى در ذهنم یاد کنم. فقیر منم که ندارمت... پدر. روحت شاد پدر جانم.»
آن تصویر تسبیح و پیراهنی که آقا کریم گذاشته بود، با نوشته خواهرش، سبب شد که این یادداشت را بنویسم. زیرا معتقدم که ما نیاز داریم به بازگو کردن خاطرههای از این دست. ما سالهای سخت و سنگین بسیاری را زندگی کردیم و میکنیم.
بسیار شاهد بودیم که ابر و باد و خورشید و فلک دست به دست هم دادند و برادران و پدران ما را برای همیشه از ما گرفتند.
ما دختران بسیاری را میشناسیم که مزه نوازش دست پدر را نچشیدهاند. امروز دوازدهم تیر است، هنوز به یاد دارم که بیست و هشت سال پیش هواپیمای ایرباس مسافربری ایرانی با پرواز 655 از «بندرعباس» به مقصد دوبی در حال پرواز بود که ناوشکن جنگی آمریکایی «وینسنس»، با موشکی آن را در آسمان خلیج فارس، نشانه رفت و با سقوط آن، یکی از بزرگترین جنایتهای بشری را رقم زد.
290 مسافر نیازمند زندگی اعم از مردان و زنان و کودکان 2 تا 12 سال مظلومانه به شهادت رسیدند.
42 نفر از مسافران خارجی این هواپیما با ملیتهای «یوگسلاوی» سابق، «پاکستانی»، «هندی»، «عربی» و افغانستانی نیز کشته شدند.
مهاجر افغانستانی مسافر پرواز 655
تنها مسافر افغانستانی آن پرواز بیبازگشت اگرچه خیلیها نمیدانند، «رجبعلی محمدی» نام داشت.
مردی که حالا پس از 28 سال، یادش در دل خانواده و دوستانش زنده است. پسرش هزاران کیلومتر دورتر از ایران مینویسد: «پدر 28 سال از رفتنت میگذرد و ما با یاد و خاطرههای کودکیمان با تو هستیم».
اگر چه نام رجبعلی محمدی در بین اسامی قربانیان پرواز 655 به عنوان تبعه افغانستان ذکر نشده است.
حالا به هر دلیلی که نام محمدی با عنوان خارجی نیامده است، نه تنها قابل مناقشه نیست، بلکه نشان از یگانگی و همدلی 2 ملت بزرگ ایران و افغانستان را میرساند.
این درست است که کشورها در جغرافیای جهانی، دارای مرزهای معینی هستند، که همه هم بر آن احترام قائلیم، اما در برابر مرزهای اعتقادی، خطوط کج و معوج مرزی رنگ میبازند.
همان گونه که در سالهای دفاع مقدس ایران و جهاد اسلامی افغانستان شاهد حضور شهدای بسیاری از 2 کشور هستیم که در کشورهای غیر از کشور متبوعشان به شهادت رسیدهاند.
شهید «رجبعلی محمدی» از اقوام دور ما بود. در سرزمین اجدادی ما «قولخویش بهسود» به دنیا آمده بود. در کابل پایتخت افغانستان تجربههای تحصیل و تجارت را آموخته بود.
از خصوصیات اجتماعی وی از اوایل دهه شصت آنچه که خود به یاد دارم، بسیار مهربان و تلاشگر بود. بعد از آن که فضای سیاسی و اجتماعی شهر کابل در آن سالها پر از شور و شر شد، محمدی با خانواده به ایران مهاجرت کرد.
بعدها فهمیدم که در هنگام رخداد آن فاجعه وی با خانواده محترمش در شهر کاشان ایران ساکن بوده است.
اگر چه چند سال بعد خانواده محمدی به تهران کوچ کردند. به دور از هیاهوی روزمره تهران در این شهر مشغول تحصیل زندگی شدند. در آن سالها که آقا کریم در تهران بود، بارها پیشنهاد گفتوگویی را با خانوادهاش دادم، تا شهید رجبعلی محمدی اندکی از سایه فراموشی خارج شود، اما هر بار امروز و فردا شد و عملی نشد.
حالا اگر چه همه ساله در روز 12 تیرماه محل شهادت آن مسافران آسمان با حضور مسئولان و برخی از خانوادههای شهدا گلباران میشود.
یادشان گرامی داشته میشوند. اما باید بپذیریم که آنچه در خور شأن و مقام شهدای پرواز 655 است، انجام نشده است.
سقوط پرواز 655 از جمله سندهای جنایت آمریکا
در این سالها چند تا شعر، داستان، رمان برای مسافران پروازی که سند یکی از بزرگترین جنایات بشری آمریکا به شمار میرود، نوشته و یا سروده شده است، چند تا فیلم کوتاه و یا بلند ساخته شده است.
آنچه از کارهایی هنری که درباره این ماجرا در ذهن من است، تنها مستند 60 دقیقه «محمود شهبازی» با عنوان «پرواز صبح یکشنبه» است که در چهارمین جشنواره فیلم «عمار» به نمایش در آمد.
همچنین انیمیشن «مروارید سرخ» کاری از «بهروز سلطانیفر» که 2 سال پیش از تلویزیون ایران پخش شد. اتفاق دیگری در این باره یا من خبر ندارم و یا انجام نشده است.
اگر آمریکا بود بر سر میکوبید
البته از کار نمادین دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی که 3 سال پیش در چهار راه «ولی عصر» تهران به یاد شهدای پرواز 655 برگزار کرد، نباید به راحتی گذشت.
اما قبول کنیم که کوتاهی کردیم و میکنیم، مطمئنا اگر چنین اتفاقی بر سر یکی از هواپیماهای مسافربری متعلق به خطوط هوایی آمریکا میافتاد، در این سالهای از دست رفته ما، دهها رمان و فیلم بلند سینمایی میساختند و بر فرق جهان میکوبیدند. نمیکوبیدند؟
ارسال نظر