دکتر علیرضا صدرا، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران پیرامون اقدامات ناقض حقوق بشری آمریکا با ما به بحث و گفتگو پرداخته است. هم اکنون این مصاحبه تفضیلی را پیش رو دارید.

*علت اینکه آمریکایی ها حقوق بشر را روی ترازوی ثروت و قدرت وزن می کنند چیست و بفرمایید که چرا این کشور با این همه ادعای حقوق بشری کفه ثروت و قدرت را در برابر حقوق بشر ترجیح می دهد؟

این کشور فقط ادعای حقوق بشری دارد اما وقتی به پرونده سیاه و ننگین آن نگاه می کنید، می بینید که این کشور چه جنایت هایی انجام می دهد و چه پول های بادآورده ای را صرف حمایت از تروریسم در منطقه و نقاط مختلف جهان می کند. این کشور حاضر است حقوق هزاران نفر انسان بی گناه را نادیده بگیرد اما از تروریست و هر جنایتکار یا قاچاقچی و متجاوزی حمایت کند، زیرا حقوق بشر مطابق دیدگاه آمریکایی ها باید با عیار ثروت و قدرت وزن شود به همین علت حاضرند از هر جنایتکاری حمایت کنند و با غوغا و جار و جنجال به راه انداختن، سازمان های بین المللی را برای صدور قطعنامه علیه کشورهای مظلوم ترغیب کنند.

*اگر ممکن است به چند نمونه از موارد نقض حقوق بشر از سوی آمریکایی ها اشاره بفرمایید؟

اساسا موجودیت آمریکا نقض حقوق بشر است، این ها با اشغال سرزمین سرخ پوستان، طلاهای این منطقه را غارت کرده و با اسلحه ساکنان آن را از بین بردند و بعد حکومت تشکیل دادند. آمریکایی ها از همان ابتدا ماجرا جو بودند لذا فیلم های گانگستری و وسترن نماد این هاست. 

تفکر آن ها بر مبنای تفکر تک ساحتی و تنازعی شکل گرفته و نگاه-شان به مسائل کاملا مادی و اومانیستی است. شالوده فکری آمریکایی ها براساس جدایی ماده از حقیقت و واقعیت و جدایی دین از آخرت و جدا کردن دین از سیاست شکل گرفته است. به همین علت برای آنها تجاوز و تعدی به حقیقت و حقوق انسان ها اهمیت دارد.

 آنها هم از لحاظ حکمی و فلسفی و هم به لحاظ نظری به نوعی تفکر و توهم سلطه پذیر دارند و پندار تک ساحتی را جای حکمت و حقیقت و یقین جا می زنند لذا از این جریان نمی توان انتظار رعایت حقوق بشر را داشت. این ها فقط دم از حقوق بشر می زنند وگرنه موار متعددی از نقض حقوق بشر در این کشور مشاهده می شود. بحث این ها سلطه پذیری است و برای دست یابی به این مسئله هزار و یک جنایت را مرتکب می شوند. 

به عنوان مثال از عربستان برای حمله به یمن حمایت می کنند و کشته و زخمی شدن کودکان و زنان را در این کشور نمی بینند چون حقوق بشر برای آنها با منافع شان مساوی است، هرجا منفعت شان تامین شود به همان جا نفوذ می کنند تا دخالت نظامی داشته باشند و سلطه خود را افزایش دهند. دخالت نظامی آنها در عراق و افغانستات نمونه ای مشهود و واضح از این مسئله است که آنها حقوق بشر را با حقوق و منافع خودشان می سنجند.

*در بازخوانی جنایات آمریکایی¬ها که در تضاد کامل با حقوق بشر قرار دارد، می توانیم به چه موارد دیگری در این خصوص اشاره داشته باشیم؟

در بازخوانی جنایت های آمریکا که انصافا گسترده و زیاد است می توان به موارد متعددی اشاره کرد مثل همین حمایت از اسرائیل برای تعدی و تجاوز به حقوق فلسطینی ها و یا حمایت از عربستان برای حمله و کشتار در یمن و حمایت گسترده از تروریست ها و حتی تقویت آنها از جنایت های بارز آمریکایی هاست که در تضاد کامل با حقوق بشر قرار دارد.

این اقدامات ناقض حقوق بشر در آمریکا به این دلیل شکل می گیرد که سیاست برای آنها به معنای سازش در داخل و ستیز در خارج است. در واقع آنها به سلطه در بیرون و جلوگیری از سلطه بیرون در داخل توجه می کنند و تعریف آنها از حقوق بشر یعنی همین. برای آنها منظور از حقوق بشر، حقوق انسان متعالی نیست و بحث تنازع و سلطه مطرح است.

مطابق دیدگاه آمریکایی ها، کسی که قدرت بیشتری دارد، حق است

از دیدگاه آنها حقوق بشر، آن چیزی است که بتواند تنازع و بقاء را تقویت کند و اگر غیر این باشد برای آمریکایی ها معنای ضد حقوق بشری می دهد. این ها می گویند کسی که غالب است و قدرت بیشتری دارد حق است. از نظر آنها قدرت و ثروت حق است.

*چرا دولتمردان ما موارد نقض حقوق بشر در آمریکا را مورد توجه قرار نمی دهند؟ آیا نباید جمهوری اسلامی برای دفاع از مظلومینی که در آمریکا حقوق شان تضییع می شود، اقدام و تحرکی داشته باشد؟

چرا قطع به یقین دولتمردان ما باید در این زمینه تحرک لازم را داشته باشند و از سوی دیگر از دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما انتظار می رود پویایی و فعالیت لازم را در این بخش داشته باشد. بنده فکر می کنم از سوی دولتمردان ما توجهاتی در این بخش صورت گرفته و نمی توانیم بگوییم که آنها نسبت به موارد نقض حقوق بشر در آمریکا بی توجه هستند.

* ایران از جمله کشورهایی است که قریب به 17 هزار شهید ترور دارد. در بسیاری از این ترورها دست پنهان دولت امریکا و حمایت-های امریکایی آشکار شده است، مانند ترور دانشمندان هسته¬ای که مسئولان امریکایی در صحبت های خود به طور غیرمستقیم و تلویحی آن را راهکاری برای مقابله با هسته ای شدن ایران می¬دانستند. حال با این تفاسیر چرا این کشور بازهم در زمینه حقوق بشر ادعا دارد؟ تحلیل شما از این مسئله چیست؟

ببینید اگر یک سگ آمریکایی زیر ماشین برود، آمریکایی ها کلی جار و جنجال به راه می اندازند اما اگر حلبچه شیمیایی شود برایشان مهم نیست حتی کارتر که به عنوان رئیس جمهور آمریکا پایبند به حقوق بشر شناخته می شد، می گفت، مگر می شود فرزند من که سفید پوست است با فرزند یک سیاه پوست یکی باشد پس می بیند که نگاه آنها به طور کل نگاهی تبعیض آمیز و ضد حقوق بشر است.

 این ها برای تعریف حق و باطل، خود را محور قرار می دهند واز آنجایی که به خاطر اتکا به قدرت و ثروت رسانه های مختلفی دارند پس به راحتی بازهم در زمینه حقوق بشر ادعا می کنند و کسی هم جلودار آنها نیست.

آمریکایی ها با سلطه شخصی، دیدگاه فرعونی و ارباب و رعیتی به دنیا نگاه می کنند چون از نظر آنها انسان سلطه گر انسان است. آنها به تفکر صلح در داخل و جنگ در بیرون پایبند هستند و در جهت تامین منافع و سلطه خودشان اگر به آنها تعرض شود، به شدت عصبانی می شوند و غوغای رسانه ای به راه می اندازند.

این ها با اتکا به قدرت رسانه ای که در اختیار دارند خود را مجری حق جا زده اند، می¬گویند ما چون زور و قدرت داریم پس هرکار بخواهیم، می توانیم انجام دهیم. این ها در هر کجا پا گذاشته اند، نا امنی و نا به سامانی ایجاد کرده اند نمونه این مسئله ناامن کردن افغانستان و عراق است اما هر جا که ایران پا می گذارد، ثبات و آرامش ایجاد می شود.

 آمریکایی ها امنیت خود را در گرو ناامنی کشورهای دیگر می دانند بنابراین سلاح می فروشند تا در دنیا جنگ و خونریزی به راه بیندازند و اگر این مسئله را برجسته کنید و بگویید شما سلاح می فروشید، می گویند ما به دنبال برقراری صلح و توسعه کشورها هستیم. این ها شرط  توسعه خودشان را در گرو عقب افتادگی و جنگ و ناامنی کشورهای دیگر می دانند.

آمریکا از شکستن شیشه عمرش توسط محور مقاومت هراس دارد

*هدف از اینکه پرونده «حقوق بشر در ایران» توسط امریکایی ها –علیرغم نقض حقوق بشر در امریکا- همیشه محل بحث بوده، چیست؟ برای اقدام فعالانه، دولت و دستگاه دیپلماسی بایستی چه اقداماتی انجام دهد؟

خب علت این امر واضح است اول از همه باید یک مقدمه در این رابطه مطرح کرد و آن این است که اکنون خاورمیانه بزرگ بزرگترین تهدید برای آمریکا به شمار می رود زیرا در این منطقه، خلیج فارس قلب قدرت محسوب می شود و ایران در مرکزیت این قلب قرار دارد، از طرف دیگر جریان مقاومت گلوگاه قلب قدرت را در دست خود دارد و یمن باب المندب را در دست دارد و سوریه و لبنان در مدیترانه و کانال سوئز قرار گرفته اند.

 می خواهم بگویم که اکنون مهمترین مراکز دنیا را جریان مقاومت در اختیار دارد و از آنجایی که آنها نگاه گرگی به دنیا دارند، ایران اسلامی و به تعبیر دیگر انقلاب اسلامی، یمن، سوریه، لبنان، عراق و به طور کلی جبهه مقاومت را مانع تنازع و بقاء خود می دانند و این تصور را دارند که این جریان مقاومت می تواند شیشه عمر آمریکایی ها و قدرت های پوشالی جهان را بشکند و از این قضیه هراس دارند، و اتفاقا از آن جایی که ایران اسلامی در راس هرم قدرت در محور مقاومت قرار داشته با جوسازی و تبلیغات گسترده پرونده حقوق بشر ایران را مورد نقد قرار می دهند تا بتوانند با ضعیف کردن راس این هرم قدرت، بر روی منطقه خاورمیانه تسلط پیدا کرده و منافع خود را تأمین کنند.

آمریکایی ها در این مسیر وهابیت و تکفیری ها را به رسمیت می شناسند و آنها را از لیست تروریست ها خارج می کنند و عربستان را به عنوان رئیس حقوق بشر سازمان ملل انتخاب می کنند در حقیقت این یک جریان و یک تفکر است، در این فضاست که نه تنها اسلام و ایران بلکه هر جریان ظلم ستیز، استکبار ستیز و صهیونیست ستیز را مخالف منافع خود دانسته و آن را تهدیدی برای موجودیت خود قلمداد می¬کنند لذا علیه حقوق بشر جمهوری اسلامی سخن می گویند و در رابطه با این مسئله بحث می کنند.

سردمداران آمریکا معتقدند یا باید سلطه  داشته باشی و یا تحت سلطه قرار گیری

سردمداران آمریکا دنیا را آکل و ماکولی می بینند یعنی یا باید سلطه  داشته باشی و یا تحت سلطه قرار گیری لذا این ها نگاه تعاون و مشارکت جهانی ندارند و حقوق بشر را حقوق سلطه بیشتر بر ملت ها و کشورهای منطقه می دانند.

لذا هرچه منطقه خاورمیانه امن تر باشد به ضرر این هاست و صلح و سازش خود را در ناسازگاری این منطقه می دانند. این کشور تمام ابزارهای پشت پرده خود را همچون وهابیت و تکفیری ها را حفظ می-کند تا بتواند اسرائیل را حفظ کند و تواما علیه حقوق بشر جمهوری اسلامی می تازند تا موجودیت اسرائیل و منافع آنها حفظ شود. 

در این چرخه جمهوری اسلامی و دستگاه دیپلماسی ما باید با اطلاع رسانی لازم نگاه سلطه پذیری آمریکا در کشورهای منطقه و حمایت از رژیم نامشروع اسرائیل را به چالش بکشد و تعریف درست حقوق بشر را در جهان که به معنای رعایت حقوق متعالی انسان ها و عدم سلطه پذیری در کشورهای مختلف است را تبیین و مطرح کند.