جهاد کبیر به چه معناست؟
وقتی رسول گرامی اسلام (ص) به پیامبری مبعوث شد و اسلام را به جامعه خود عرضه نمود ، باند قدرت و ثروت احساس خطر کرد و اسلام را تهدیدی بسیار بزرگ برای حیات و بقای خود دید . دشمنی با اسلام آغاز شد و این دشمنی و خصومت ادامه یافت و هرگز تعطیل نشد .
سراسر زندگی پیامبر(ص) مقابله با این دشمن واین دشمنی ها است . چرا مستکبرین ، از اسلام احساس خطر کردند و تمام قدرت خود را برای نابودی آن به کار بستند ؟ مگر اسلام چه بود و چه می گفت ؟ . پیام اصلی اسلام و حقیقت اسلام و اولین سخن و شعار اسلام ، " لا اله الا الله " بود . در این شعار ، درهمان قدم اول ، نفی همه ی طاغوت ها و قدرت ها و بت ها و جایگزین کردن پروردگار یکتا به جای آنها مورد تأکید قرار داشت . نفی طاغوت ها و قدرت هاو بت ها یعنی یک انقلاب ، انقلابی علیه نظام طاغوتی وعلیه فرهنگ طاغوت گرائی . با کلمه ی " لا اله اله الله " ،انقلابی مستمر ، پایه گذاری شد و روح انقلابی جدیدی در شریانهای جامعه بشری جاری گردید که هرگز تعطیلی و توقف نداشته و نخواهد داشت . اگر چه کلام انقلابی " لا اله اله الله " چهل بار در قرآن مورد تأکید قرار گرفته ، اما میتوان گفت قرآن از ابتدا تا انتها ، آموزش، " لا اله الا الله " و درس طاغوت زدائی و طاغوت ستیزی و یگانه گرائی است . زندگی تمامی انبیاء الهی (ع) ، سراسر مبارزه و مقابله با طاغوت ها و بت ها و ابر قدرت ها و پافشاری بر توحید و یگانه پرستی است . ابراهیم با نمرود و بت هایش می ستیزد ، موسی با فرعون ، وعیسی با قیصر . اگر روح انقلابی وفرهنگ مقابله با طاغوت ها و بت ها نبود ، ابراهیم به آتش افکنده نمی شد ، موسی به دریای نیل رانده نمی شد و عیسی به صلیب محکوم نمی گشت . اگر در آئین پیامبران ، نفی طاغوت و نفی تبعیت از طاغوت نبود ، خون آن همه پیامبران خدا(ع) بر خاک ریخته نمی شد .کلمه ی "اله " در این شعار قرآنی ، همه ی بت های درونی و بیرونی را شامل می شود که یکی از بارزترین مصادیق آن طاغوت و استکبار سلطه گر است . حضرت امام (ره) در کتاب ولایت فقیه که سالها قبل از انقلاب منتشر شد و در وصیت نامه که در آخرین جلد صحیفه نور درج شده بر این معنا تصریح دارند که یکی از اصلی ترین اهداف انبیاء الهی مقابله با طاغوت ها و ابر قدرت های زمان و جایگزین کردن حکومت عدل به جای حکومت جور است " لیقوم الناس بالقسط " . حضرت امام تصریح دارند که ائمه اطهار (ع) همگی در صدد بر اندازی طاغوت و تأسیس حکومت عدل بوده اند و به همین دلیل و در راه انجام همین تکلیف به شهادت رسیده اند وغیبت امام عصر(عج) نیزبرای تحقق نهائی همین مقصود است . در شعار اصلی اسلام هم ، اگر می بینیم " لا اله " ، مقدم بر " الاالله " قرار گرفته ، بدان معنا است که تا وقتی طاغوت با همه ثروت و قدرت و تهدید و تطمیعش نفی نشود ، توحید و یگانه پرستی معنا نخواهد داشت .
اولین قدم مسلمانی شهادت به " لا اله الا الله " و وارد شدن به میدان یک انقلاب است . انقلابی در درون وانقلابی در بیرون . اولین قدم مسلمانی انتخاب بین طاغوت و الله است . اولین قدم مسلمانی، نفی تبعیت از طاغوت و قیام برای آزادی از بردگی طاغوت است که همان جهاد مقدس ما است . از همان قدم اول مسلما ن شدن این جهاد آغاز می شود . در هر لحظه و در هر حادثه باید بین خدا پرستی و بت پرستی یکی را اختیار کرد .طبیعی و بدیهی است که خداپرستی ونفی طاغوت سلطه گر ، هزینه دارد و تاریخ شهادت می دهد که همه ی انبیاء الهی و ائمه اطهار (ع) این هزینه را به جان خریده اند . حضرت ابا عبدالله (ع) با آگاهی از هزینه ها ی نفی حاکمیت بنی امیه ، پرچم طاغوت ستیزی را بر افراشتند . تکرار مراسم عزاداری محرم در هر سال و لعنت فرستادن بر بنی امیه در هر مناسبت ، به این معنا است که ما هم به پیروی از حسین بن علی (ع) ، و با پذیرش هزینه ها ، باید بنی امیه زمانمان را لعن ونفی کنیم . البته ورود به این میدان و تحمل هزینه های آن ، کار هرمدعی سست نهادی نیست. ایمان ، ایثار ، غیرت و پهلوانی می خواهد . عشق ، کار نازکان نرم نیست ، عشق کار پهلوان است ای پسر . در دنیائی که ابرقدرت سلطه گری حاکم است که نظام خود را نظم نوین جهانی و فرهنگ خود را دین واحد جهانی می داند و ندای " انا ربکم الاعلی " سر میدهد و در دنیائی که ابرقدرت در هشت گوشه جهان ، پایگاه نظامی وسلطه ی اقتصادی دارد، ایمان های ضعیف ، نفی و طرد طاغوت را غیر ممکن و بی حاصل پنداشته و کناره گیری یا سازش را تجویز می کنند . در طول تاریخ همانگونه که راه تسلیم شدن در برابر طاغوت و تبعیت از طاغوت طرفدار داشته ، راه انقلاب در برابر طاغوت و تبعیت از الله نیز عاشقانی داشته و این دو جریان ، در طول تاریخ حضور و تداومی دائمی داشته و خواهند داشت . رگ رگ است این آب شیرین آب شور ، در خلایق می رود تا نفخ صور . اما سر نوشت جنگ تاریخی حق و باطل در آیات متعددی از قرآن کریم مورد تأکید قرار گرفته و پیروزی مستضعفین بر مستکبرین و شکست باطل در این نبرد نا متقارن تضمین شده . " ان الباطل کان زهوقا " . طبیعی است که هرانسان آزاده و هر ملت آزاده ای که پیوستن به جبهه حق و ورود به نبرد تاریخی حق و باطل و رها شدن از بردگی طاغوت را اراده کند باید آمادگی برای هزینه های آن را داشته باشد ، هیچ ملتی در شرق و غرب عالم بدون تحمل هزینه ، به استقلال و پیشرفت و سربلندی و رفاه دست نیافته . البته در طول تاریخ ، و از همان صدر اسلام ، عافیت طلبانی بوده اند که برای فرار از این میدان و هزینه هایش ، تبعیت از طاغوت را با تبعیت از الله قابل جمع پنداشته اند .در مذهب عافیت طلبان ، بندگی طاغوت و بندگی الله با یکدیگر قابل جمع معرفی می شود تا منافع هر دو به دست آید و هیچ هزینه ای به بار نیاید . در صدر اسلام جبهه سازش با طاغوت آنقدر قوی بوده که آیات متعددی از قرآن به رد و طرد این جبهه واین تفکر انحرافی و افشای این فریبکاری عافیت طلبانه پرداخته است . در اینگونه آیات ، نظریه پردازانی ،که در صدد جمع بین این دو ضد هستند بدتر از فاسقان ، ملعون ، مغضوب ، مشرک ، کافر و اهل آتش جاودان معرفی شده اند . قرآن ،این دوگانه پرستان فریبکار رامحکوم و مردود دانسته و با صراحت میگوید " ما جعل اللّه لرجل من قلبین فى جوفه " ، خلوت دل نیست جای صحبت اضداد . اسلام ناب و توحید راستین و طریق حق ،همانگونه که در زندگی پیامبران الهی و ائمه اطهار (ع) ظهور داشت ، با نفی طاغوت ها و بت ها و تبعیت از الله شناخته می شود . پس از شهادت دادن به " لا اله " که جاروب کردن همه طاغوت ها است ، ظرف وجود انسان و جامعه ی انسانی ، قابلیت توحید و یگانه پرستی می یابد . داد جاروئی به دستم آن نگار، گفت کز دریا بر انگیزی غبار .
باید ابتداء ، خانه دل را از گرایش به طاغوت جارو کرد تا هیچ اثری از آن باقی نماند . آنگاه ، خانه ، در خور مقدم آن میهمان یگانه می شود . کسی که پنهان و آشکار با طاغوت نرد عشق می بازد و تبعیت از طاغوت را راه حل عبور از مشکلات تصور می کند ، کسی که در برابر طاغوت زمان ، از روی ترس یا طمع یا ذلت و حقارت نفس ، "لا اله " نمی گوید و حتی تواضع کرده و مدیحه سرائی می کند ، هرگزبه حریم " الا الله " راه نخواهد یافت و طعم توحید را نخواهد چشید . امام معصوم ما (ع) به شیعیان خود فرمان داد بر دهان چنین مدیحه سرایان خاک بپاشند . آنها که در صددند معنای "لا اله " را که روح انقلابی و طاغوت ستیزی اسلام است از اسلام حذف کنند و اسلامی بدون انقلاب را توصیه می کنند ، آنها که با تکرار واژه ی " اسلام رحمانی " قصد حذف کردن عناصر قدرت درونی از اسلام را دارند ، آنها که در پنهان و آشکار ، راهبرد تسلیم شدن در برابر طاغوت و تبعیت کردن از طاغوت را توصیه می کنند ، در حقیقت ، دانسته یا ندانسته ، توحید را که روح اسلام و حقیقت اسلام است مورد حمله قرار داده و ازدین ، جز پوستین وارونه ای باقی نمی گذارند . حفظ توأمان طاغوت والله که عافیت طلبان در صدد تئوریزه کردن آنند و برای فریب افکار عمومی نام رحمانیت ، تعامل ، تشنج زدائی ، مصالحه ، آشتی ، میانه روی و اعتدال بر آن می نهند ، همان آئین باستانی شرک است که از روز نخست مطرح بوده و عافیت طلبان بر آن اصرار داشته اند و در سراسر قرآن تقبیح شده است .
سران مکه برای حفظ قدرت و ثروت و ریاست خود ، گفتند الهه ها و الله را توأمان مورد احترام قرار دهند . برخی ساده لوحان یا سست عنصران نیز این معامله را معامله ای پر منفعت و تشنج زدا تلقی کردند و گفتند به این طریق سایه جنگ و تهدید و تحریم از زراعت و تجارت ما برداشته می شود ، ولی پیامبر اکرم (ص) که به حقیقت توحید و حقیقت شرک و تبعات آن دو تفکر وقوف داشتند ، فرمودند اگر ماه را در دست راستم و خورشید را در دست چپم بگذارید از" لا اله الا الله " عقب نشینی نخواهم کرد . امام بزرگوارمان (ره)، عافیت طلبان دنیا گرا را که از یک سو، دم از توحید و یکتا پرستی می زنند و از سوی دیگر دست در دست طاغوت زمان می گذارند آخوند درباری نامیدند و آنها را متعفن ترین اهل دوزخ معرفی کرده و فرمودند اجازه ندهید لباس مقدس روحانیت به وسیله آنها لوث شود . امروز هم عافیت طلبان و قاعدین و دنیا گرایان ، برای حل مشکلات دنیائی خود ، حذف " لا اله " را برای آشتی با طاغوت در دستورکار خود قرار داده و در جدول شیطان بازی میکنند .
، دستی در دست طاغوت ودستی در دست الله داشتن را ، ایده آل برای فریب مردم ، کسب منافع ، رأی آوردن و ریاست داشتن دانسته ودر پنهان و آشکار و در هر مناسبت با بیانی جدید ، سعی در ترویج این تفکر و قبح زدائی از طاغوت و طاغوت گرائی دارند . ایکاش به همین بسنده می کردند . آنها برای هموار کردن این راه ، شمشیر به روی امام ، فرهنگ امام و انقلاب امام که مصادیق بارز کلمه ی " لا اله الا الله " هستند کشیده تا اسلام انقلابی امام را از صحنه ی فرهنگ عمومی حذف و اسلام ارتجاعی و طاغوت پذیری را جایگزین آن کنند . آنها در این راهبرد غلط ، نه فقط از عقل بشری ، دانش سیاسی و تجربه های تاریخی غفلت کرده اند ، بلکه ازاین حقیقت قرآنی نیز غافلند که خداوند غیوراست و هیچ شریکی را بر نمی تابد و اگر درحوزه ی خدائی او، ابرقدرتی را شریک کنند ، طوماراین شراکت و شریک و مشرک را درهم خواهد پیچید .کلمه ی " لا اله الا الله " که شعار اصلی تمام انبیاء الهی و حصن حصین الله و مأمن بزرگ مؤمن است ،با نفی طاغوت ها و قیام و انقلاب و جهاد آغاز می شود تا هرکس مرد این جهاد نیست و هرکس دستی با طاغوت دارد شناخته شود .
این جهاد مقدس ، گاه جنگ درون است ، گاه جنگ سخت و گاه جنگ نرم . جنگ با طاغوت درون ، جهاد اکبر است ، جنگ سخت با طاغوت برون ، جهاد اصغر است و جنگ نرم با طاغوت برون جهاد کبیر : " فلا تطع الکفرین و جهدهم به جهادا کبیرا " . جهاد ، حقیقت حیات و معنادهنده به حیات است " ان الحیات عقیده و جهاد " . جهاد ، ممیز بین هدایت و ضلالت است و در قرآن ، این دو راه به روشنی تبیین شده ، " قد تبین الرشد من الغی "، هدایت ، یعنی کافر شدن به طاغوت و ایمان به الله که همان راه انقلاب و جهاد است ، " فمن یکفر بالطاغوت و یؤمن بالله فقد استمسک بالعروه الوثقی " ، و ضلالت ، تبعیت از طاغوت و پذیرش ولایت طاغوت است " والذین کفروا اولیائهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیها خالدون " . اگرصفت انقلابی بودن ،مبارزبودن ،غیور بودن ، ضد طاغوت بودن و عزت طلب بودن را از اسلام حذف کنیم ، دانسته یا ندانسته ، شرک و طاغوت پرستی را جایگزین توحید کرده ایم . تمامی اسلام و قرآن و دعوت انبیاء الهی را اگردر یک کلمه خلاصه کنیم آن کلمه ، قیام کردن برای خدا است ، " قل انما اعظکم به واحده ان تقوموا لله " . قیام کردن فقط برای خدا و نفی هر آنچه غیر خدا است . کلمه ی مقابل قیام در ادبیات قرآنی کلمه ی قعود است .
قیام یعنی ایستادن و ایستادگی کردن و مبارزه کردن ومقاومت کردن و قعود یعنی نشستن ، ترسیدن ، دست بر سر گذاشتن ، تسلیم شدن ، تحقیر شدن و تبعیت کردن . قرآن از ابتدا تا انتها دعوت به قیام و جهاد برای الله و خالص شدن برای الله و حذف طاغوت ها ی درون و بیرون است . آنها که در صددند قیام وانقلاب و جهاد و مقاومت و طاغوت ستیزی را از اسلام حذف کنند همان قاعدینی هستند که دل در گرو طاغوت دارند و عافیت طلبانی هستند ،که دل به وعده های طاغوت بسته و در صدد آشتی و سازش اند . آیا آنها نمی دانند که : " لاَّ یَسْتَوِی الْقَاعِدُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ غَیْرُ أُوْلِی الضَّرَرِ وَالْمُجَاهِدُونَ فِی سَبِیلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ " . آیا نمی دانند : " فَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ عَلَى الْقَاعِدِینَ دَرَجَةً " . آیا نمی دانند : " َفَضَّلَ اللّهُ الْمُجَاهِدِینَ عَلَى الْقَاعِدِینَ أَجْرًا عَظِیمًا " . کسانی که با حذف آیات جهاد وقیام و انقلاب و حذف عناصر قدرت و اقتداراسلام ، در صددند الگوئی ضعیف و ذلت پذیر از اسلام و نظام اسلامی ارائه کنند و در صددند زمینه ی تسلیم شدن در برابر امریکا را فراهم نمایند ، فرسنگ ها از توحید و از اسلام ناب محمدی (ص) فاصله گرفته اند . سوء استفاده از کلمات حق و زیبا ئی مثل "اسلام رحمانی " ، "اسلام صلح " ، "اسلام آشتی" و "اسلام مدارا" ولی با هدف باطل تحقق لیبرالیسم سیاسی ، توطئه ای است که باید افشا شود .
این گونه روشنگری های فرهنگی ، همان جنگ نرم و جهاد کبیر ما است . به فضل الهی دشمن هرگز نخواهد توانست ملتی را که برای آزاد شدن از قید بردگی امریکا ، صدها هزار شهید تقدیم کرده و هنوزهم مقتدرانه در میانه ی میدان ایستاده دوباره به دوران بردگی باز گرداند. ملت ما به خوبی می داند ، نتیجه ی نهائی " اسلام منهای انقلاب " و اسلام منهای قدرت "و " اسلام رحمانی " . رجعت به دوران ذلت و بردگی و وابستگی است . این ها کلمات عوام فریبانه ای است که این روزها به طور هماهنگ در بلند گوهای داخلی و خارجی استکبار تکرار می شود. آیا ، " اسلام منهای انقلاب " و" اسلام رحمانی " و" اسلام بدون برائت " که فقط با اهداف امریکا تناسب دارد و منافع امریکا و اسرائیل را تأمین می کند همان اسلام امریکائی نیست ؟ . این اسلامی که بازگشت کنندگان از انقلاب و انقلابی های پشیمان ، مروج آنند در حقیقت یک اسلام خلع سلاح شده وفاقد قدرت دفاع است . اسلام ضعیف ، اسلام تسلیم و اسلام سازش با امریکا و اسرائیل . انقلابی های پشیمان ، پس از سی و پنج سال که ملت ما بدون امریکا زندگی کرده و مراحل دشوار انقلاب ، جنگ و تحریم را با سر بلندی پشت سر گذاشته و در برابر ناباوری دشمن ، به بالاترین مراتب اقتدار سیاسی ، اقتصادی ، نظامی و امنیتی رسیده است ، بازگشت به الگوی ذلت پذیری دولت موقت را در دستور کار خود قرار داده اند . در نظر آنها ، تمامی بیست و سه سال جهاد و قیام و انقلاب و جانفشانی پیامبر(ص) و اصحابش در برابر طاغوت های زمان که نصر و فتح و عزت و اقتدار را برای آنها به ارمغان آورد غیر قابل الگو برداری است و فقط صلح حدیبیه ، بدون فهم علل آن و اهداف آن و شرائط آن ، الگوی سیاست خارجی نظام اسلامی است . از نظر آنها زندگی سراسر مجاهده و طاغوت ستیزی امام حسن مجتبی (ع) غیر قابل الگوبرداری و فقط صلح امام حسن (ع) با معاویه بدون فهم علل و عوامل آن ، یک راهبرد اولیه و دائمی است . از نظر آنها قیام و انقلاب شجاعانه امام حسین (ع) و یارانش در برابر طاغوت و ابر قدرت زمان که الگوئی برای آزادگان جهان شده، غیر قابل الگوبرداری ، وفقط مذاکره ی امام حسین (ع) با عمر سعد در کربلا ، بدون فهم حکمت آن و هدف آن و ماهیت آن ، الگوئی ثابت و دائمی برای ارتباط با طاغوت ها است ! . اینگونه تحریف کردن جاهلانه ی اسلام و حذف شاخصه های عزت و قدرت و استقلال واینگونه بیگانه گرائی چه عاقبتی و چه معنائی جز دیاثت دارد .
دشمن را دوست انگاشتن ، بیگانه را خودی دانستن ، سدهای مقاومت ملت را درهم شکستن ، غیر را به اندرون و حریم خانه نفوذ دادن ، منافع ملت و سرمایه های راهبردی مادی و معنوی را با او معامله کردن و رفاقت با طاغوت را راه نجات معرفی کردن ، چه معنائی جز دیاثت دارد ؟ همه ی این تئوری پردازی ها ی امریکا پسند وهمه ی این وارونه کردن اسلام برای چیست ؟ برای ریاست ؟ برای گندم ری ؟ آیا این ریاست ارزش این همه بی آبروئی را دارد ؟ انقلابی های دیروز و سازشکاران امروز ، قائمین دیروز و قاعدین امروز ، غیوران دیروز و دیاثت پیشگان امروز چگونه به این معامله راضی شده اند ؟ چگونه آبروی شصت ساله و هفتاد ساله رابه پای امریکا و اسرائیل و بهائیان و هم جنس بازان می ریزند ؟. چگونه عزت و سربلندی و افتخار بیعت با امام مسلمین را با خفت و خواری بیعت با طاغوت معامله میکنند ؟ حذف انقلاب از اسلام ، حذف مقاومت از میدان ، حذف جهاد از مدیریت ، حذف استقلال از فرهنگ سیاسی و حذف عزت طلبی از سیاست خارجی و جایگزین کردن سازش ، تسلیم وابستگی و ذلت ، کدام درد جامعه را برطرف و کدام مشکل اقتصادی ملت را مرتفع خواهد کرد ؟ هنوز برای بازگشت فرصت هست . بیعت با دستان مبارک امام مسلمین ، پسندیده ترو شرافتمندانه تر از بیعت با پای حجاج بن یوسف ثقفی است .
ملت ما سی و پنج سال پیش ، طوق بردگی امریکا را شکسته ، هزینه آن را هم با شجاعت تمام پذیرفته و علیرغم همه دشمنی ها و تهدید ها و تحریم ها، با عزت و سربلندی زندگی کرده ، پیشرفت کرده و به قدرت اول منطقه در همه زمینه های سیاسی ، نظامی ، اقتصادی و امنیتی تبدیل شده ، چرا این الگوی کارامد ، عزتمند و راهگشا را بشکنیم ؟ چرا راهبرد علمی و عقلی اقتصاد مقاومتی را که برای کشور ما اقتدار ، پیشرفت ، رشد و توسعه ی اقتصادی ایجاد میکند و هر گونه تهدید و تحریم خارجی را بی اثر و خنثی می سازد در دستور کار قرارنمی دهیم . هنوز فرصت باقی است، یک سال تا پایان دوره ی دولت باقی مانده .قطع امید کردن از امریکا و کمک امریکا و بازگشت به الله و تکیه به قدرت بی انتهای ملت ، راه نجات ما و راه پیشرفت و سعادت و رستگاری ماست.
ارسال نظر