موضع‌گیری‌ها و اقداماتی که توسط امثال شادی صدر صورت می‌گیرد، بیش از پیش نسبت میان جریان سیاسی معاند و بخشی از جریان فمینیسم را روشن می‌کند و ماهیت بخشی از فعالان فمینیست و مخالفت آنان با منافع ملی و ارزش‌های اسلامی- ایرانی آشکارتر از پیش می‌شود.

ماجرا از آن‌جا شروع شد که عکسی از شادی صدر درحالی‌که به نمادهای عاشورایی و عقاید ملت ایران و شیعیان جهان توهین کرده بود، در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد. اصل عکس متعلق به صفحه اینستاگرام این فمینیست جدایی‌طلب ایرانی است. او که سابق بر این نیز علیه تمامیت ارضی جمهوری اسلامی ‌ایران نطق کرده بود، در اقدام اخیر خود به مقدسات ملت مسلمان ایران توهین کرده و اعلام داشت که تقدس‌زادیی از امر مقدس و فروریختن هر آن‌چه مقدس است، جوهره مدرنیته است و شوخی با امر مقدس و تابوزدایی هم جزیی از همین روند مدرن‌شدن جامعه است. 

او عملکرد متعفن خود را اصل آزادی بیان مطرح کرده و گفته است که هر کسی حق دارد از عقاید و مذاهب مختلف انتقاد کند، با آن‌ها شوخی کند و یا آن‌ها را رد کند. این نوشته خود را موظف نمی‌داند به رد ادعای او بپردازد؛ زیرا این مسأله به اندازه کافی شفاف و مبرهن بوده و قلب میلیون‌ها شیعه را به درد آورده است و امثال این فرد می‌دانند که حتی در قوانین غربی نیز برانگیختن احساسات مذهبی افراد هزینه دارد؛ لذا کار سخیف و مغرضانه او حتی در کشورهای غربی نیز مصداق آزادی بیان نیست، اما آن‌چه پرسش اساسی است این است که چرا اقدامات صدر و امثال او پس از خروج از کشور، بسیار رایکال‌تر از زمانی است که او و هم‌فکرانش در داخل به فعالیت می‌پرداختند؟

شادی صدر در اقدامی دیگر در سال‌های اخیر در حمایت از دو حزب تجزیه‌طلب دموکرات و کومله کردستان که از سال‌های آغازین انقلاب، دستشان آغشته به خون پاک‌ترین جوانان کُرد و غیرکُرد ایران است و خاطره جنایت‌هایشان هنوز از ذهن‌ها پاک نشده و تصمیم داشتند هم‌راستا با حوادث خاورمیانه، برای رهایی ملت کُرد و تشکیل کشوری مستقل با یکدیگر همکاری کنند، مسایلی را مطرح کرده و مخالفان آن‌ها را به باد انتقاد شدید گرفته بود و مدعی شده بود که این منتقدان، رنج قومیت‌ها را در ایران درک نمی‌کنند. آش به قدری شور بود که همان موقع نیز موجی بر علیه مواضع او بین اپوزوسیون داخل و خارج به‌ویژه از میان قومیت‌ها، برانگیخته شد و ادعاهای حقوقی او در حمایت از فعالیت‌های تجزیه‌طلبانه و توصیف غیرمنصفانه و غیرواقعی از وضعیت قومیت‌های ایرانی، به چالش کشیده شد.

موضع‌گیری‌ها و اقداماتی که توسط امثال شادی صدر صورت می‌گیرد، بیش از پیش نسبت میان جریان سیاسی معاند و بخشی از جریان فمینیسم را روشن می‌کند و ماهیت بخشی از فعالان فمینیست و مخالفت آنان با منافع ملی و ارزش‌های اسلامی- ایرانی آشکارتر از پیش می‌شود. لذا لازم است فعالان حوزه زنان به تبیین نسبت خود با این گروه از فعالان فمینیست برآیند؛ زیرا ماهیت این گروه از فعالان فمینیست، البته پس از مهاجرت تعدادی از اعضای آن به کشورهای دیگر، در موضع‌گیری‌های مختلف آشکار شده و بارها اذعان کرده‌اند که تنها به خاطر ارزش‌های حاکم بر جامعه و حفظ ارتباط با زنان، آشکارا به آموزه‌های دینی نتاخته‌اند. همچنین تصریح کرده‌اند که هدف اصلی عمده فعالیت‌های فمینیستی‌شان، سرنگونی نظام دینی حاکم است؛‌ البته در این اقدام اخیر شادی صدر مقدسات به بهانه آزادی مورد هجمه قرار گرفت و فصل جدیدی در کارنامه فمینیست‌های ایرانی آشکار شد. 

چنان‌چه جریان دفاع از حقوق زنان نسبت خود را با این افراد مشخص نسازد و نشان ندهد که راهش از این افراد به کلی جداست، متهم خواهد شد که مسأله زن برایش اهمیت کمتری دارد و در واقع مسأله زنان در گرو مسایل سیاسی و مخالفت با اعتقادات دینی و سیاسی جامعه ایرانی برایش معنا دارد.