این روزها تعارض میان برخورد دولتیان و بالاخص شخص رئیس جمهور با مسائل یکسان و مشابه، به یک امر عیان و رویه تبدیل شده است.

عدم موضع گیری ثابت دولت در مقابل مسائل کاملا یکسان، ناشی از نوع نگاه سیاسی و جهت گیری‌های خاصی است که عموما به دلیل رفتار نامتجانس شخص رئیس جمهور در بدنه دولت، پدید آمده است.

 جالب آنجاست که متاسفانه در اکثر موضع گیری‌های صورت گرفته، برخورد زننده و تند دولت و توهین های دولتیان، متوجه افرادی است که دلبسته نظام و انقلاب بوده و سال‌ها در این جهت تلاش کرده‌اند. در عین حال وزنه حمایتی دولت درجهت افرادی است که متاسفانه سابقه روشنی در حمایت از نظام و انقلاب نداشته و در بسیاری از موارد به لاقیدی متهم هستند.

تداوم چند ده ماهه این برخوردهای ناهمگون و ناعادلانه دولتیان و رئیس جمهور با دوستداران و علاقمندان نظام که با اهداف سیاسی و انتخاباتی همراه بوده و هست، منجر به دلسردی و یاس نیروهای مومن و انقلابی شده است. عدم واکنش همگانی و یکدست با این گونه برخوردهای دوگانه توسط سایر دلسوزان نظام، باعث ادامه این روند نامطلوب شده است.

داستان اخیر مینو خالقی و قضیه بورسیه‌ها، مصداق کاملی است از برخورد کینه توزانه دولت با یک طیف از جوانان مومن و انقلابی و حمایت از یک شخص با عملکرد نامعلوم و شاید سیاه!

بیش از بیست و دو ماه از وقوع داستان کاملا سیاسی و خائنانه بورسیه‌ها با هدف حذف چندین هزار نفر از جوانان متدین، انقلابی و نخبه گذشته است. در این مدت شخص رئیس جمهور و بسیاری از سیاسیون وابسته به دولت، از هیچ توهین خرد کننده و ویرانگری دریغ نکردند و آتشباری شخص رئیس جمهور در این قضیه بر ضد بورسیه ها، باعث عدم حل مشکل این افراد در طی این مدت شده است.

استفاده از عبارت "بورسیه و ما ادراک البورسیه" توسط رئیس جمهور و انتساب بسیاری از القاب و صفت های نامطلوب و نادرست به جوانان تحصیلکرده وطن، نشان از آن داشت که دولت بر آن است که به منظور خوش آمد یک طیف افراطی خاص، تکلیف چندین هزار استاد ارزشی را با اخراج آنها از دانشگاه ها به بدترین نحو ممکن فیصله دهد که متاسفانه در این اقدام، کاملا موفق عمل کرد.

اما در پروسه عملیات تخریب بورسیه ها، واقعه ای رخ داد که به جهات بسیاری به موضوع مینو خالقی شباهت ویژه دارد.

علی غزالی، فعال رسانه ای، با همدستی و همیاری یک طیف وسیع از مسئولین رده بالای وزارت علوم از جمله مجتبی صدیقی معاون فعلی وزیر علوم، به منظور فضاسازی و ایجاد جنگ روانی تمام عیار، اسامی بسیاری از بورسیه ها را به همراه دانشگاه محل تحصیل و سایر اطلاعات آنها در صفحه شخصی خود نشر داد.

این داده ها سریعا به شبکه های اجتماعی تسری یافت و در مدت کوتاهی در روزنامه های رسمی و سایت های خبری نیز قرار گرفت.

فشار وارده بر بورسیه ها و جوانان انقلابی به حدی بود که بسیاری از آنها با مشکلات و اختلالات روانی و خانوادگی روبرو شدند و از تحصیل و زندگی روزمره و عادی بازماندند.

داستان زندگی مشقت بار بورسیه ها در دوسال اخیر، مثنوی هفتاد منی است که پرداختن به آن به سالها مطالعه و تحقیق راجع به وضعیت زندگی و تحصیل آنها در بیست و دو ماه اخیر نیاز دارد. در این میان علی رغم شکایت های فراوان این طیف تحصیل کرده از مجتبی صدیقی، علی غزالی و سایر ناشران اسامی بورسیه ها، دولت و نهادهای قضایی هیچ گونه برخورد قانونی و عدالتخواهانه ای با این افراد نداشتند.

موضوع بورسیه ها، حتی پس از ورود رهبر معظم انقلاب و تصریح به "ظلم به بورسیه ها" باز هم روند قبل را طی کرد و ظلم به این افراد توسط افراطیون وزارت علوم، به بدترین شکل ممکن امتداد یافت. در حال حاضر نیز این طیف از نخبگان در بلاتکلیفی کامل، بدترین روزهای زندگی خود را می گذرانند و به دلیل عدم حصول نتیجه از دستگاه‌ها و مراجع قضایی، ناامید و مایوس به سمت آینده نامعلوم خود در حرکت هستند.

اما در نقطه مقابل، انتشار تصاویر منتسب به مینو خالقی در شبکه های اجتماعی، منجر به ایجاد یک زلزله در بدنه حق خواه و اعتدال گرای دولت شد. جمیع ارکان دولت به دلیل انتشار این تصاویر و ظلم به مینو خالقی به سخن آمدند و ضمن محکوم کردن این اقدام، پیگیری قاطع و برخورد با عاملین نشر این تصاویر را درخواست کردند.

رگ حق خواهی دولت در این قضیه به حدی متورم شد که وزیر کشور دولت ایران در اقدامی عجیب در روز دو شنبه 13 اردیبهشت‌ماه و دقایقی پس از انتشار تصاویر مینوخالقی در فضای مجازی در نامه‌ای به ذوالفقاری معاون امنیتی و انتظامی‌ دستور داد در اسرع وقت با همکاری پلیس فتا و دیگر نهادهای امنیتی و اطلاعاتی، نسبت به شناسایی عامل یا عاملان انتشار تصاویر خصوصی منتسب به مینو خالقی و معرفی آنان به دستگاه قضایی اقدام کند.

وزیر کشور پس از دستگیری فرد نشر دهنده این تصاویر در جمع استانداران گفت: " در دو روز اخیر برخی رسانه‌ها به دفاع از فرد متخلف پرداخته‌اند در حالی که این عمل به هیچ‌‌وجه قابل دفاع نیست و باید همه تن به قانون داده و بپذیریم که در یک جامعه اخلاقی همه باید مصون باشند. باید قوه‌قضائیه داوری کرده و حکم بدهد که مستوجب عقوبت هست یا نه."

حال سوال اینجاست که وزیر کشور که دم از جامعه اخلاقی و مصونیت تمامی افراد و تن دادن به قانون زده است، آیا در جریان داستان انتشار اطلاعات محرمانه بورسیه ها هم قرار داشته است؟ اگر آگاه بوده و اقدامی نکرده است که نمی توان سخن فوق را از وی پذیرفت و اگر اطلاع از این موضوع اطلاع نداشته است که دیگر شایسته این جایگاه نیست.

در اثنای قضیه انتشار تصاویر خالقی، بسیاری از افراد وابسته به دولت با ادبیاتی مشابه و به منظور نیل به جامعه اخلاق مدار با رعایت حقوق شهروندی و صیانت از حریم افراد، لب به سخن گشودند، حال آنکه تمامی این افراد در جریان داستان کاملا سیاسی و کثیف بورسیه ها با درک جمیع جهات مظلومیت این جوانان، کوچکترین دل آرزدگی و ناراحتی از خود نشان ندادند.

آیا بورسیه ها شهروندان درجه سه وچهار این مملکت بودند و مینو خالقی شهروند درجه یک است؟  آیا آبروی سه هزار جوان تحصیل کرده از آبروی این شخص، کم ارزش تر و پست تر بود؟ آیا پتانسیل خدمت رسانی چندین هزار جوان نخبه کمتر از این شخص رد صلاحیت شده است؟

برخورد دوگانه دولتیان و بسیاری از مسئولین با قضیه بورسیه‌ها و مینو خالقی نشان از آن دارد که اعتبار و آبروی افراد به منظور نیل به اهداف خاص سیاسی، هیچ موضوعیت و اهمیتی نداشته و تنها سیاست برخی از نفوذی ها از راه اندازی این بازی های رذیلانه، زدن همه جانبه نیروهای انقلاب و حمایت از جریان های خاص لاقید به منظور زمین زدن نظام اسلامی است.

در هرحال به جاست که قوه قضائیه و سایر ارکان قضایی نظام، فارغ از عملکرد دولت، همانگونه که به سرعت در قضیه مینو خالقی وارد شدند، به کارزار بورسیه‌ها نیز وارد شوند و دست های کثیفی که این بازی سیاه کارانه را به راه انداختند را از مسئولیت های اساسی نظام قطع کنند.

بلاتکلیفی بورسیه‌ها در بیست ماهه اخیر، تنها و تنها باید از مجرای قانون و با قوه قهریه نظام قضایی کشور حل و فصل شود و الا باید منتظر بود و دید که نفوذی‌های سیاه دل برای این جوانان مظلوم چه تدارک های خائنانه دیگری دیده اند.