حکایت لیلی و مجنون به روایت سرلشکر "محسن رضایی"
محسن رضایی گفت: داستان "سید نور خدا موسوی شهید زنده لرستانی و همسرش در مقابل لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد آنقدر بالاتر و عظیمتر است که ادیبان و شعرا قادر به توصیف آن نیستند.
دیدار ظهر امروز سرلشکر محسن رضایی با شهید زنده لرستانی، نور خدا موسوی بهانهای بود تا بار دیگر آن وجود زنده و ناظر را در حضور یادگاران دفاع مقدس به نظارهای باشکوه بنشینیم و هرچند کوتاه جانباز و جانفشانیهای امثال نور خدا را در ذهن خود مرور کنیم.
این روزها که یادگارانت زهرا و محمد آرامآرام پیش چشمان بازت بدون اینکه دست نوازشت را بر سرخود داشته باشند، قد میکشند فراتر از گذشته فروغ نور خانه خود را از خداوند مسئلت میکنند. همسرت از بعد رفتنت اینگونه پروانهوار برگرد شمع وجودت شبانهروز استغاثه سلامتت را از خدا طلب میکند.
چشمان بازت از پس سالها رنج و بیقراری کدامین افق دوردست را در پهنه وسعت دید خود میکاود؟ کدام حرف ناگفتهای رمز بازماندن دهانی شده است که اینک هشت سال گفتن آن به تعویق مانده است.
راستی چه وجهتسمیه زیبایی دارد نام تو، «نور خدا» آری بهراستی تو نور خدا بر زمینیانی هستی که غفلت زده و حیران در پس یافتن نشانهای از عاشقی معبود خود بر بندگانش هستند.
این روزها مرور نام تو چه زیبا بر جغرافیای دلهایمان نقش میبندد تا با هر بار دیدن آن نور و تجلی الهی در صورت تو خداوند را بهپاس وجود مردان مردی چون تو شکر گذار بوده و سر به خاک بندگیاش فرود آورده و از صمیم دل او را به خاطر تو سپاس گوییم.
آن روز سرد زمستانی که در بستر آرام خود خفته بودیم و خبر جانبازیات و نه بهتر بگویم بهتماممعنا شهادتت را شنیدیم چه بیرحمانه رد گلولههای آن گروهک تروریستی ازخدابیخبر بر سرت جا خشک کرده تا بارها و بارها مرور کنیم آن روزی را که تو در پهنه آسمان دفاع از حریم ملت و کشور عاشقانه و مخلصانه جانبرکف گرفتی و ایستادی و اینچنین وارستگی و افتخار را برای خانواده و هم استانیهایت به یادگار گذاشتی.
سکوت سردنفسهایت کدام زمزمه خاموش را درجانمان زنده میکند و به کدام بهانه هنوز با افلاکیانت سر پرواز نشده است؟ خسخس صدای نفسهایت آهنگ خوش تراز زندگی شهدا را در گوش جانمان زنده میکند و مگر میشود با دیدن تو یاد شهیدان والامقام را در ذهن خود مرور نکنیم؟
میاندیشم آنجا که بعد زمان و مکان به فاصله بال پر جبرئیل امین شده و خاتم اوصیا اذن پرواز از معبود خود بی مرکب فرشته وحی میگیرد، در آنجا شهدا نیز حضوری ناظر وزنده دارند و بال در بال ملائک همقدم با نبی مکرم اسلام و شهدای دشت خونین کربلا عاشقانه پروازی دلانگیز تا مقصد معبود دارند وتوای نور خدا بر زمینیان امروز پرواز عاشقانهات را همگان در منظر چشمان خود دلربا و فریبنده تماشایی خاطرهانگیز دارند.
محسن رضایی دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام در این دیدار صمیمانه خطاب به همسر سید نور خدا موسوی گفت: ما از مجاهدتهای زینب گونه شما تشکر میکنیم و این کار شما بهطور یقین در کارنامه شما ثبت میشود و از نظر خدای متعال و ائمه معصوم (ع) دور نخواهد بود.
وی بابیان اینکه هیچ کاری بدون حکمت نیست و درصحنه روزگار عالم هیچچیزی بدون معنا و تصادفی نیست، افزود: از شما و فرزندانتان به دلیل درک این کانون فرهنگی تشکر میکنیم چراکه ارزش آن را میدانید و از آن پاسداری میکنیم.
کبری حافظی همسر فداکار و مقاوم سید نور خدا موسوی که اینک مدال افتخار هشت سال صبوری بر بالین همسر خود را بر گردن آویخته است در این دیدار اظهار داشت: سید نور خدا موسوی هفدهم اسفند ماه سال 78 در درگیری با گروهک معاند ریگی در سیستان و بلوچستان از ناحیه سر مجروح شد و چند نفر از همرزمانش نیز به شهادت رسیدند.
وی افزود: سید نور خدا موسوی هشت سال است که زندگی معنوی خود را آغاز کرده، زندگی که از جنس معنویت و خداشناسی است.
همسر سید نور خدا موسوی بابیان اینکه سید نور خدا فرمانده یگان تکاوری زاهدان بوده است، عنوان کرد: الحمدالله به شجاعت اینگونه جوانها گروهک ریگی از بین رفت و به درک واصل شدند.
وی به ثبت فیلم تمام لحظات مجروحیت این جانباز لرستانی اشاره و بیان کرد: سید نور خدا شاید تنها کسی باشد که بعد از مجروحیتش ارتباطی با دنیای مادی ندارد و اکنون به نحوی دلها به این سید وصل شده است.
حافظی خاطرنشان کرد: روز اول مجروحیت سید نور خدا احساس کردم مأموریت من تازه شروعشده است بنابراین با خود گفتم من نباید پرستاری کنم بلکه باید در کنار سید به رهبر، ولایت و مردم کمک کنم.
وی گفت: منزل من به یک کانون فرهنگی تبدیلشده بهطوریکه جوانهایی به دیدار سید نور خدا میآیند که شاید از ماجرا دور هستند اما با دیدن این شهید زنده وصل میشوند.
امروز بود که یادگار سالهای پروانه شدن و دوست و همنشین باکریها، صیاد شیرازیها، همتها و بروجردیها دستبهقلم شده و عاشقانه دل خود را برای ماندگاری در تاریخ استقامت تو و خطاب به همسر فداکارت اینچنین بر صفحهای به یادگار گذاشت:
"در این مکان وفاداری و فداکاری دستبهدست هم دادهاند و تابلویی از عاشورا را به نمایش گذاشتهاند. خانمی وفادار در کنار شوهری فداکار که صدها کیلومتر دورتر در مقابل ضدانقلاب ایستاد و برای امنیت جامعهاش فداکاری کرده است.
داستان این زوج عاشق و مجنون در مقابل لیلی و مجنون و شیرین و فرهاد آنقدر بالاتر و عظیمتر است که ادیبان و شعرا قادر به توصیف آن نیستند.
تاکنون هشت سال همسر در کنار بستر شوهر شبانهروز آنچنان او را نگهداری کرده که متخصصین انگشتبهدهان گرفتهاند. شوهر با دهان و چشمان باز ولی بدون کوچکترین حرکت و ادراک بر روی تخت افتاده است و در صورت و چشمان همسر آنچنان شکر و عشق به شوهر موج میزند که امثال من جز شرمندگی چیزی برای گفتن نداریم.
خدایا وجود این نوع زوجها و خانوادهها را در جامعه ما فراوان بگردان و مردم ما را از آنها محروم نکن."
«پاسدار انقلاب اسلامی- محسن رضایی»
و من مینویسم تا ماندگار در تاریخ بماند که مردان مردی از جنس سرسپردگان قیام خونین کربلا رفتند تا ماندگاریمان در تاریخ را برای همیشه به جهانیان اثبات کنیم و رمز بقای کشور حسینی خود را زیر لوای پرچم مهدی موعود(عج) فریاد زنیم باشد رهروی راستین در عمل و گفتار برای رفتگان و آن دلسپردگان به طریق ولایت باشیم.
ارسال نظر