چرا در عراق و سوریه میجنگیم؟
تجربه دفاع مقدس به مدافعان جمهوری اسلامی این درس را داده است که هرگونه تعلل و مماشات در درک به موقع صحنه جنگ و اقدامات مناسب دفاعی، موجب آن خواهد شد که دشمن را در دروازههای شهرهای خود ملاقات کنیم.
«چرا در سوریه میجنگیم؟» این شاید یکی از مهمترین سوالات افکار عمومی طی 5 سالیست که از ماجراهای سوریه و حضور گروهک های تکفیری-تروریستی در این کشور میگذرد.
سردار «یعقوب زُهدی» از فرماندهان و کارشناسان باسابقه نیروهای مسلح طی یادداشتی به پاسخ این سوال پرداخته است.
گزاره اول
در دوران قبل از انقلاب اسلامی ایران، رژیمهای لائیک مثل حکومت پهلوی با نقش رهبری عربستان بر جهان اسلام تعارضی نداشتند، لذا در آن دوران روابط ایران با ریاض دوستانه و بعضا شامل همکاری بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تحولی در روابط به وجود آمد، زیرا این انقلاب منادی اسلام انقلابی با قرائت ضد سلطه گری و ضد استبدادی بود که با اندیشۀ حکام عربستان که مدافع اسلام سلفی و به زعم ما اسلام واپس گرا و ارتجاعی بود در تقابل قرار داشت.
این تقابل ابتدا به شکل جنگ نرم در اقصی نقاط دنیا گسترش یافت، اما زمانی که ریاض متوجه شد در میدان تقابل نرم در حال شکست است، به سمت جنگهای نیمه سخت (امنیتی) و سخت (نظامی) روی آورد.
اولین قدم عربستان در این مسیر هم پشتیبانی مالی و نظامی از صدام در جنگ هشت ساله و همچنین تشکیل شورای همکاری خلیجفارس بود. ضمن آنکه در صحنه سیاسی نیز هر جا موضوعی راجع به ایران در سازمانهای بینالمللی مطرح میشد، عربستان در جبهۀ مخالف قرارمیگرفت.
در واقع میتوان گفت که ما چندین سال است که درگیر جنگ با حکام سعودی هستیم، اما؛ جنگی در لایههای پنهان، اما نکته قابل تامل دیگر در رابطه با ریاض این است که تا پیش از این عربستان در برابر ایران به دنبال حفاظت از منافع خود بود ولی امروز چالش اصلی سعودیها مساله بقا است. از این رو به طور کلی میتوان اینگونه گفت که از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در ایران، عربستان رویارویی با ما را از فضای رقابت به خصومت، از جنگ نرم به جنگ سخت و از هدف دفاع از منافع به تلاش برای بقا کشانده است.
گزارۀ دوم:
با شکل گیری دولت شیعی متمایل به ایران در عراق، عربستان که افق تاریکی را در برابر خود مجسم می کرد. توطئه های مختلفی را با هزینۀ وسیع دلارهای نفتی به مرحلۀ اجرا درآورد.
درفایل صوتی فاش شده از ملک عبدالله، وی خطاب به بندربن سلطان (وزیر سابق اطلاعات عربستان) می گوید: اگر شده بیست ملیارد دلار خرج کنید، اجازه ندهید دولت شیعه در عراق برپا شود.
زمانیکه فرقۀ تکفیری داعش اعلام موجودیت کرد محل هزینه کرد آن دلارهای میلیاردی که بندر بن سلطان طی ماهها اقامت مخفیانه خود در عراق انجام داده بود مشخص گردید.
شواهد و قرائن بیانگر این است که ابوبکر بغدادی و تروریسم تکفیری حاصل پیوند نامبارک اندیشۀ وهابی و تفکر بعثی در عراق بوده که توسط امریکا در زندان بوکا کشف شده و تحت آموزش و تربیت سیا و موساد قرار گرفته است و سپس با برنامه ریزی و سازماندهی عملیاتی سرویسهای جاسوسی آمریکا و اسرائیل، ماموریت ایجاد و شعله ور نمودن فتنۀ فرقهای و مذهبی به او محول شده است همان ماموریتی که بغدادی خود به آن اشاره کرده و میگوید: «مأموریت ما جنگ با اسرائیل نیست، مأموریت ما جنگ با مرتدین است!» ابوبکر بغدادی توضیح نداده است که این مأموریت از کدام کانون به وی ابلاغ شده است؟!( کیهان)
به عبارت دیگر داعش و تروریسم تکفیری ساخته و پرداختۀ مثلث شوم زور و زر و تزویر است که زور آن استکبار جهانی به سرکردگی امریکا و زر آن دلارهای نفتی آل سعود و دیگر شیوخ منطقه و تزویر آن مهندسی فرهنگی انگلیس مبتنی بر گسل های قومی ومذهبی ملت های منطقه میباشد.
گزاره سوم:
پیروزی حزب الله در جنگ 33 روزه سرآغاز تحولات نوینی در منطقه بود. از یک سو رژیم صهیونیستی که طعم شکست های بعدی را در نبرد غزه و جنگ 52 روزه چشید نا امید از مقابلۀ رودررو با جبهۀ مقاومت و نگران از تداوم بقای خویش به فکر چاره اندیشی برای گریز از این مهلکه افتاد و تنها راه را در بهره گیری از شکاف قومی و مذهبی در بین مسلمانان و وارد کردن خنجر از پشت به جبهه مقاومت یافت.
از سوی دیگر موفقیتهای حزب الله دربه زانو در آوردن دشمن صهیونیستی که سالها سران کشورهای مدعی عرب در برابر آن عاجز و خوار شده بودند موجب به اهتزاز در آمدن پرچم این طلایه دار مقاومت در بین ملتهای عرب و مطرح شدن سید حسن نصرالله به عنوان اسطوره و قهرمان عرب گردید.
حقیقت فوق برای ارتجاع عرب به سرکردگی عربستان که داعیۀ رهبری جهان اسلام و اعراب را در سر داشت بسیار تلخ و غیرقابل قبول بود. لذا عربستان و رژیم صهیونیستی که سابقۀ همکاری و هماهنگی طولانی در شکل مخفیانه داشتند در یک فرآیند اتحاد استراتژیک قرار گرفتند و امریکا نیز به عنوان حامی و متحد هر دو رژیم قاعدۀ این مثلث را شکل داد.
محصول این مثلث شوم توسعه و گسترش داعش به سرزمین شام و ایجاد دیگر گروه های تکفیری بود. اولین هدف نابودی سوریه به عنوان کشور خط مقدم محور مقاومت و عقبۀ اصلی پشتیبانی لجستیکی و تسلیحاتی از حزب الله بود.
سوار شدن بر موج حرکت ضد دیکتاتوری که تحت عنوان بهار عربی ( بیداری اسلامی) درقلمرو ملتهای عربی به را ه افتاده بود. تاکتیکی بود که علیه حکومت سوریه اتخاذ شد و این در حالی بود که کشورهائی مثل عربستان و اردن و قطر که شعار ضد دیکتاتوری علیه اسد سر می دادند، خود نمونۀ بارز رژیمهای پادشاهی و استبدادی هستند.
گزاره چهارم:
دو صحنۀ جنگ فوق که علیه جبهه مقاومت و در کانون آن جمهوری اسلامی ایران توسط استکبار جهانی به سرکردگی امریکا سازماندهی شده است ماهیت جنگ نیابتی دارد که آل سعود وهابی و اذناب و ایادی تکفیریش در خط مقدم آن قرار دارند.
اهداف استراتژیک این جنگ نیابتی را می توان به شرح زیر برشمرد:
- مقابله با اسلام انقلابی و تفکر ضد استکباری و ضد استبدادی که انقلاب اسلامی مروج آن میباشد.
- جلوگیری از استقرار حکومت های مستقل با رویکرد ضد صهیونیستی و متمایل به ایران در منطقه
- فراهم نمودن محیطی امن برای رژیم اشغالگر قدس
- نجات رژیم های مرتجع منطقه از خطر سقوط ، بخصوص رژیم رو به زوال آل سعود که در تمام عرصه های مقابله با جمهوری اسلامی ایران خود را بازنده می یابد.
- منحرف نمودن حرکت های آزادیخواه و حق طلبانه مردم مسلمان منطقه
- حفاظت از منافع امپریالیسم امریکا در منطقه
برای تحقق اهداف فوق در مرحله اول ساقط نمودن دمشق و بغداد و تجزیه دو کشور عراق و سوریه بر مبنای ژئوپلیتیک قومی- مذهبی و در مرحله دوم سرنگونی نظام جمهوری اسلامی یا تجزیه کشور ایران ( هدفی که در جنگ تحمیلی هشت ساله محقق نشد) در برنامه قرار گرفته است.
بدیهی است که نابودی عتبات عالیات و حرمهای مقدس اهلبیت واقع در عراق و سوریه که نمادهای الهام بخش و مراکز ثقل معنوی حرکت سرخ اسلام عاشورایی و ظلمستیز و سازشناپذیر هستند از اهداف اولویتدار این جنگ نیابتی و عوامل جاهل و خشک مغز آن میباشد.
قطعا تجربه دفاع مقدس به مدافعان جمهوری اسلامی این درس را داده است که هرگونه تعلل و مماشات در درک به موقع صحنه جنگ و اقدامات مناسب دفاعی، موجب آن خواهد شد که دشمن را در دروازههای شهرهای خود ملاقات کنیم و آنوقت است که هزینه های انسانی و مادی دفاع بسیار بالا خواهد رفت، همانگونه که در 8 سال دفاع مقدس اتفاق افتاد.
با نگرش عمیق و راهبردی و آیندهپژوهانه به صحنه جنگ و چگونگی صفبندیها و اهداف آن، به روشنی و قطعیت میتوان دریافت که حضور مدافعان حرم و اسلام انقلابی در میادین نبرد عراق و سوریه چقدر هوشمندانه و حیاتی و ارزشمند میباشد و شهدای این میادین نبرد چه نقش تاریخساز و گرانقدری دارند.
روحشان شاد و با مولایشان حضرت سیدالشهداء (ع) محشور باد.
در مورد این موضوع که بعضی ها میگن چرا باید ما بریم سوریه بجنگیم مگه سربازای بقیه کشور ها در جاهای مختلف دنیا حتی افریقا پایگاه ندارن و اونجا به خاطر منافع کشورشون نمی جنگند در حالی که بیشترشون اعتقاد و هدف درستی برای این کار ندارن بعد افرادی در سرزمین ما هستند که اعتقاد قوی به اموخته های دینی شون دارن اونها به خاطر نجات مردمی که دارن در رنج وسختی زندگی می کنن می رن البته ما می گیم محافظان حرم اما فقط به خاطر اینم نیست به خاطر مردم اونجا هم می رن هر کس این خبر ها رو بشنوه واقعا قلبش از درد می ترکه واقعا انسان های بزرگ وخوبی هستند من بهشون افتخار می کنم به خاطر اینکه هدفشون نجات دادن مردمه نه مثل سربازای خارجی صدمه زدن به آدم ها خوشحالم در این عصر هم این طور آدم های بزرگی پیدا می شن که اگرچه قدرت کم دارند اما دلشون بزرگه.