پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- امید حسینی- اخیرا آقای دکتر راغفر در مصاحبه ای با روزنامه آرمان، ادعاهایی را درباره پیشنهاد سعید جلیلی به آمریکا در زمان مسئولیتش به عنوان دبیر شورای امنیت ملی و مسئول مستقیم پرونده هسته ای در دولت قبلی مطرح کرده است. راغفر در این مصاحبه اظهار داشته است: «بنده اطلاع کامل دارم دولت احمدی‌نژاد در یکی از مذاکرات هسته‌ای به کشورهای غربی پیشنهاد مهمی داد که مورد پذیرش کشورهای غربی قرار نگرفت.» به گفته وی در این پیشنهاد تمام امتیازاتی که آقای روحانی در مساله برجام به غربی‌ها داد وجود داشت و حتی بیشتر از آن هم وجود داشت. راغفر در بیان جزییات پیشنهاد سعید جلیلی مدعی شد: «به آمریکایی‌ها پیشنهاد می‌شود ایران در برابر برداشتن تحریم‌ها حاضر است سطح غنی‌سازی خود را تا ۴ درصد کاهش بدهد و برخی از مراکز هسته‌ای خود را تعطیل کند و یا به حالت نیمه تعطیل دربیاورد. با این وجود این پیشنهاد مورد قبول آمریکا قرار نمی‌گیرد.»

من در پی تایید یا تکذیب این ادعا نیستم، اما با فرض صحت این ادعا، اگر واقعا سعید جلیلی همچین پیشنهاداتی را به طرف آمریکایی داده، پس چرا آنها حاضر به قبول آن نشده اند؟ خود راغفر در مصاحبه اش، به نکته جالب و مهمی اشاره کرده که می تواند پاسخ سوال ما باشد. راغفر گفته است: «کشورهای غربی حاضر نبودند با ‌دولت احمدی نژاد توافق کنند. به همین دلیل منتظر بودند تا دولت بعدی در ایران بر سرکار بیاید تا دست به چنین توافقی بزنند. در آن مقطع زمانی کشورهای غربی هنوز نمی‌دانستند پس از احمدی‌نژاد چه کسی در ایران به قدرت خواهد رسید. با این حال امیدوار بودند شخصی در ایران به قدرت برسد که مشی معتدل‌تری داشته باشد!» 

 نکته اصلی همینجاست که راغفر به سادگی از آن عبور کرده. مگر دعوا بر سر انرژی هسته ای و غنی سازی نبود؟ مگر سالها بر سر همین موارد مذاکره نمی کردیم؟ پس برای آمریکایی ها چه فرقی داشت که با کدام دولت ایران درخصوص این پرونده به توافق برسند؟ چرا آنها به زعم آقای راغفر و یا سایت خبرآنلاین، پیشنهاد ذلیلانه (؟!) جلیلی را قبول نکردند؟ دلیلش کاملا واضح است. برای آمریکایی ها، مساله هسته ای تنها یک بازی و نمایش سیاسی بود که در پس آن به دنبال مسائل مهمتری بودند و هستند که آن هم چیزی نیست جز تغییر رفتار کلی جمهوری اسلامی و این امر با یک چهره اصولگرا میسر و ممکن نبود. آنها به خوبی می دانستند که هرگونه توافق با یک دولت اصولگرا و یا با سعید جلیلی به عنوان یک چهره اصولگرا، به نام این جریان ثبت و در نهایت به تضعیف جریان اصلاح طلب منجر می شود! 

در یک نمای کلی، سالهاست که در تبلیغات سیاسی و رسانه ای داخلی و خارجی، از اصلاح طلبان به عنوان جریان غربگرا و یا منعطف در برابر غرب نام برده و این گونه تبلیغ می شود که آنها تنها گروهی هستند که می توانند با غرب تعامل داشته باشند. و این یک واقعیت مسلم است که غرب نیز در دو سه دهه گذشته، همواره در هر انتخاباتی از این جریان حمایت کامل رسانه ای داشته است و گاه علنا و صراحتا به نفع آنان تبلیغ می کند. 

بنابراین با فرض صحت اظهارات آقای راغفر، تنها دلیلی که می توان برای عدم قبول پیشنهادهای جلیلی پیدا کرد همین است که آمریکایی ها نمی خواستند این توافق به اسم جلیلی یا اصولگرایان ثبت شود. چرا که در آن صورت، دیگر چیزی برای اصلاح طلبان باقی نمی ماند که از آن برای انتخابات استفاده کنند. اگر توافق با غرب توسط اصولگراها رقم می خورد، آن وقت اصلاح طلبان روی چه چیزی مانور می دادند؟ آن توافق در حقیقت هم به نفع اصولگرایان بود، هم تضعیف اصلاح طلبان و غربگرایان ایران را در پی داشت و مهمتر از همه اینکه فقط به همان مساله هسته ای محدود می شد و به تغییر لحن و رفتار کلی دولت ایران در برابر غرب و آمریکا منجر نمی شد.

براین اساس آمریکایی ها منتظر ماندند تا شخصی مانند حسن روحانی (به اصطلاح معتدل!) به قدرت برسد تا با نقد دوران قبل، خود را منجی ایران لقب دهد و بر ضرورت تعامل و توافق و مذاکره و کرنش و از همه مهمتر، تغییر لحن و تغییر رفتار ایران در برابر غرب تاکید کند. در این صورت، آمریکایی ها به مساله مهمتری از توافق دست می یافتند، یعنی القاء همین نکته که توافق، بدون تغییر رفتار و سیاست های ایران ممکن نیست. توافق یعنی آغاز تغییراتی بنیادین در همه عرصه ها.

البته تا اینجای کار هم تا حدودی موفق شده اند! اما آفتاب برجام تا کی قرار است بر ما بتابد؟! این درست که آقای روحانی با اغراق و بزرگنمایی، این برد «سه بر دو؟!» را به نام خود زده است، اما خوشبختانه آنقدر جوگیر است که نمی داند همین بزرگنمایی های غیرواقعی، کم کم دارد به ضرر خودش تمام می شود.