بیژن مقدم
باز هم دروغی بزرگ

البته وقتی جریانی که انتخابات را نمایشی و غیر قانونی میداند و شرایط را مهیا نمیبیند و فهرستی ارائه نمیکند و از هیچ کس هم حمایت نمیکند بدیهی است که جمله خاتمی مبنی بر عدم تحریم را شوخی بیش تلقی نکند.
در سال ۸۸ با دروغی بزرگ به نام "تقلب " کام ملت را تلخ و بالاترین مشارکت انتخاباتی مردم (پس ازرفراندوم جمهوری اسلامی) را با یک توهم به مسلخ بردند و هوادارانشان را فریب دادند. فریب خوردگان پس فردای انتخابات با تابلوهای "رأی من کو؟" به خیابان آمدند.
حق داشتند دنبال رای شان باشند به آنها گفته بودند رأیهای شما خوانده نشده، رأی شما باطل شده، با قیف داخل صندوقها رأی ریختهاند و دهها دروغ دیگر.
تا این که نمایندگان نامزدهای انتخابات (معترض و غیر معترض) به دعوت رهبر انقلاب در جلسه ای دورهم جمع شدند. رهبری از آنها میخواهد هر مطلبی دارند بگویند همه چیز می گویند جز آن که بگویند در انتخابات " تقلب شده است؛ اما اصرار میکنند که انتخابات باید باطل شود! پرسیده میشود به چه دلیل؟
می گویند چون قبل از انتخابات سیب زمینی به مردم داده شده، چون یارانه واریز شده، چون سهام عدالت به مردم داده شده و چون ... خب همه اینها چه ربطی به تقلب در انتخابات و صندوقها دارد؟
نماینده آقای موسوی (همین آقای آخوندی وزیر راه و شهر سازی دکتر روحانی) شهادت میدهد که امکان تقلب در انتخابات ایران به نحوی که تغییر نتیجه آراء را به دنبال داشته باشد وجود ندارد.
این حرفها در داخل این جلسه و جلسات دیگر زده میشود؛ اما هیچ کس حاضر نمیشود به فریب خوردگانی که چراغ در دست دنبال رای شان بودند بگوید: رأی شما گم نشده، شمارش هم شده، همین بوده، ۱۳ میلیون اختلاف داریم، مردم به ما رأی ندادهاند و انتخابات را باختهایم. نیازی به آتش زدن سطل زباله و بانک و حمله به این و آن نیست.
اما متوهمین و حامیانشان فکر میکردند اینجا جایی است که میتوانند کار را تمام کنند. یک بد فهمی خسارت بار برای ملت و کشور.
انتخابات اسفند ۹۰ – مجلس نهم/تحریم کنندگان
ناامیدی جریان فتنه از سال ۸۸ به سال ۹۰ یعنی انتخابات مجلس نهم کشید. بخش عمده جریان اصلاحات ساز "تحریم انتخابات " را کوک کردند؛ و حتی برخی آن را غیر قانونی خواندند.(سازمان مجاهدین انقلاب ۱۳/۱۰/۹۰) جبهه مشارکت نیز "انتخابات را فرمایشی " و نمایشی خواند و اعلام کرد در انتخابات شرکت نمیکند.
سید محمد خاتمی نیز اعلام کرد:" شرایط برای شرکت اصلاح طلبان در انتخابات مهیا نیست؛ و فکر میکنم وقتی همه نشانهها این است که نباید در انتخابات شرکت کنیم، شرکت در انتخابات معنا ندارد. ... حرف ما همانی است که شورای هماهنگی جبهه اصلاحات اعلام کرده است؛ یعنی اصلاح طلبان نمیتوانند و نباید در این انتخابات نامزد داشته باشند و لیست بدهد و البته این معنای تحریم انتخابات نیست "
البته وقتی جریانی که انتخابات را نمایشی و غیر قانونی میداند و شرایط را مهیا نمیبیند و فهرستی ارائه نمیکند و از هیچ کس هم حمایت نمیکند بدیهی است که جمله خاتمی مبنی بر عدم تحریم را شوخی بیش تلقی نکند.
به همین دلیل است وقتی وی در سکوت خبری در شعبه ای دورافتاده برای رأی دادن حاضر میشود حامیانش شوکه میشوند و معترض. حالا باید پاسخ حامیانش را بدهد که چرا در حالی که احزاب اصلاح طلب انتخابات را تحریم کردهاند وی در رفتاری فرد گرایانه " و "مصلحت اندیشانه " باید در حوزه رأی گیری حاضر شود.
این پاسخ در قالب بیانیه ای در تاریخ ۱۵-۱۲-۹۰ منتشر شد.
ناکارآمدی شورش خیابانی و تحریم /انتخابات مجلس دهم
در آستانه انتخابات مجلس دهم قرار داریم ظاهراً " جریان تحریم و شورش"، ناکام از راهی که در پیش گرفته بودند سر عقل آمده و حاضر شده تا درکنار مردم آبروی از دست رفته خود را بازسازی نماید.
با این حال دعوت به مشارکت، معرفی لیستهای مشترک و فراخوانهای متعدد را باید چگونه تفسیر کنیم؟
حداقل نتیجه ای که این رفتار سیاسی (چه تاکتیکی و چه استراتژیک) بدست میدهد این است که
۱- میدا ن برای مشارکت باز است و نظام به دنبال مشارکت حداکثری مردم است.
۲- کاندیداهای اصلاح طلب زیادی برای فرستادن به مجلس وجود دارد
۳- انتخابات فرمایشی نیست
۴- انتخابات غیر قانونی نیست
۵- امید به برگزاری سالم انتخابات وجود دارد
۶- مقدمات انتخابات نیز به گونه ای انجام شده که نمیتوان آن را مانع شرکت اصلاح طلبان در انتخابات تلقی کرد
۷- پالسهای حمایت دولت از این جریان هم به خوبی ارسال و دریافت شده است
اما دروغی دیگر
همان جریانی که سال ۸۸ حرکت خود را مبتنی بر "دروغی بزرگ " سامان داد امروز به طرح ادعایی دیگر مبنی بر این که " نظام به دنبال مشارکت حداکثری مردم نیست. چون این مشارکت را به زیان خود میداند " پرداخته و بار دیگر به دنبال "فریب "هواداران خود است.
در حالی که رهبر معظم انقلاب در بالاترین جایگاه نظام سیاسی و مذهبی کشور همواره منادی و دعوت کننده مردم به حضوری "حداکثری "بوده است؛ و بر خلاف برخی که قائل به "دموکراسی کنترل شده " بوده ایشان به مشارکت مردم و چرخش قدرت در کشور فارغ از نتیجه باور داشته و دارند.
از نگاه ایشان رأی مردم فارغ از این که به چه کسی و گروهی متمایل باشد و چه کسی را بر صندلی ریاست جمهوری و مجلس، خبرگان و ... بنشاند "حق الناس " است که باید آن را پاس داشت. پیروزی و شکست در این جایگاه و نگاه بلند مفهومی ندارند.
در نتیجه هر کس که تقدیر الهی و رأی به سوی او متمایل گردد و مسوولیتی را بر عهده بگیرد و هر چه مشارکت بیشتر باشد، سربلندی نظامی است که یادگار امام (ره) و میراث خون شهیدان این مرز و بوم است.
سخن پایانی
در حالی به استقبال انتخابات مجلس دهم و خبرگان رهبری میرویم که آقای بهزاد نبوی به اشتباه خود در قهربا صندوقهای رأی اعتراف میکند و "تحریم انتخابات " را برخوردی احساساتی میداند (روزنامه الکترونیکی امید ایرانیان ۳/۱۲/۹۴) آقای حجاریان نیز به به دانشجویان مینویسد: "راه دموکراسی از نرمالیزاسیون و به سامان کردن کشور و راه نرمالیزاسیون از مسیر صندوقهای رأی میگذرد "(۳/۱۲/۹۴ پیام به انجمن اسلامی دانشجویان ترقی خواه امیر کبیر)
و یا دیگری مینویسد:" ملتمسانه عرض میکنم مبادا با انتخابات قهر کنید ... هیچ ظلمی عظیم تر از راندن یک ملت به سوی ناامیدی، شورش، انقلاب و درهم ریزی نیست عصر انقلابهای انتقالی در قرن بیستم پایان یافت."(محسن رنانی)
در هر حال سخنان فوق و برگزاری همایشها و نشستهای مکرر با عنوان "چرا باید رأی داد؟" و حتی تبلیغ رأی به فهرستها که مورد تاکید رهبری نیز بوده را به فال نیک میگیریم و آن را بازگشت افراطی گری به عقلانیت می دانیم اما معتقدیم این نیمه راه ورود به مسیر عقلانیت است.
نیمه دوم آن تسلیم در مقابل رأی ملت و پذیرش قانون و تن دادن به نتایج صندوقهای رأی است. اشکال این جریان این است که فقط به صندوقهایی " لبخند "می زند که نام آنان از آن بیرون بیاید و این نگرش معیوب نه با دموکراسی سازگار است نه با عقلانیت و کنش گری سیاسی.
ارسال نظر