پارس؛
حاشیه ای بر نگاه ابزاری دولت و اصلاح طلبان به یکدیگر/ نگاهی مجدد بر ائتلاف «آپاندیس ها» و «رحم اجاره ای»
آقای خاتمی برآمده از پایگاه اجتماعی بود نه اینکه او ایجادکننده آن پایگاه باشد. این طور نیست که هر روز فراتر از سقف آنچه خود آقای روحانی اعلام کرده است و اصلا حمایتها مبتنی بر آن اتفاق افتاده است مطالباتی دنبال شود.»
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- «رحم اجاره ای»؛ این اصطلاح تخصصی حوزه پزشکی زنان و زایمان، اولین بار توسط ابراهیم اصغرزاده، عنصر افراطی جریان اصلاح طلب وارد ادبیات سیاسی کشور شد. وی در ماه های ابتدایی بر روی کار آمدن دولت روحانی با استفاده از رای بدنه جریان اصلاحات، گفته بود: «چند وقت پیش به دوستانی به شوخی گفتم این (دولت) رحم اجارهای برای پرورش یک نطفه است.» وی در ادامه با اشاره به نقش اصلاح طلبان در بر روی کار آمدن دولت حسن روحانی گفته بود: «دولت نمی تواند فقط تصور کند که برای ماندن بر کرسی قدرت باید رفتار کند... اصلاحطلبان بخشی از صورت مساله و حل مشکلات هستند. اصلاحطلبان فرصتند و نه چالش، شما نمیتوانید بدون توجه به مطالبات عمومی اصلاحطلبان احساس کنید که این بدنه اجتماعی از شما همچنان دفاع میکند.» اظهارات صریح و تحقیرآمیز این عنصر اصلاح طلب در آغازین ماه های حیات دولت روحانی، بدون شک تا حدی متاثر از بی اعتنایی دولت به محمدرضا عارف بود.
چه اینکه اصلاح طلبان خود را عامل اصلی رای آوردن روحانی می دانستند و توقع داشتند دولت با در نظر گرفتن این مسئله، سهم آنها را نقداً پرداخت نماید. روحانی اما با شناختی که از سابقه روشن اصلاح طلبان در عبور از خاتمی داشت، از همان ابتدا حد و مرز خود با آنها را حفظ کرد. وی نه تنها محمدرضا عارف را به پاس انصراف بهنگامش بر کرسی معاون اولی دولت یا حتی ریاست دانشگاه تهران و وزارت ننشاند، که کمترین اعتنایی را نیز به وی نشان نداد. گویی روحانی پیش از آنکه آقای اصغرزاده از اصطلاحات تخصصی حوزه زنان و زایمان برای توصیف نقش دولت تدبیر در استراتژی کلان اصلاح طلبان سخن بگوید، روحانی نخوانده ملا بود! وی که نقش آشکارش در مخالفت سرسختانه با فتنه اصلاح طلبان در 18 تیر 78 روشن بود، هرگز نمی خواست به کسانی که آنها را به خوبی می شناخت، باج بدهد، ولو اینکه آنها در حق وی لطف بزرگی کرده باشند.
گویی روحانی می خواست بگوید اصلاح طلبان در خرداد ماه 92، چاره ای جز حمایت از وی نداشته اند، لذا قرار نیست سهم معینی برای آنان در نظر گرفته شود. درواقع نگاه وی به جبهه اصلاحات بیش از آنکه نگاه یک شریک استراتژیک باشد، نگاهی ابزاری بود. طبیعتاً نخستین فردی که از این نوع نگاه دولت به اصلاح طلبان آزرده می شد، محمدرضا عارف بود. عارف زیاد نتوانست دلخوری خود را از این بابت پنهان نگه دارد. به صورتی اسفند ماه 92 طی گفتگویی گلایه آمیز اظهار داشت:« شاید انتظاری که داشتم این بود که با توجه به تجربه 30 سال مدیریتی ام آقای روحانی در برخی امور بیشتر از من مشورت می گرفتند!» با این حال، این اظهار نظر گلایه آمیز نیز تغییری در نوع رفتار روحانی با اصلاح طلبان ایجاد نکرد. چه اینکه تصمیم روحانی در زمینه نگاه ابزاری به اصلاح طلبان، نه یک تصمیم احساسی و زودگذر که یک استراتژی بلندمدت و همیشگی بود. بی اعتنایی ادامه دار روحانی به جریان اصلاحات، بالاخره تئوریسین برجسته جریان اصلاح طلب را نیز به میدان تهدید و تطمیع دولت کشاند. سعید حجاریان در ابتدای سال 93 طی گفتگویی که با ویژه نامه روزنامه اعتماد داشت، ضمن بیان اینکه اصلاح طلبان ستون فقرات دولت روحانی هستند، تلویحاً دولت را تهدید کرد.
حجاریان با اشاره به پایگاه اجتماعی روحانی در داخل کشور، اصلاحطلبان را بخش عظیمی از این پایگاه اجتماعی معرفی کرده، گفت: «اگر اصلاحطلبان نباشند روحانی هم وجود نخواهد داشت.» حجاریان همچنین با بیان اینکه اصلاحطلبان حامی و ستون فقرات برنامههای روحانی هستند تاکید کرده بود«اگر اصلاحطلبان بشکنند روحانی هم شکسته است چرا که وی با حمایت هاشمی و خاتمی و همچنین کنارهگیری عارف و بسیج اصلاحطلبان رای آورد. پس در صورت عدم حضور اصلاحطلبان جریان راست،روحانی را به ورطه شکست میبرند.» چندی بعد، صادق زیباکلام نیز به حجاریان پیوست. وی با تایید اظهارات حجاریان گفت:« معتقدم رای بدنه اجتماعی اصلاح طلبان بود که باعث پیروزی روحانی شد. "اگر و اگر" بدنه اجتماعی اصلاح طلبان به سمت آقای روحانی نرفته بود آقای روحانی فی نفسه یکی دو میلیون رای بیشتر نداشت... وقتی رهبری اصلاح طلبان آقای هاشمی رفسنجانی و خاتمی چهره ها و شخصیت های دیگر اصلاح طلب از مردم خواستند در انتخابات شرکت کنند و به روحانی رای دهند، ایشان در انتخبات پیروز شد. »روحانی اما گوش شنوایی برای شنیدن این حرف ها نداشت. لذا همانگونه که انتظار می رفت، انتقادات اصلاح طلبان از وی افزایش یافت. انتقاداتی که همگی رنگ و بویی از تهدید را با خود به همراه داشت.
حسین مرعشی در ۱۷ شهریور ۱۳۹۳ طی مصاحبهای تفصیلی با روزنامه آرمان ضمن انتقاد از کابینه روحانی به عملکرد وزارت کشور در قبال اصلاح طلبان اشاره کرده میگوید: «بهطور مشخص میتوان گفت وزارت کشور با همه اهمیتی که در سیاست داخلی دارد کارکردش بهگونهای نیست که رایدهندگان به آقای روحانی را راضی کند.» وی همچنین طی مصاحبهی دیگری با روزنامه آرمان در 25 شهریورماه همان سال گفته است: «به نظرم برخی از همکاران روحانی هیچ تناسبی با وی ندارند.» احمد پورنجاتی نماینده اصلاحطلب مجلس ششم نیز دو روز پیش از مصاحبه مرعشی در 23 شهریور ماه، در گفتگو با روزنامه اعتماد، درباره دولت اعتدال و پایگاه اجتماعی آن گفته بود: «پایگاه اجتماعی آقای روحانی ائتلافی است. از آن خودش نیست ولی در اختیار او قرار داده شده است تا پایان دوره ای که خواهد بود... برخلاف برخی اطرافیان آقای روحانی که به دنبال پایگاهسازی بودند و مدل جبهه مشارکت در زمان آقای خاتمی را دنبال میکردند، این اتفاق هنوز نیفتاده است. آقای خاتمی برآمده از پایگاه اجتماعی بود نه اینکه او ایجادکننده آن پایگاه باشد. این طور نیست که هر روز فراتر از سقف آنچه خود آقای روحانی اعلام کرده است و اصلا حمایتها مبتنی بر آن اتفاق افتاده است مطالباتی دنبال شود.»
همه ی این اظهارنظرهای انتقاد و تهدیدآمیز، ناشی از یک واقعیت تغییرناپذیر بود: روحانی دوست نداشت دولتش تبدیل به «رحم اجاره ای» اصلاح طلبان شود. حجاریان، مهمترین تئوریسین جریان اصلاحات، بعدها ادبیات خود را در زمینه توصیف دولت مهربانانه تر کرد، تا بلکه تاثیری بر دل سنگ روحانی و مشاورانش داشته باشد! وی گفت:« اصلاحطلبان حاضرند "دندانههای کلید" روحانی باشند.» روحانی اما باز هم مقاومت کرد. البته باید به این نکته مهم توجه داشت که همه اینها بدان معنا نیست که هیچ عنصر اصلاح طلبی از ابتدا در بدنه دولت وجود نداشت! اصولاً اینکه بخواهیم تعبیرات و تهدیدات حجاریان و دیگر فعالان اصلاح طلب در زمینه نقش کمرنگ آنان در دولت را اینگونه تعبیر و تفسیر کنیم، بسیار ساده اندیشانه است. طبیعتاً توقع افرادی همچون حجاریان و یا اصغرزاده برای نقش یابی اصلاحات در دولت روحانی، استفاده از معدود عناصر اصلاح طلب در بدنه دولت نیست. کما اینکه چه حالا و چه آن زمان، عناصر اصلاح طلب زیادی در بدنه دولت حضور داشته اند و حقیقتاً باید برای پیدا کردن مدیران اصولگرا در بدنه دولت روحانی، از ذره بین استفاده کرد! آنها وقتی از اصلاحات حرف می زنند، منظورشان اصلاحات بما هو اصلاحات است، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه بیش! یعنی اصلاحاتی با مدل مجلس ششم که تنها دغدغه اش پیگیری هدف موهوم توسعه سیاسی، ساختارشکنی و چالش فعال و مداوم با نظام باشد.
روحانی نیز از همان ابتدا، به خوبی معنای پالس های تهدیدآمیز ارسالی از سوی اصلاح طلبان را می فهمید ولیکن قصد تغییر رفتار نداشت. نگاه او به اصلاحات، ابزاری بود و ابزاری باقی خواهد ماند. این واقعیتی است که اصلاح طلبان را به شدت عصبانی می کند، ولیکن چاره ای جز تحمل آن و تکرار اجباری ائتلاف با حامیان دولت در جریان انتخابات پیش رو نمی بینند. در این میان اما تمامی فعالان اصلاح طلب نتوانستند در برابر سخت جانی دولت در امتیازدهی، همچون حجاریان صبوری و نرمش به خرج دهند. محس رهامی را باید در جرگه این افراد به شمار آورد. وی درواقع بغض فروخفته اصلاح طلبان بود که در مردادماه سال جاری و در جریان جلسه ای انتخاباتی در شهر ایلام، سر باز کرد. رئیس کمیته انتخابات اصلاح طلبان که گویی به علت عصابنیت بیش از حد از روحانی، حساب مصلحت سنجی های حزبی از دستش در رفته بود، گفت:« یک شخص با رای احزاب، اشخاص و انجمن ها بالا می آید و رئیس جمهور می شود، اینکه آن آقا (روحانی) بگوید من به هیچ حزبی وابسته نیستم نشان از بی عرضگی اوست، از کجا آوردید؟ ما ده به ده و شهر به شهر گشتیم و آراء را به حساب جاری شما حواله کردیم، مگر ما مرض داشتیم که هزینه دادیم، اگر کمک نمی کردیم جلیلی به روی کار می آمد.»
وی که گویی عصبی مزاج بودن، یک ویژگی شخصیتی اوست، پیش از این نیز در بهمن 93 در بندر عباس با انتقاد از روحانی و گلایه از اینکه سهم اصلاح طلبان در دولت داده نشده است، گفته بود:«روحانی پیروزی خود را مدیون اصلاحطلبان است و نباید بگوید وامدار هیچ حزبی نیست و برای پیروزی انتخاباتی خود بدهکار احزاب است. هرچند حق اصلاحطلبان و افرادی مانند عارف در این دولت ادا نشد، استراتژی اصلاحطلبان حمایت از دولت است اما این طیف با هیچکس عقد اخوت نبسته و رویکرد انتقادی خود را خواهد داشت.» همه ی اینها اما دردی از اصلاح طلبان دوا نکرد. روحانی که در جریان تبلیغات انتخاباتی نیز نشان داده بود، خوب سیاست می داند، حاضر نشد و حاضر نخواهد شد به باج خواهی های اصلاح طلبان پاسخی بدهد. در زمینه نگاه ابزاری روحانی به اصلاح طلبان، شاید پرویز امینی، جامعه شناس و تحلیلگر برجسته مسائل سیاسی دقیق ترین تعبیر را به کار برده باشد. وی فردی است که اصلاح طلبان را آپاندیس دولت یازدهم دانسته بود.
امینی آذر ماه 94 طی گفتگویی با تاکید مجدد بر همین مسئله می گوید:« پیشتر بیان کرده بودم که اصلاحطلبان در حکم آپاندیس دولتند که همانند آپاندیس در چند سال اول، کار ایمنی بخشی برای دولت را انجام میدهند تا مزاحمتی ایجاد نکنند، همان موقعیت را میتوانند حفظ کنند. بعد از برجام نیز بیان کردم که دولت یازدهم با استقلال بیشتری از اصلاحطلبان تحرک سیاسی خواهد داشت چراکه احساس میکند یک پایگاه مستقل از طریق برجام بدست آورده است و نیاز اجتماعیاش به اصلاحطلبان تا حدود زیادی مرتفع شده است. همچنان بر همین نظرم و گفتارهای طرفین در چند روز اخیر خصوصاً بیان جناب عارف که از دولت یازدهم خواسته بود یا به نوعی خواهش کرده بود که راه خود را از اصلاحطلبان جدا نکنند، ظهور وضعیت آپاندیسی اصلاحطلبان در نسبت با دولت یازدهم است.» در هر صورت، آنچه مشخص است ائتلاف بین حامیان دولت و اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس، چیزی بیش از یک ائتلاف تاکتیکی نیست. با رصد مجموع واقعیت های صحنه سیاسی کشور می توان اینگونه نیز قضاوت کرد که: روحانی نسخه اجباری اصلاح طلبی در شرایط فعلی است! بدان معنا که اصلاح طلبان برای رسیدن به مطالبات و اهداف ساسی خود، راهی جز وی نمی بینند. با این حال، این مسئله نباید ما را از نگاه ابزاری این دو قطب متضاد به یکدیگر غافل نماید.
ارسال نظر