پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- این روزها درباره «نفوذ» و خطرات آن، حرفها و تحلیلهای مختلفی در رسانه های مختلف منتشر می شود. برخی با توجه به سخنان و هشدارهای اخیر مقام معظم رهبری، نفوذ را کاملا جدی و واقعی می دانند و گاه حتی به صراحت ادعا می کنند که آمریکا و دشمنان انقلاب اسلامی ، در تمامی ارکان حکومتی نفوذ کرده اند! برخی دیگر اما در آن سوی این میدان قرار دارند و بالکل منکر هرگونه نفوذی می شوند و سخنان رهبری را صرفا هشداری از جنس پیشگیری می دانند. 

در این فرصت قصد نقد و بررسی دیدگاه های این دو دسته را نداریم. طبعا آنهایی که نگران نفوذ هستند و آنهایی که این نگرانی را رد می کنند، باید برای اثبات ادعاهای خود، مدارک و اسناد قابل قبول ارائه دهند. اما در این نوشته، تنها می خواهیم به سکوت سهوی و گاه کاملا عمدی افراد و رسانه هایی اشاره کنیم که با سکوت خود در قبال دشمنان ملت ایران، در حال بستر سازی برای بازگشت آرام دشمن به فضای فکری و ذهنی و اجتماعی کشور هستند. رسانه هایی که کمترین لبخند مقامات آمریکا فورا تیتر یک و عکس اصلی صفحه اول آنها می شود، اما به راحتی از کنار اخم ها و تهدیدها و اهانت های این مقامات در قبال جمهوری اسلامی و ملت ایران عبور می کنند! انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و کسی حرفی زده است! حال سوال این است که این رسانه های کاملا آزاد، حرفه ای و مدافع حقوق ملت(؟!) با سانسور و حذف اظهارات ضدایرانی مقامات آمریکا به دنبال چه چیزی هستند؟ آیا این رفتار آنها، چیزی جز بزک کردن چهره دشمن است؟ آیا تمرکز بر لبخندهای ظاهری و نمایشی و بزرگنمایی آن؛ و حذف کامل اخمها و تهدیدها، قلب ماهیت و واقعیت دشمن نیست؟ آیا این رفتار سیاسی و رسانه ای خیانت محسوب نمی شود؟ 

عناصر پشت پرده و مسئولان همچین رسانه هایی، چه تصوری از اقدامات خود برای توجیه چهره دشمنان ایران دارند؟ آیا در خلوت خود هم اینچنین با خیالی آسوده و مطمئن، به قضایای مختلف داخلی و خارجی می نگرند؟ کدام آدم عاقلی می تواند تا این حد مطمئن باشد و. چشمهایش را به روی دشمنی ببندد که سابقه نیم قرن دشمنی و خیانت علیه مردم ایران را در پرونده خود دارد و حتی همین الان هم با وجود همه مذاکرات دوجانبه، همچنان مشغول توطئه علیه ایران است؟! آیا ندیدن این واقعیات بدیهی و روشن، سهوی است یا عمدی؟!

به عنوان مثال می توان به اظهارات اخیر وزیر دفاع آمریکا و توصیه او به اعراب برای مقابله با ایران اشاره کرد. اشتون کارتر وزیر دفاع آمریکا در سخنانی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس را به مقابله میدانی با ایران تحریک کرده و از آن ها خواسته است که با تقویت نیروهای زمینی و تشکیل نیروهای ویژه به دنبال مقابله با ایران باشند! 

مشابه چنین اظهاراتی تقریبا هر روزه از زبان مسئولین سیاسی، امنیتی و نظامی آمریکا شنیده می شود. حال سوال اینجاست که چگونه می توان اینها را ندید و نشنید؟ چگونه می توان به سهولت از کنار این تهدیدها و توطئه ها عبور کرد؟ آنهایی که در رسانه های خود، این تهدیدهای آشکار را نمی بینند و منتشر نمی کنند، چه کسانی هستند؟ به چه کاری مشغولند؟ اسمشان چیست؟ اگر این سیاست رسانه ای، در جهت توجیه چهره آمریکا و بزک کردن آن نیست، پس چیست؟ 

کمترین انتظار از آدمهای این جریان سیاسی و رسانه ای که همه هم و غم خود را بهبود رابطه با آمریکا و ترسیم چهره دوست از این دشمن جنایتکار قرار داده اند، این است که لااقل انصاف به خرج دهند و به وظیفه حرفه ای رسانه ای خود که همان اطلاع رسانی آزاد است، عمل نمایند. اخم و لبخند دشمن را با هم ببینند. البته اگر همچنان اصرار دارند که در همین خط و جهت گام بردارند، به تبعات آن هم بیندیشند. از شنیدن نقدها و یا از مشاهده برخوردها، برافروخته نشوند و دیگران را متهم به بی سوادی و تندروی و افراط نکنند. خودشان را به دروغ، تنها مدافعان حقوق ملت جا نزنند و منتقدانم خود را آدمهایی معرفی نکنند که از دیپلماسی و اصول روابط بین الملل و مذاکره با کشورهای مختلف، اطلاعی ندارند! فراموش نکنیم که بند بند نظریات روابط بین الملل را اساتید دانشگاه هایی نوشته اند که شاگردان آنها امروز مشغول مذاکره و مبارزه با ما هستند. کاش لااقل از آنها یاد می گرفتیم که اخم و لبخند را با هم استفاده کنیم!