پارس بررسی می کند:
از عالیجناب سرخ پوش تا آن مرد که رفت/ احمدی نژاد با اصلاح طلبان یک هدف را دنبال می کنند؟

اصلاح طلبان که پس از فتنه 88 برای بازگشت به داخل بدنه ی نظام دچار مشکلات فراوانی بودند، سناریوی جهنم سازی از اوضاع دولت نهم و دهم را دنبال نمودند تا شاید همچون دوران پسا دولت هاشمی، قادر باشند در یک بازه ی زمانی مجلس ششمی دیگر رقم بزنند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- جریان اصلاح طلب را باید یک دایره ای تصور کرد که افراد از نقطه ی A حرکت نموده و دوباره به همان نقطه می رسد. برخلاف وجه تسمیه آن هیچ رابطه ای با اصلاحات و حل نواقص ندارد و برعکس تاریخ نشان داده این جریان در یک دایره ای به دور رخدادهای تاریخی می چرخند و انگار نه انگار سالیان دراز در طول حرکت خود با همان موانعی مواجه شدند که حال حاضر با آن مواجه است.
شاهدهستیم این جریان فاقد هر نوع گفتمان مفهومی است و هنوز ایدئولوژیست های این جریان نتوانستند تعریف دقیقی از مفهوم اصلاحات بدهند. در کنار آن رهبر این جریان نیز مشخص نیست. رهبری که هرجا خواست بتواند اعمال نفوذ کارآمد داشته باشد و همه جریانات از او تبعیت نماید.
پس از انتخابات 92 شاهد بودیم هجمه های مختلفی علیه اشتباهات و یا اقدامات دولت دهم و نهم صورت گرفت به طوری که در این خودکم بینی، دستاوردهای دو دلت و نه یک فرد را زیر سوال برد و گویا در این کشور یک نفر حتی یک کار با ارزیابی مثبت انجام نداده و صدها پروژه ی عمرانی دولت نهم و دهم اصلا وجود خارجی نداشته است. در دولت احمدی نژاد به دلیل ویژگی های شخصی این فرد، مشکلاتی نیز وجود داشت که مراکز بررسی کننده موظفند بر اساس قانون به این ویژگی ها بپردازند اما هوچگری های رسانه ای به بهانه پیروزی در انتخابات، کارآمدی لازم برای ارزیابی حقیقی از دو دولت رابه انسانی منصف نمی دهد. برهمین اساس ذکر چند نکته مهم است.
1- عطریانفر عضو حزب کارگزاران و از محکومین پرونده ی فتنه 88 در دادگاه خود بیان داشت : «از آغاز مجلس ششم حجم تبلیغات علیه آقای هاشمی رفسنجانی آغاز و بیش از سه تا چهار هزار مقاله علیه ایشان مطرح شد.» این بیان در کنار واژه های دیگر همچون « عالیجناب سرخپوش »، حجم تبلیغات منفی علیه دولت سازندگی و شخص رئیس دولت نشان می دهد، اصلاح طلبان عادت دارند برای تصاحب قدرت سناریویی به نام تبلیغ در افکار عمومی را دنبال کنند اما این بار «عالیجناب سرخپوش! » تبدیل به « آن مرد که رفت » و « معجزه ی هزاره ی سوم » شد. در تشابه این دوفرد همین کافی است هر دو نفر در برابر اصلاح طلبان در زمان تصدی پست ریاست جمهوری ایستادن و خود را از درون اصولگرایی به سمت ریاست جمهوری رساندند. هاشمی با عضویت در جامعه روحانیت و احمدی نژاد با نگاه آبادگرانی توانستند آرای اصولگرایان را به صندوق خود بریزند. هرچند در همان اواسط کار این دو نفر، اصولگرایان موضع خود را نشان دادند و هر دو را نقد کردند اما اصلاح طلب ها سناریوی دیگری را دنبال کردند. اصلاح طلبان که پس از فتنه 88 برای بازگشت به داخل بدنه ی نظام دچار مشکلات فراوانی بودند، سناریوی جهنم سازی از اوضاع دولت نهم و دهم را دنبال نمودند تا شاید همچون دوران پسا دولت هاشمی، قادر باشند در یک بازه ی زمانی مجلس ششمی دیگر رقم بزنند.
2- عاقبت رفتار اصلاح طلبان با هاشمی و طرد شدن این فرد از سوی بخشی از جریان اصولگرایی سبب شد هاشمی ای که روزی مخالف جریان اصلاح طلب بود و اصلاح طلبان از او با اکراه نام میبردند، امروز ملجا اصلاح طلبان باشد و بسیاری از اصلاح طلبان او را حامی این جریان در انتخابات های مختلف بدانند. مسئله ای که امکان دارد به دلیل پایگاه اجتماعی دولت احمدی نژاد، بعضی از افراد اصلاح طلب در آینده به سراغ احمدی نژاد رفته و او را همچون هاشمی رفسنجانی به سوی اصلاح طلبی سوق دهند.
3- افراط و تفریط در تیترهای رسانه های اصلاح طلبان نشان می دهد، این جریان خود می داند دولت یازدهم دستاورد بزرگی در مسئله اقتصاد کشور ندارد و رفع تحریم ها تا اثر بخشی خود چند سالی زمان می برد و جریان اصلاح طلبی نمی تواند این مدت زمان را تحمل کند و کرسی های بهارستان را از دست بدهد. بر همین اساس به جای نقد دولت، دستاوردهای دولت قبل را برعکس القا می کنند و هر نوع اقدام دولت یازدهم را به حل معضلات دولت دهم منوط می دارند. تا جایی که با یک بار خواندن روزنامه های اصلاح طلب، انسان احساس میکند بهتر است ماشین زمان ساخت و به کس دیگر رای داد! در چنین شرایطی اصلاح طلبان سعی میکنند هرچه توانایی دارند در پوشش دولت یازدهم مصروف به مصادره به مطلوب دارد. از سویی کاندیدای اصلاح طلبی در انتخابات دور یازدهم انصراف داد چون می دانست این جریان فاقد رای بالا برای ریاست جمهوری است؛ از سوی دیگر دلیل انتخاب دولت یازدهم را حمایت اصلاح طلبان دانسته (1) و حتی مسئله را فراتر میبرند و می گویند «دولت یازدهم رحم اجاره ای است». بر همین اساس می توان به راحتی گفت اصلاح طلبان یکی به نعل و یکی به میخ میزنند تا راحت از دوران احمدی نژاد عبور کرده و در فرصت مناسب جریان دولت یازدهم را دور زده و بتوانند کاندید خود را معرفی نمایند.
حال باید دید آیا اصلاح طلبان برای انتخابات های بعدی و گذر از روحانی به سراغ احمدی نژاد می رود. آیا احمدی نژاد همچون هاشمی تغییر مواضع می دهد و با اصلاح طلبان یک هدف را دنبال میکنند؟ آنچه اهمیت دارد این است، اصلاح طلبان با پروژه احمدی نژاد هراسی و زدودن پایگاه اجتماعی احمدی نژاد همچون هاشمی پس از ریاست جمهوری، به دنبال آن هستند تا بدین صورت هر طور شده در انتخابات های آینده پیروز صندوق های رای باشد.اما اصلاح طلبان این را فراموش کردند حافظه تاریخی مردم به ویژه فتنه ی 88، کارنامه ی اصلاح طلبان را خوب ارزیابی نمی کند و برای تغییر این مسئله بایستی نوعی دیگر بیندیشند و از راهبردی بهتر استفاده کنند.
1) انکار نقش تفکر اصلاح طلبی در تشکیل دولت تدبیر و امید خطای فاحش است
بزرگترین اشتباه به اصطلاح اصلاح طلبان نداشتن هیچگونه مرزی با دشمن است
دشمن را تعریف و اثبات کن مرزبندی اش با اصلاح طلبان خواهد بود . دشمن مثلا کیست و چه می خواهد ؟ توضیح دهید .
دشمنان آقای هاشمی بطور خلاصه :1-در ابتدای انقلاب ،منافقین و سلطنت طلبان 2-رادیو های بیگانه از قبیل رادیو بغداد صدام حسین،صدای امریکا،اسراییل و بی بی سی.و هم اکنون شبکه من و تو بهاییهای مقیم لندن.3-اصلاح طلبان تند رو که او را عالیجناب سرخپوش نامیدند.کتابی هم تحت همین عنوان توسط اکبر گنجی ملحد و مرتد فراری و کافر به همین نام علیه ایشان نوشت.4-صدا و سیما ، روزنامه کیهان ، جوان و چند روزنامه دیگر.5- گروه منحرف احمدی_مشایی زیر نظر مصباح یزدی 6- و حرف آخر از قول حضرت آیت الله جوادی آملی که فرمودند.گروهی در کشور چون قدرت مدیریتی ایشان را بر نمیتابند و خود هیچ چیز در چنته ندارند(نقل به مضمون) لذا بهترین راه را حمله به فرزندان ایشان و حتی دخترانش،اورا با هتاکیهایشان میکوبند. ولی امام(ره) فرمود:هاشمی زنده است تا نهضت زنده است.
تحلیلت از روی شکم نوشته شد ظاهرا خبر نداری بیرجند چه خبر بود
فعلنه که مجلس اصولگرا نشون داده به اصلاح طلبان نزدیک تره تا اصولگرا ها!!!!
هاشمی یاور همیشگی مردم وانقلاب ویار وفادار امام راحل