چرا نفوذ سیاسی و فرهنگی مهمتر است؟
احتمالاً زمانی بر نخبگان جامعه هدف مشهود میگردد که دیگر کار از کار گذشته باشد و جمع قابلتوجهی از آن متأثر شده باشد و خدایناکرده به نقطه بیبازگشت رسیده باشد.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمدجواد اخوان- رهبر معظم انقلاب اسلامی، چندی پیش در دیدار فرماندهان و مسئولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با تأکید بر هوشیاری در برابر نفوذ دشمن فرمودند: «امروز نفوذ دشمن یکی از تهدیدهای بزرگ است برای این کشور؛ دنبال نفوذند. نفوذ یعنی چه؟ نفوذ اقتصادی ممکن است، که البتّه کماهمّیتترین آن نفوذ اقتصادی است؛ و ممکن است که جزو کماهمّیتترین [هم] نفوذ امنیتی باشد. نفوذ امنیتی چیز کوچکی نیست امّا در مقابل نفوذ فکری و فرهنگی و سیاسی، کم اهمّیت است. نفوذ امنیتی عوامل خودش را دارد، مسئولان گوناگون - از جمله خود سپاه- جلوی نفوذ امنیتی دشمن را با کمال قدرت انشاءالله میگیرند. در زمینههای اقتصادی، چشمهای بینای مسئولان اقتصادی بایستی باز باشد و مواظب باشند که [دشمنان] نفوذ اقتصادی پیدا نکنند؛. . . این هم البتّه خیلی مهم است؛ امّا در قبال اقتصاد فرهنگی، اقتصاد سیاسی، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی اهمیتش، کمتر است و از همه مهمتر، نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی است.»
همانگونه که در بیان ایشان مشهود است، باوجود آنکه نفوذ اقتصادی و امنیتی نیز از دغدغههای مهم معظمله است، اما آنچه مهمتر و نگرانکنندهتر مینماید، نفوذ سیاسی و فرهنگی است. لذا در این یادداشت کوشیده خواهد شد بهاختصار در باب اهمیت این سطح از نفوذ اشاراتی شود.
1 ـ نفوذ سیاسی و نفوذ فرهنگی، بهدلیل پیچیدگیهای موجود در آن، گاه مورد غفلت واقع میشوند و این در حالی است که این احتمال در خصوص نفوذ امنیتی بهدلیل آنکه نهادهای اطلاعاتی امنیتی معمولاً روی آن حساسیت دارند، کمتر است. برای مثال احتمال آنکه یک فرد نفوذی در ساختار سیاسی و تصمیمسازی کشور بتواند رخنه کند و ارتقا یابد، بسیار بیشتر از آن است که یک تروریست بهصورت فیزیکی به مرزهای کشور نفوذ کند و قصد خرابکاری در مرکز کشور را داشته باشد.
2ـ نفوذ اقتصادی از نفوذ امنیتی پیچیدهتر و نفوذ سیاسی از نفوذ اقتصادی پیچیدهتر است. پیچیدهتر از همه موارد یادشده، نفوذ فرهنگی است که دلایل این پیچیدگی را نخست در لایههای تأثیرگذاری و دیگر در راهبردها و راهکارهای اجرایی آن باید دانست. به این معنا که نفوذ فرهنگی بهدلیل آنکه، لایههای باورهای ذهنی، معنوی و ایمانی فرد را گاه دستخوش تغییر میکند، اولاً تا مدت مدیدی نامرئی است و ثانیاً عمیقتر و بنیادینتر نهادینه میگردد. به همین دلیل احتمالاً زمانی بر نخبگان جامعه هدف مشهود میگردد که دیگر کار از کار گذشته باشد و جمع قابلتوجهی از آن متأثر شده باشد و خدایناکرده به نقطه بیبازگشت رسیده باشد.
3ـ تلاش نظام سلطه، بهویژه امریکا برای نفوذ سیاسی و فرهنگی در ایران، البته چیز جدیدی نیست و سابقهای به طول روابط ایران و غرب دارد، اما پرواضح است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، این نفوذ کاهش چشمگیری داشته است و لذا دشمنان مترصد بهرهگیری از فرصتهای موجود هستند که از جمله این فرصتها را میتوان در «برجام» و البته مهمتر از آن «بعد از برجام» دانست، یعنی فضای کاذب و مشحون از احساساتی که ممکن است انسان را از نفوذ دشمن غافل و در سایه این غفلت راه را برای بازگشت و نفوذ بازنماید. در چنین شرایطی احتمالاً پوششهایی همچون تعامل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی، راهگشاترین راهبردهای نفوذ و رخنه است.
4ـ نکته پایانی در این باب قابلطرح است، آنکه نفوذ معمولاً در سایه غفلت و مشغولسازیها اثربخش میگردد، بدین معنا که بیتوجهی به مرزبندیهای عقیدتی و راهبردی، خوشخیالی و سادهلوحی در برابر دشمن و ندیدن دست دشمن با توهم فقدان توطئه میتواند تسهیلکننده راه ورود و رخنه دشمن برای بازگشت به نقطه راهبردیای باشد که سیوشش سال است پشت درهای بسته آن معطلمانده است.
ارسال نظر