پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- دکتر محمد سعید احدیان- حالا دیگر بیش از پیش روشن شد که اجرای برجام اگر مهم تر از برجام نباشد به مهمی آن است و در اجرا نیز آنچه اهمیت زیادی دارد بازنمایی واقعیت های برجام و اجرای آن است. چندی پیش بود که رهبری نظام در حوزه تحریم ها به تصریح گفتند که آمریکایی ها بد حرف می زنند و باید پاسخ آن ها داده شود والا حرف آن ها تثبیت می شود و حالا هم می بینیم که بلافاصله بعد از انتشار خبر نمونه برداری از پارچین و بازدید رسمی آمانو از پارچین، با ادبیاتی تحقیر آمیز می گویند که درهای مراکز نظامی ایران به روی آژانس بازشد این درحالی‌است که خود آن ها بهتر می دانند که چنین اجازه ای به آن ها داده نشده است.

همین چند هفته پیش بود وقتی که خبرگزاری آسوشیتدپرس جزئیات نقشه راه توافق شده بین ایران و آژانس را افشا کرد که نمونه برداری از پارچین نه توسط آژانس بلکه توسط ایران صورت خواهد گرفت، مسئولین دولت آمریکا درمانده شده بودند چگونه انتقادهای داخلی از عقب نشینی بزرگ خود را توجیه کنند و تنها کاری که کردند این بود که اطلاعات افشا شده را به صورت رسمی تایید نکردند و نگذاشتند این اطلاعات به صورت رسمی به دست مقامات کنگره برسد. حال که درستی آن افشاگری روشن شده است به جای سرافکندگی و توجیه اینکه چگونه ایران خود از مراکز خود بازرسی می کند، «لاف در غریبی» آغاز کرده اند. فرار به جلوی آمریکایی ها چنان روشن است که واشنگتن پست نوشت: «گزارش ها تایید کننده این مطلب است که ایران بدون این که بازرسان آژانس در مکان حضور داشته باشند، خود از پارچین نمونه برداری کرده است. اما این کار نقض مستقیم پروتکلی است که دولت آمریکا ادعا کرده بود آن را اجرا خواهد کرد...اجازه دادن به ایران برای نمونه برداری از تاسیسات خود، قدرت آژانس را تضعیف می کند و باعث ایجاد سابقه برای ایران می شود به علاوه این که پروتکل های بازرسی در توافقات دیگر را نیز بی تاثیر خواهد کرد.» روی سخن من در این یادداشت مقامات آمریکایی نیست چرا که تجربه نشان داده است، آن ها هوشمندانه در تبدیل این قبیل شکست ها به پیروزی استاد هستند بلکه سخن من در درجه اول با مقامات دولتی و وزارت خارجه کشور است که این روزها بدجوری روزه سکوت گرفته اند.

در جلسه ای خطاب به آقای دکتر ظریف این نقد را مطرح کردم که شما پاسخ متقابل به اظهارات آمریکایی ها نمی دهید، آن زمان توجیه اصلی ایشان این بود که ما نمی توانیم مخاطب سخن خود را انتخاب کنیم و اگر حرفی بزنیم به مذاکرات لطمه می زند (برای نادرستی این توضیح استدلال علمی دارم) اما نمی دانم امروز که برجام از سد کنگره گذشته است، ایشان چه توجیهی برای عدم توازن در پاسخ دادن به «بدحرف زدن» آمریکایی ها دارند.

علیرغم تذکر رهبری ما پاسخی شایسته در موضوع تحریم ها ندیدیم، به گونه ای که حتی اگر تحریم ها در برجام لغو هم شده باشد و نه تعلیق، آنچه عملا در حال تثبیت شدن است، تعلیق تحریم ها است همچنین تاکنون پاسخی به رجزخوانی آمریکایی ها در موضوع پارچین نیز مشاهده نکردیم.

شایسته است توضیح داده شود که در موضوع پارچین، در لوزان آمریکایی ها از ما خواسته بودند که اجازه بازرسی از پارچین را بدهیم وگرنه توافق منتفی می شود. تیم هسته ای بازرسی را نپذیرفته بود اما با دسترسی مدیریت شده بازرسان آژانس به پارچین موافقت کرده بود اما رهبری انقلاب در بیاناتی تصریح کردند: «اجازه نمی دهیم از هیچ یک از مراکز نظامی هیچ بازرسی از سوی بیگانگان صورت بگیرد». در نتیجه این موضع گیری، نه تنها خلاف نگرانی آقای ظریف، مذاکرات به بن بست نرسید بلکه منافع ملی ما تامین شد به گونه ای که جان کری تصریح کرد :«پی.ام.دی مربوط به گذشته است و درباره فعالیت های هسته ای گذشته ایران توضیح نمی خواهیم.» و بر همین اساس بود که در دو سند طبق نقشه راه بین ایران و آژانس، خواسته های ایران به طرف مقابل تحمیل شد و ما نه تنها بازرسی بلکه اجازه دسترسی مدیریت شده هم به بازرسان آژانس ندادیم. گزارش رسمی آمانو تصریح می کند که نمونه برداری از آژانس توسط ایران و با دستگاه های ایرانی که فقط توسط آژانس کالیبره شده است صورت گرفته است و فقط یک هفته بعد از نمونه برداری(نه همزمان) شخص آمانو (نه بازرسان) به گونه ای که حتی مجبور شده است موبایلش را نیز تحویل دهد، از پارچین «تخلیه شده»، بازدید (نه بازرسی) کرده است. سوال این است چرا مسئولین وزارت خارجه چشمانشان را باز نمی کنند و اجازه می دهند، نماد اقتدار ملت ایران و عقب نشینی آمریکا، تبدیل به نماد شکست شود. مسئولان وزارت خارجه تا چه زمان باید از ناراحت شدن طرف مقابل نگران باشند و ما شاهد بدحرف زدن های آن ها و سکوت ها یا نامتوازن بودن پاسخ های مسئولین خود باشیم.

طرف دوم سخن من با برخی از دلسوزان در داخل کشور است نوع مواجهه با ماجرای پارچین و شبهه ایجاد کردن در درستی مواضع مسئولین ایران و کم توجهی به واقعیت هایی که در بالا ذکر شد و برخی مواضعی که در شبکه های اجتماعی گرفته شد، این شبهه را در ذهن مردم ایجاد می کند که آنها بیشتر از این که علاقه داشته باشند شکست طرف مقابل را به رخ بکشند، منتظرند تا به گونه ای اثبات کنند ما شکست خوردیم و تحقیر شدیم. حتی اگر در واقعیت هم چنین اتفاقی افتاده بود، می توان توقع عدم بزرگنمایی را داشت چه برسد به اکنون که خط قرمز صریح رهبرمان به طرف مقابل تحمیل شده است و آمریکایی ها و آژانس از بازرسی به دسترسی مدیریت شده و از آن به پذیرش نمونه برداری توسط ایران بدون حضور بازرسان آژانس ناچار شده اند و آژانس رویه ای را پذیرفته است که برای موارد احتمالی بعدی توسط ایران قابل استناد است.

به نظر می رسد در اجرای برجام باید بیشتر از گذشته به دیپلماسی عمومی و بازنمایی از واقعیت ها توجه کنیم چرا که این واقعیت ها نیست که تاریخ را می نویسد بلکه روایتی که از واقعیت ها ارائه می شود، تاریخ را می نویسد.