نظری به زمینهها و پیامدهای پیدایش جریان «حزبالله»پس از پیروزی انقلاب اسلامی/ حافظ حریم ارزشها و مبانی انقلاب
انصار حزبالله اطاعت از ولایت فقیه را نه تنها یک ویژگی مهم، بلکه بخشی از ذات، ماهیت و هستی آن قلمداد میکند. از این رو افراد و گروههای خارج از دایره التزام به ولایت فقیه را از حلقه معتقدان به حزبالله خارج میداند.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی احمدی فراهانی- جریانی که در دوران حیات نظام اسلامی، از آن به «حزبالله» تعبیر میشود، ادوار گوناگونی را پشت سر نهاده است. با این همه اما، به نظر میرسدکه درطول این مدت نسبتاً طولانی، هویتی یکسان و مستدام داشته و کمتر دستخوش دگردیسی و تجدیدنظرطلبی شده است. مقالی که پیش روی دارید، به بررسی پیشینه هویتی و عملی این گروه پرداخته است.
پیشینه ظهور جریانی که تحت عنوان «حزبالله» از آن یاد میشود، به اوایل پیروزی انقلاب اسلامی برمیگردد. در این زمان به سبب شرایط خاص نظام اسلامی، گروههایی از جوانان متدین در سطح شهرها به صورت خودجوش و غیررسمی برای پاسداری و حفاظت از حریم ارزشها و مبانی انقلاب گردهم جمع میشدند. گروههای حزبالله در بین مسئولان انقلابی کشور نیز پایگاه مهمی داشتند که برای پاسداشت ارزشهای انقلاب تلاش میکردند. فعالیت این گروهها بیشتر متمرکز بر تبلیغات دینی و فعالیت در قالب امور فرهنگی بود.
در خصوص ماهیت گروههای حزبالله، سخنان امام خمینی میتواند تبیینکننده ابعاد هویت وجودی اینگونه گروهها در جامعه اسلامی باشد. امام خمینی معتقدند: «هر مسلمانی که موازین و اصول اسلام را پذیرفته و در اعمال و رفتار از انضباط دقیق شیعی برخوردار است، یک عضو از اعضای حزبالله است و تمامی دستورات این حزب و خط مشی آن را قرآن و اسلام بیان کرده است. این حزب غیر از احزاب متداول امروز دنیاست. امروز تمامی مردم ایران در هر سنی از زن و مرد که با تکیه بر شعارهای اسلامی مبارزه میکنند، جزو حزبالله هستند. »(1)
حزبالله در اولین سالیان تأسیس نظام
در اوایل انقلاب جریان ملیگرا در قالب دولت موقت بازرگان و سپس دولت ابوالحسن بنیصدر، زمام امور کشور را در اختیار داشت. (2) جریان حزبالله که در بردارنده نیروهای انقلابی اسلامگرا بود، با انتقاد از ملیگرایان، دولت موقت و دولت بنیصدر را محملی برای اجرای برنامههای لیبرالیستی تلقی میکرد. پس از سقوط دولت بنیصدر، نیروهای جریان حزبالله نقش مهمی در ارکان دولت و پیشبرد اهداف و آرمانهای انقلاب اسلامی در دوره دفاع مقدس داشتند، (3) اما از اواخر دهه 1360 و با قدرت گرفتن گفتمان سازندگی این نیروها در قالب گروههای غیردولتی و غیررسمی به فعالیتهای خود ادامه دادند.
شکلگیری انصار حزبالله
درباره نحوه تشکلیابی و شکلگیری گروه انصار حزبالله، مسعود دهنمکی یکی از فعالان و پایهگذاران نیروهای حزبالله چنین میگوید: «قبل از سال 1368، چیزی به نام انصار حزبالله وجود نداشت و نامی به این عنوان نبود. آن موقع آنان با نام حزبالله تهران فعالیت میکردند که تا سال 1372 این وضع ادامه داشت. نام انصار حزبالله از سال 1372 بیشتر بر سر زبانها افتاد. آنها فقط روی مسائل ارزشی و ضد ارزشی حساسیت نشان میدادند و بیشتر درباره مفاسد اجتماعی و منکرات در جامعه به فعالیت میپرداختند. »(4)
با این حال بهرغم افزایش فعالیتهای انصار حزبالله از سال 1372، تأسیس رسمی این گروه به دیماه 1370 برمیگردد. (5) پس از پایان جنگ و پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت و با آغاز فرآیند توسعه اقتصادی تحت هدایت گفتمان سازندگی و بهبود نسبی روابط ایران با دولتهای خارجی برخی مظاهر فرهنگ غرب وارد کشور شد و جامعه مذهبی و سنتی ایران را دچار تلاطمهای فرهنگی کرد. این امر برخی از جوانان دیندار را به واکنش در مقابل ترویج این مظاهر وادار کرد. از این رو عمده فعالیت جوانان دیندار عبارت بود از مبارزه با مسائل خرافی و ضد ارزشی که در مقابل سنتها و موازین اسلامی ترویج میشد، برخورد با پدیده بدحجابی در میادین اصلی شهر تهران و نفی مظاهر سرمایهداری نوظهور از جمله برجها و مجتمعهای تجاری بزرگ. این گروهها بیشتر در قالب تظاهرات دستهجمعی تلاش میکردند از اصل دینی امر به معروف و نهی از منکر استفاده و با مظاهر زندگی سرمایهداری نوظهور مقابله کنند.
حزبالله و دولت موسوم به سازندگی
در دوره مدیریت سید محمد خاتمی بر وزارت ارشاد گروههای حزبالله ضمن انتقاد از وضعیت فرهنگی جامعه برخورد قاطع مسئولان را خواستار شدند. اعتراض به انتشار برخی کتابها و نشریات که دارای محتوای دگراندیشانه و ضدانقلابی بود، اعتراض به نمایش برخی فیلمها مانند «شبهای زایندهرود» از محسن مخملباف، اعتراض به نشریه فاراد به دلیل چاپ عکس مونتاژشده توهینآمیزی از امام خمینی در آن و انتقاد از مشی مطبوعاتی نشریههایی همچون دنیای سخن، کیان و گردون تنها بخشی از انتقادات و اعتراضات نیروهای حزبالله به وضعیت فرهنگی جامعه بود که در نهایت منجر به استعفای سید محمد خاتمی در اوایل سال 1372 از وزارت ارشاد اسلامی شد. اعتراضات گروههای حزبالله به دولت سازندگی محدود به وزارت ارشاد نبود، بلکه آنها از برخی اقدامات وزارت کشور تحت مدیریت عبدالله نوری نیز به شدت انتقاد داشتند که باعث کنار رفتن وی از این وزارتخانه شد. همچنین این گروه نسبت به عملکرد سازمان صدا و سیما تحت ریاست محمد هاشمی از افراد نزدیک به دولت هاشمی معترض بودند که در نهایت کنار رفتن وی از این سازمان را به دنبال داشت.
در سال 1372، از طرف جمعی از گروههای حزباللهی ضمن مکاتبه با مقام معظم رهبری و انتقاد از مفاسدی که در جامعه وجود داشت و عملکرد برخی از وزرای دولت سازندگی را مسبب آن میدانستند، از ایشان در خصوص تکلیف نیروهای انقلابی در مواجهه با این مسائل استفسار کردند. در این مکاتبه نیروهای حزباللهی ضمن بیان خط مشی و کیفیت نیروها و اهداف گروههای حزبالله این پرسش را مطرح ساختند که آیا ادامه فعالیت در قالب فریضه امر به معروف و نهی از منکر صحیح است یا خیر؟ در پی سخنرانی مقام معظم رهبری در اوایل محرم 1372 و ارائه برخی رهنمودها از طرف ایشان گروه انصار حزبالله به صورت تشکلی منسجم و دارای خط مشی مشخص در اواخر همین سال تأسیس شد و بلافاصله اقدام به انتشار ارگان خود به نام «یالثارات الحسین» کرد.
حزبالله و پیدایش جریان موسوم به اصلاحات
ورود محمد خاتمی به عرصه رقابتهای انتخاباتی ریاست جمهوری در سال 1376 و انتقاد شدید انصار حزبالله از نامزدی وی، نقطه عطف مهمی در کارنامه فعالیتهای این گروه محسوب میشود و نقش انصار حزبالله را در معادلات جریانهای سیاسی کشور بارزتر کرد. بیشتر انصار حزبالله از ورود مستقیم به حیطه مسائل سیاسی خودداری میکرد و دامنه انتقادات خود را بیشتر به حوزههای فرهنگ و اقتصاد محدود میکرد، اما با اعلام نامزدی سید محمد خاتمی و با توجه به سابقهای که انصار حزبالله از وی در زمان تصدیگری او در پست وزارت ارشاد داشت، این گروه در شماره 37 نشریه یالثاراتالحسین به انتقاد شدیدی از او و برنامه دولت اصلاحطلبی دست زد.
مبانی نظری حزبالله
در خصوص مبانی فکری گروه انصار حزبالله باید گفت اعضای برجسته انصار حزبالله کمتر به تبیین منسجم مبانی و مواضع نظری خود پرداختهاند. از این رو برای تبیین و درک مبانی نظری این گروه عمدتاً باید به مطالب هفتهنامه یالثارات الحسین و مصاحبه اعضای آن در نشریات دیگر رجوع کرد که به نوعی نمایانگر مواضع این گروه است. در امور داخلی جریان حزبالله مخالف گرایشهای لیبرالیستی است. حزبالله خود را پرچمدار سنتها و مواضع اصیل انقلاب اسلامی میداند و به شدت با هر گونه خط مشی و راهکاری که باعث وارد آوردن خدشه بر موازین انقلاب اسلامی شود مخالفت میکند. این گروه هر گونه آزادی اجتماعی را که منجر به بیبندوباری و انحطاط اخلاقی جامعه شود، مردود میداند. در حقیقت آزادی مد نظر این گروه در چارچوب موازین اسلامی قابل درک است.
در امور مربوط به سیاست خارجی این گروه از مواضع استعماری و ضد استکباری حمایت میکند و خواهان پیگیری آرمانهای انقلاب در سطح بینالمللی است. مبارزه با رژیم غاصب اسرائیل، ارتجاع سران عرب و مبارزه با نفوذ سیاسی غرب به سرکردگی امریکا در منطقه از دیگر مبانی بنیادین انصار حزبالله به شمار میرود.
در حوزه اقتصاد انصار حزبالله بیشتر بر حضور پررنگ بخش دولتی تأکید دارد. به اعتقاد این گروه در عرصه سرمایهگذاریهای اقتصادی دولت باید سرمایهگذار برتر باشد. به عبارت دیگر این گروه در مقایسه سهم بخش دولتی و بخش خصوصی از اقتصاد عمدتاً متمایل به بخش دولتی است. این گروه ضمن مخالفت با سرمایهگذاری خارجی بهرهگیری از آن را سرچشمه وابستگی کشور تلقی میکند. (6)
به اعتقاد انصار حزبالله در تفکر اسلامی آزادی و لوازم مرتبط با آن فقط در چارچوب موازین اسلامی و پیروی از تعالیم دینی و اطاعت از ولایت فقیه و غلبه بر نفس اماره و قرب به خداوند قابل تحقق است.(7) در واقع این گروه آزادی خارج از چارچوب دین را امری مردود میداند، زیرا این نوع آزادی به انحطاط اخلاقی جامعه منجر میشود. آنها با تکیه بر ولایت فقیه آزادی را ذیل آن قرار میدهند و تأکید دارند این نوع از آزادی از اساس با معنا و حدود آزادی لیبرالیستی تفاوت دارد. (8)
استدلال انصار حزبالله در نفی آزادی لیبرالیستی به اصول و آرمانهای انقلاب اسلامی برمیگردد. به باور آنها انقلاب اسلامی بر مبنای اندیشههای دموکراسی و اومانیسم غربی تحقق نیافته است و هیچ ارتباطی میان مبانی اندیشه غربی، آرمانها و ارزشهای انقلاب اسلامی وجود ندارد. از این رو پیگیری آزادی در معنای غربی آن در جامعه ایران امری نادرست و غلط قلمداد میشود. انصار حزبالله ضمن انتقاد از تلاشهای نظری نواندیشان و روشنفکران دینی مانند عبدالکریم سروش کوشش آنها را امری محکوم به شکست و ناکامی میداند، زیرا جامعه کنونی ایران و نظام جمهوری اسلامی بر اساس مبانی اسلام و تعالیم دینی بنا شده است و در آن جایگاهی برای آزادی از نوع لیبرالیستی آن وجود ندارد.
حزبالله و پدیده «جامعه مدنی»
جامعه مدنی از دیگر مفاهیمی است که انصار حزبالله درباره آن به اظهار نظر پرداخته است. (9) این مفهوم از جمله مفاهیمی بود که در پی پیروزی جریان دوم خرداد در ابعاد وسیعی مطرح شد و به شدت از جانب نیروهای انصار حزبالله مورد انتقاد قرار گرفت. به اعتقاد این گروه اگر مقصود جریان دوم خرداد از طرح مفهوم جامعه مدنی و قانونگرایی، نهادینه ساختن قانونمداری در جامعه و دفاع از آزادیهای تصریحشده در شرع و قانون اساسی باشد، این اقدام محلی از اعراب ندارد، زیرا تمامی این موارد در چارچوب جامعه ولایی قابل تحقق است و نیازی به طرح جامعه مدنی که ماهیت آن غیر دینی و لیبرالیستی است وجود ندارد و اگر هدف، تحقق جامعه مدنی به سبک نظامهای غربی باشد، این مفهوم بهطور ذاتی با نظریه ولایت فقیه تعارض دارد و به معنای انکار مبانی حکومت اسلامی و سیطره الحاد و لیبرالیسم است. به باور انصار حزبالله ماهیت جامعه مدنی که از جانب جریان دوم خرداد مطرح شد، بعد دوم بوده است و آنها در صددند با ابزاری کردن جامعه مدنی اهداف لیبرالیستی خود را دنبال کنند. آنها تحت لوای مفهوم جامعه مدنی، نظام حقوقی اسلام و تکالیف الهی را تکذیب کرده و با محوریت دادن به تمایلات انسانی وظایف اخلاقی بشریت را نادیده گرفتهاند.
انصار حزبالله جامعه مدنی راستین را جامعه ولایی اسلامی میداند که در آن عمل به قوانین در چارچوب اطاعت از ولایت فقیه، قانون اساسی و وصایای امام خمینی و راه شهدا مظاهر قانونمداری محسوب میشود. در واقع انصار حزبالله جامعه مدنی را در چارچوب نظام ولایی و ارزشهای والای انقلاب اسلامی تعریف میکند.
حزبالله و گرایشهای لیبرالیستی اصلاحطلبان
نیروهای انصار حزبالله مهمترین مسئله دوره حاکمیت اصلاحطلبان (1384ـ1376) را لیبرالیسم میدانستند که به شدت حکومت اسلامی و هویت دینی آن را تهدید میکرد. به اعتقاد آنها در جهان کنونی رویارویی عظیمی میان جبهه کفر و دین در گرفته و شکل نوینی از این رویارویی صفبندی استکبار جهانی و اردوگاه لیبرالیسم در مقابل امالقرای جهان اسلام، ایران است. از این رو بر تمامی نیروهای انقلابی واجب است تا ضمن افشاگری علیه اهداف خطرناک این جریان، از طریق مباحث نظری و فکری جامعه را از ماهیت مدرنیته، غرب، لیبرالیسم، اومانیسم و... آگاه سازند.
انصار حزبالله تأکید دارد که هدف اصلی جریان لیبرالیسم ترویج افکار التقاطی و غربی در قالب مفاهیم و تعابیر دینی است. (10) در واقع این گروه به فعالیتهای نظری افرادی مانند سروش و مجتهد شبستری اشاره میکند که منادی نوگرایی دینی به شمار میآمدند. انصار حزبالله بر این باور است که جریان لیبرالیسم با حفظ ظاهر و صورت اسلامی یک مفهوم میکوشد تا ماهیت و معنای غیر دینی و غربی بدان بدهد.
انصار حزبالله ضمن رد اصلاحطلبی در چارچوب موازین لیبرالیسم(11) معتقد است اصلاحطلبی و بهسازی در شیوههای اجرای قوانین و بازاندیشی در روشها برای تکمیل حیات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی امری پذیرفتهشده و لازم است، زیرا برای حل مشکلات اجتماعی و اقتصادی چارهای جز اصلاح ساز و کارها وجود ندارد. با این حال انصار حزبالله معتقد است غایت اصلاحطلبی جریان دوم خرداد، تجدیدنظر در اصول انقلاب و دستاوردهای مردم مسلمان است و مقصود اصلاحطلبان از طرح چنین گفتمانی تغییر حاکمیت است و اصلاح ساز و کارهای اجرایی مد نظر نیست.
حزبالله و نگاه به اصل کلیدی «ولایت فقیه»
یکی از مفاهیم بنیادین و محورهای جریان حزبالله ولایت فقیه است که در واقع به منزله رأس، روح و جان پیکره این جریان است. (12) انصار حزبالله ولایت مطلقه فقیه را در دوره حاضر ادامه و استمرار ولایت و حکومت پیامبر اسلام(ص) و ولایت امامان معصوم(ع) میداند. به اعتقاد آنها اصل ولایت فقیه مقوم قانون اساسی و روح انقلاب اسلامی محسوب میشود. چنان که هیچ حزب و گروهی بدون التزام به ولایت فقیه به رسمیت شناخته نمیشود.
انصار حزبالله اطاعت از ولایت فقیه را نه تنها یک ویژگی مهم، بلکه بخشی از ذات، ماهیت و هستی آن قلمداد میکند. از این رو افراد و گروههای خارج از دایره التزام به ولایت فقیه را از حلقه معتقدان به حزبالله خارج میداند. انصار حزبالله بر اساس مبانی ارزشی خود حضور ولایت فقیه را در تمامی امور جامعه اسلامی ضروری میداند و دخالت او را اعم از مباشرت مستقیم یا غیرمستقیم شرط مشروعیت امور قلمداد میکند. (13) این گروه نقش اصلی را در سیاستگذاریهای نظام به عهده ولی فقیه میداند. از این رو تصمیمگیری درباره منافع ملی و استراتژی کشور تنها میبایست توسط ولایت فقیه تدوین شود. (14)
مخالفت با سیاستهای جهان غرب و رد هر گونه روابط با امریکا یکی دیگر از مواضع اصولی گروه انصار حزبالله به شمار میرود، (15) بهگونهای که این گروه خواستار تصویب قوانینی شده است تا افرادی که بحث ارتباط با امریکا را مطرح میکنند، مورد پیگرد قانونی قرار گیرند. (16) این گروه حمایت از مسلمانان را در مقابل سیاستهای متجاوزانه غرب یکی از مبانی مهم سیاست خارجی تلقی میکند که باید از طرف دستگاه دیپلماسی کشور بدان توجه شود. ضمن آنکه به دلیل تسلط دولتهای غربی بر نهادها و مجامع بینالمللی انصار حزبالله امیدی به تأمین منافع ملی و منافع مسلمانان از طریق مجامع بینالمللی ندارد و معتقد است عضویت در سازمانهای تحت سلطه غرب سودی ندارد، بلکه صرفاً فشارها را بیشتر میکند.
ارسال نظر