جاسوسی در لباس گدایان؛ «ملنگهای کودک دزد» در کابل چه میکنند؟
فقر، جنگ، ناامنی و بیثباتی مسائل دیرینه افغانستان است و این عوامل جامعه را میزبان تکدیگرانی کرده که در لباس دیوانگان از اوائل حکومت طالبان تاکنون ظاهر میشوند.
به گزارش پارس به نقل از فارسفقر، جنگ، ناامنی و بیثباتی مسائل دیرینه افغانستان است و این عوامل جامعه را میزبان تکدیگرانی کرده که در لباس دیوانگان از اوایل حکومت طالبان تاکنون ظاهر میشوند.
عوامل بالا در کنار کاهش شدید فرصتهای شغلی، زمینهای را برای کسب روزی برخی مردم فراهم کرده و بخشی از جامعه افغانستان با آوردن بهانههایی در تلاشند تا از طریق تکدیگری روزی کسب کنند.
گدایی و تکدیگری در جامعه افغانستان انواع و اقسامی دارد که تکدیگران با توجه به سن و جنسیت خود به آن میپردازند.
برخی گداها نشستن با کودکان در کنار خیابانها را ترجیح میدهند و برخی دیگر حضور در زیارتگاهها را برمیگزینند اما بخشی از این گداها به در خانههای مردم رفته و خواستار پول و لقمهای نانی میشوند.
رجوع تکدیگران به خانههای مردم و عبور از کوچههای سرد و گرم کابل بیپیشینه نیست و دستکم از زمان آغاز دولتداری طالبان تاکنون این روند ادامه دارد، اما در این میان گداهایی به وفور دیده میشوند که به سبک دیگری گدایی میکنند.
دستارهای رنگانگ، لباسهای متعدد و رویهم با پاهای نیمه برهنه و کفشهای فرسوده و کهنه ظاهری است که این گداها دارند.
این گداها کاسهای در یک دست دارند و آهنهایی را در انگشتان خود نصب کردند که ظاهراً جهت دقالباب خانهها از آنها استفاده میکنند.
همزمان با دقالباب خانهها این گداها روضههایی را با صدای بلند خوانده و اسامی بزرگان دینی را به زبان میآورند و به درستی معلوم نیست که آنان در خصوص کدام یک از بزرگان دینی روضهخوانی میکنند، اما آنچه مبرهن است اسامی بزرگان دینی است که به زبان این گداها جاری میشود.
همانطوری که اشاره شد، با حضور طالبان در کابل و خروج بیش از 80 درصدی کابلیها از پایتخت، این گداها ظهور کردند و در اوائل با توجه به اینکه خود را نمایندگان زیارتگاههای کابل از جمله زیارتگاههای «ابوالفضل» و «سخی» معرفی میکردند، پول و نان بیشتری از شهروندان کابل دریافت میکردند.
این گداها اما پس از روشن شدن این موضوع که آنان هیچ کاری را برای زیارتگاهها انجام نمیدهند و از سوی مسئولان این مکانهای مقدس اعزام نمیشوند، با کاهش محبوبیت مواجه شده و همزمان با آن مردم در تلاش برای افشای هویت این تکدیگران شدند.
با اینکه اکثر مردم آگاه افغانستان که زیر سلطه نظام استبدادی طالبان میزیستند به این گداها توجه نکرده و درخواستهای مکرر و متعدد مبنی بر دریافت پول و نان آنان بیپاسخ میماند، اما بازهم آمار این تکدیگران سیر صعودی گرفت.
این تکدیگران برعکس سابق که اوائل صبح و شامگاهها در کوچهها پیدا میشدند، دیگر وسط روز به این کار پرداخته و حضور پررنگ آنان از ساعت 12 تا 3 بعد از ظهر که اکثر خانوادهها به دلیل گرمای هوا و نبود امکانات در خواب بودند، رقم خورد.
در این میان، شایعاتی با عنوان «کودکدزدی ملنگها» میان مردم افزایش یافت و همزمان با پخش این شایعات صدها کودک مفقود شدند که تاکنون اثری از آنان در دست نیست.
حضور این افراد در ساعاتی که همه در خواباند برای تمام کابلیهای پرسش برانگیز بود و مفقود شدن کودکان این ظن را به میان آورد که گویا گداها و دیوانگان کودکانی را میدزدند که در روز در کوچهها مشغول بازیهای کودکانه هستند.
همزمان با اوجگیری این شایعات نزدیک به واقعیت، تکدیگران وارد حیاطهای کابل که همه بزرگ و چند صدمتری است، میشدند و تمام خانهها را به نظاره میگرفتند و این عمل آنان مخفیانه انجام میشد.
به هر حال، پس از این اقدام گداها دیری نگذشت که طالبان به صورت گروهی و بدون هیچ اطلاعی وارد خانههای مردم شده و در کنار بازرسی منازل مسکونی، صدها مردی که در روز در خانههای خود بودند را میبردند.
طالبان این مردان را «نوکران کمونیستها»، «دشمنان اسلام»، «مخالفان امیر» خطاب کرده و با زدن شلاق، آنان را سوار خودروهای خود میکردند و این نانآوران خانوادهها طوری مفقود شدند که تاکنون اثری از آنان در دست نیست.
این تکدیگران که مشهور به «جاسوسان طالبان» و «ملنگهای کودکدزد» بودند هنوز هم در کوچه و پس کوچههای کابل دیده میشوند و با اینکه آمار آنان شدیداً با سقوط مواجه شده اما همین حضور کمرنگ نیز پرسش برانگیز است.
احتمالاً این گداها برای بررسی خانههای مردم و دزدیدن کودکان مردم از سوی طالبان بسیج شده بودند، اما اینک که نظام طالبانی در تمام افغانستان سقوط کرده و 14 سال از عمر دولت جدید این کشور میگذرد این تکدیگران همچنان باقی هستند.
ارسال نظر