پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- مهدی پورصفا- سخنان علی اکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی در گفت‌وگو با  ویژه‌نامه روزنامه ایران  جزئیات جدیدی را درخصوص مذاکرات ایران و امریکا از کانال عمان بیان کرده است که مطالبی نو و بدیع محسوب می‌شود. 

در این میان برخی نکات بیان شده توانسته است ابعاد تاریکی را از این مذاکرات افشا کند که الگوی‌های مناسبی را در مقابل تحلیلگران و بازیگران عرصه سیاسی قرار می‌دهد.  صالحی در این مطلب به این نکته اشاره می کند که مذاکرات ایران و امریکا از طریق کانال عمان مدت‌ها قبل از انتخابات ریاست جمهوری آغاز شد و بعدها نیز به دلیل انتخابات ریاست جمهوری امریکا متوقف شد. 

بنا بر گفته رئیس سازمان انرژی اتمی، مذاکرات ایران و امریکا پس از این مذاکرات بار دیگر به جریان افتاد و در نهایت در سال 92 و با پافشاری ایران بر برخی پیش‌شرط‌های خود امریکایی‌ها طی نامه‌ای رسمی خطاب به رئیس جمهور اسلامی ایران و همچنین مقام معظم ‌ رهبری به به رسمیت شناختن برنامه هسته‌ای ایران اعتراف کردند. 

این اتفاق و نامه می‌توانست نقطه عطفی بزرگ در عرصه دیپلماتیک محسوب شود، چرا که در پایان نیز به سلسله مذاکراتی انجامید که در نهایت به تفاهم‌نامه وین انجامید. 

رهبری چرا دستور توقف مذاکرات را صادر کرد

اما در این میان نکته اصلی اینجاست که صالحی به این مسئله اشاره می‌کند که رهبر معظم انقلاب دستور توقف مذاکرات را با توجه به نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری ایران صادر می کنند. 

امریکایی‌ها با این رویه موافقت کردند و مذاکرات تا بعد از انتخابات ادامه پیدا کرد و پس از آن دولت حسن روحانی و محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه فعلی این مذاکرات را ادامه می دهد که در نهایت به سلسله توافقات ژنو و سپس لوزان و در نهایت جمع‌بندی آن در وین می انجامد. 

سؤال اصلی در اینجا مطرح می‌شود که دلیل اصلی چنین دستوری از سوی مقام معظم رهبری چیست؟ چرا این مذاکرات با وجود این نامه امریکایی‌ها ادامه نیافت و در نهایت به دولت بعد محول شد.

 توافق وین امتیازی بزرگ برای نظام یا یک حزب سیاسی

با نگاهی به شرایط گذشته می‌توان متوجه شد که ادامه این مذاکرات می‌توانست امتیازات بزرگی برای هر دولتی و در هر شرایطی محسوب شود و به خصوص در آن زمان انتشار خبر پذیرش غنی‌سازی توسط امریکا به شدت بر رقابت‌های انتخاباتی تأثیرگذار باشد، اما تمام اینها با دستور صریح رهبر انقلاب منتفی شد.  اگر کمی با دقت به ابعاد این تصمیم نگریسته شود، می‌توان به اصلی‌ترین دلیل این تصمیم که همان دور کردن پرونده هسته‌ای ایران از رقابت‌های سیاسی و داخلی است، پی برد. 

پرونده ای که در طول سه دولت مختلف ادامه پیدا کرد و تمام ملت ایران در هزینه‌ها و دستاوردهای آن شریک بودند و هزینه تحریم‌های ناجوانمردانه غرب را به منظور جلوگیری از دستیابی ایران به توان مستقل هسته‌ای آزمودند. 

حالا سؤال اینجاست که اگر در آن زمان چنین تصمیمی از سوی رهبر معظم انقلاب گرفته شد، وظیفه بازیگران سیاسی چیست؟

حرفی که نادرستی آن پس از 2 سال اثبات شد

شاید ذکر این نکته نیز خالی از لطف نباشد که در همان زمان از سوی برخی معترضان به نظام این نکته مطرح می‌شد که نظام جمهوری اسلامی تلاش می کند با حمایت از کاندیدای خاصی جریان انتخابات را به سمت کاندیدایی خاص هدایت کند.  این در حالی است که هم اکنون روشن شده نه تنها چنین ادعایی مقرون به صحت نبود بلکه با توقف مذاکرات زمینه برای نقد جدی مذاکرات از سوی تمام کاندیداها و بدون هیچ فشار خاصی فراهم شد، به گونه‌ای که سعید جلیلی، دبیر وقت شورای امنیت ملی در مناظرات تلویزیونی به شدت مورد نقد قرار گرفت. 

حالا در این میان کشور و سیستم سیاسی با آزمونی دیگر درگیر است، مذاکرات در نهایت به نتیجه رسیده است و قرار است در مراجع رسمی کشور مورد بررسی قرار بگیرد. 

در این میان کشور با انتخابات دیگری در اسفند‌ماه سال 1394 در عرصه انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری روبه‌رو است و قرار است مردم بار دیگر به پای صندوق های رأی بروند.  در این بین راه و روشی روشن در مقابل بازیگران عرصه سیاست قرار دارد که می تواند مورد توجه آنان نیز قرار بگیرد و یا به بازیچه‌ای در عرصه سیاسی تبدیل شود. 

همه بر پیشرفت برنامه هسته‌ای در داخل تاکید دارند

توافق وین صرف‌نظر از ابعاد بین المللی و اقتصادی آن تأثیراتی در حوزه سیاست داخلی دارد، اما در این میان آنچه مهم است نحوه مدیریت این اتفاقات در این عرصه است. برخی جریانات به دنبال این هستند تا از این توافق ابزاری برای پیروزی در انتخابات های جدید بسازند. 

توافق وین می‌تواند اتفاق مهمی محسوب شود، اما نکته اصلی اینجاست که اگر این توافق به ابزاری برای امتیاز‌گیری سیاسی تبدیل شود، تنها ‌‌ ضربه آن به حیثیت نظام برخورد خواهد کرد. بارها در گذشته این نکته مطرح شده که برنامه هسته‌ای ایران متعلق به دولت خاصی است و همه در آن نقش داشته‌اند. 

پیشرفت برنامه هسته‌ای ایران در حوزه سیاست داخلی به شدت مورد تاکید تمام طرف‌های داخلی بوده است و حتی در ایام انتخابات ریاست‌جمهوری سال 88 نیز در گزارش های گوناگون رسانه های خبری بیگانه به این نکته اشاره شد که حتی طرفداران به اصطلاح سبز پوش نیز از پیشرفت برنامه هسته ای ایران حمایت‌ و احمدی‌نژاد را متهم به تعلل در حفظ این دستاوردها می‌کنند.  یکی از دلایل موفقیت تیم مذاکره‌کننده ایرانی همین تاکید همه جانبه تمام طرف‌ها بر حفظ برنامه هسته ای کشورمان بود. 

اجازه دهید پرونده هسته‌ای ملی باقی بماند

در این میان توافق هسته‌ای نیز باید با چنین رفتاری مواجه شود، در غیر این صورت تنها زمینه برای سوء‌استفاده طرف های خارجی فراهم می شود.   در مسائل جاری داخلی نیز مسئله هسته‌ای را باید از این منظر مورد توجه قرار داد. از یک‌سو دشمنان کشور و جبهه مستکبران غربی در میز مذاکرات، فشارهای گوناگونی برای تحمیل خواسته‌های افزون‌طلبانه خود اعمال می‌کنند و از سویی دیگر نیز از همین موضوع استفاده حداکثری می‌کنند تا کشور را به دودستگی و چنددستگی بکشانند و از داخل تضعیف کنند. 

مشی رهبری در هدایت مسیر مذاکرات نیز دوگانه «حامی مذاکرات» و «منتقد مذاکرات» را عملاً نفی کرده است. ایشان در بیانات خود، همراه با حمایت از تیم مذاکره‌کننده، انتقادات خود را نیز طرح کرده‌اند که می‌تواند الگویی برای همگان باشد. 

بحث توافق هسته‌ای با تأسی به مشی رهبری باید موضوعی ملی باقی بماند و وارد بازی های جناحی نشود. این خط قرمزی است که باید از سوی هر حزب و گروهی که قصد دارد به صورت نظام مند وارد عرصه انتخابات وارد شود مورد توجه قرار بگیرد. 

ضمن آنکه در صورت عدم توجه به این مسئله ما شاهد این خواهیم بود که دو قطبی جدیدی در حوزه هسته ای ایجاد شود و مذاکرات انتخاباتی عملا زمینه را برای بازگشت مشاجرات بی حاصل به عرصه هسته ای فراهم خواهد کرد و این همان اتفاقی است که نباید روی بدهد و تقریبا تمام گروه‌ها روی آن اجماع دارند. حالا این بر عهده سیاسیون است که از مشی رهبری پیروی کنند و اجازه دهند این پرونده ملی بماند یا به سمت منافع حزبی و سیاسی خود حرکت کنند.