حمله آینده به ایران چقدر واقعی است؟
دیروز هم رسانهها از قول اوباما نوشتند که حمله به ایران در 15 سال آینده- یعنی زمانی که توافق به لحاظ اجرایی به نقطه پایان رسیده است- دقیقتر و آسانتر خواهد بود.
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- علی مولوی- صحبت از جنگ با ایران پس از توافق بر سر «برجام» به لحاظ کمی و کیفی(!) افزایش یافته است. مسئولان امریکایی و از جمله خود اوباما اگر تا پیش از توافق فقط هر چند ماه یک بار از حمله به تأسیسات اتمی ایران سخن میگفتند- که بیشتر آن هم با زبان اشاره و کنایه بود، مثل اینکه بگوییم «همه گزینهها روی میز است»- اینک و پس از توافق هرچند روز یک بار صراحتاً به جنگی دقیق و آسان با ایران در آینده دور و نزدیک وعده میدهند که این وعده هم به لحاظ کمی افزایش قابل ملاحظهای دارد و هم امریکاییها بازرسی از تأسیسات اتمی و نظامی ایران را دستاوردی معرفی میکنند که میتواند منجر به حملهای دقیق و مؤثر و راحت و کمتلفات به ایران شود، یعنی یک جنگ کیفی!
دیروز هم رسانهها از قول اوباما نوشتند که حمله به ایران در 15 سال آینده- یعنی زمانی که توافق به لحاظ اجرایی به نقطه پایان رسیده است- دقیقتر و آسانتر خواهد بود.
آیا اوباما برای خود «صلح» و برای آیندگان «جنگ» را برگزیده است، با آنکه میداند جنگ یا صلح در اختیار او که چیزی از دورهاش باقی نمانده نیست و ارادههای دیگری در داخل و خارج از امریکا به جنگ یا به صلح و نیز به زمان آغاز و انجام آن فرمان خواهند داد؟! یا اینکه سخنان رئیسجمهور و مسئولان امریکایی، مخاطبی دیگر به جز ایران و تأسیسات اتمی و نظامی آن دارد؟
1- برای امریکا که میخواهد در یک حمله برقآسا تأسیسات اتمی ایران را «نابود» کند و سپس عقب بنشیند، اطلاعاتی فراتر از آنچه دارد، نیاز نیست. پس هدف از بازرسیها کسب اطلاعات ملی و امنیتی کشورهاست که امریکا هیچگاه از آن سیر نمیشود و باید گفت برای بمبهای چندصد تنی، اطلاعات دقیق بیمعنا میشود.
2- بمباران و از بین بردن تأسیسات فردو به اذعان خود امریکاییها کاری بس دشوار یا حتی غیرممکن است. حمله به ایران چه حالا و چه 15 سال دیگر نمیتواند برای برخی از تأسیسات هستهای ایران تفاوتی داشته باشد.
3- جای تعجب است که مسئولان امریکایی چطور میتوانند یک روز بگویند: «دانش هستهای را نمیتوان با بمباران نابود کرد» و روز دیگر راهکارهای حمله دقیق به ایران را مرور کنند. این تناقضگوییها نشانه آن است که موضوع جنگ برای امریکاییها امر راحتی نیست و فقط با آن دو کار میکنند؛ اولاً پاسخ جنگطلبان داخلی را میدهند و ثانیاً جناح سیاسی داخل ایران را که گمان میکند با توافق مانع جنگ شده است، شارژ میکنند، یعنی از جنگی که قادر به انجام آن نیستند دو بهره رایگان میبرند.
4- امریکا از دو، سه دهه پیش به اینسو در قدرت نظامی و اقتصادی با نوعی فروپاشی روبهرو بوده است. به جای جنگ مستقیم، جنگ نیابتی میکند که همه نتایج مورد نظر را ندارد و به جای اثرگذاری مستقیم بر اقتصادها، تحریم میکند که برای خود و همپیمانانش نیز ضرر دارد. این هر دو نشانه فرو کاسته شدن از قدرت است. امریکا در حوزه نظامی سند کاستن صدها هزار نفری از نظامیان پیاده خود را افشا میکند و در حوزه اقتصادی شاهد ظهور قدرتهای دیگر در برابر دلار است. پس اینکه اوباما اکنون صلح را برمیگزیند و برای رئیسجمهور 15 سال آینده امریکا که معلوم نیست سیر نزولی آن را به کجای معادلات جهانی برده است، جنگ را پیشنهاد میکند، صرفاً تمسخر رئیسجمهور آینده است.
5- نکته مضحک این اظهارات آن است که بازرسیهای یک نهاد به ظاهر مستقل بینالمللی، یعنی آژانس بینالمللی انرژی اتمی که وظایفی کاملاً فنی و محرمانه در قبال کشورها دارد، برای امریکا دستاوردی اطلاعاتی در حمله احتمالی به ایران معرفی میشود! که این حقیقت تلخ همین دیروز نیز در سخنان مونیز تکرار شد.
به جز یک مورد که نماینده ایران در آژانس به این موضوع اعتراض کرده، صدای خاصی شنیده نشد. عجب جهان ساکت و مردهای که هیچ یک از کشورهای عضو سازمانهای بینالمللی به این واقعیت تلخ اعتراض نمیکنند!
در این میان برای اینکه دولت ما نیز متهم نشود که همچون اوباما برای خود صلح و برای آیندگان جنگ را ترجیح میدهد(!) باید پاسخ روشن و دقیق به اظهارات اوباما بدهد. خوشبختانه در این موقعیت چون ایران طرف اصلی مذاکرات هستهای و طرف سخنان اوباماست، برخلاف برخی موقعیتهای گذشته که رسانههای غربی صدای مسئولان ما را سانسور میکردند، پاسخ به اوباما در همان حدود انتشار سخنان او در رسانههای جهان منعکس میشود و لذا مسئولان کشور نباید این فرصت را از دست بدهند. البته اگر تمایلی به آن داشته باشند!
ارسال نظر