به گزارش پارس، «حمزه الحاج حسن» نویسنده و تحلیلگر لبنانی مسائل سیاسی در یادداشتی اختصاصی برای خبرگزاری فارس نوشت: توافق هسته‌ای بین ایران و مجموعه 5+1 به علت پیامدهایش بر منطقه، جهان و شش کشور غربی و ایران، همچنان در صدر تحلیل‌های کارشناسان و نویسندگان مسائل راهبردی است.

در ادامه این یادداشت آمده است: در عرصه داخلی ایران، توافق هسته‌ای علاوه بر تقویت وحدت ملی، اقتصاد این کشور سرشار از منابع طبیعی را نیز به سمت جلو راند. تقویت وحدت داخلی ایران در حمایت‌های «سید علی خامنه‌ای» رهبر انقلاب اسلامی از تیم مذاکره کننده در طول مدت زمان مذاکرات تجلی یافت. این حمایت‌ها حکمت و عملگرایی (پراگماتیسم) سیاست ایران را نشان داد. تیم مذاکره کننده ایرانی با تکیه بر وحدت مواضع سیاسی داخلی کشورش، توانست اعتراف جهان به صلح آمیز بودن برنامه هسته‌ای کشورش را کسب کند. تداوم فعالیت‌ در همه تاسیسات هسته‌ای، تداوم غنی سازی در سطح ضرورت و همچنین ابقای شش هزار دستگاه سانتریفیوژ، چنین موضوعی را ثابت می‌کند. این در حالی است که شش کشور غربی پیش از این مخالف بودند.

جمهوری اسلامی ایران علاوه بر تثبیت حقوق هسته‌ای‌ خود، با توافق هسته‌ای توانست سلاح و حربه تحریم‌ها و محاصره اقتصادی و فنی آمریکا و کشورهای غربی از بدو پیروزی انقلاب تا کنون را ناکام گذاشته و ثابت کرد که دستیابی به تکنولوژی تولید انرژی هسته‌ای به دست فرزندان انقلاب اسلامی و بدون دخالت کشورهای غربی صورت گرفته و چنین امری به نوبه خود یک پیروزی حقیقی برای ملت ایران است.

توافق هسته‌ای در عرصه منطقه‌ای نیز محوریت و جایگاه ایران به عنوان قدرت منطقه‌ای و بازیگر اصلی در بسیاری از پرونده‌های بین‌المللی را ثابت کرد. قدرت اقتصادی، ‌علمی و منابع طبیعی ایران، از این کشور یک قدرت بزرگ ایجاد کرد آن هم در زمانی که هر طرفی که توان اقتصادی بالایی داشته باشد می‌تواند در سیاست حرف خود را بر کرسی بنشاند.

دشمنان جمهوری اسلامی ایران سعی دارند سرنوشت رویکرد نظام‌های استعماری و توسعه طلب در قبال ایران را نادیده بگیرند. کشورهای غربی طی یک قرن گشته و سال‌های ابتدایی قرن جاری، نمونه بازری از توحشن و زیاده‌ خواهی به سود خود را به نمایش گذاشتند. آنها در راستای تامین منافع خود از هیچ روشی از جمله کشتار، نابودی، اشغالگری، آواره سازی و تاراج سازمان یافته منابع کشورها دریغ نکردند. این رویکر باعث شد تا شکاف میان منطقه ثروتمند شمال و منطقه فقیر جنوب (کره خاکی) افزایش یابد. این وضعیت به نوبه خود تلاشی برای توهین  و فشار به ایران است.

 با پیروزی انقلاب اسلامی ملت ایران بر ظلم و استبداد شاه، جمهوری اسلامی در کنار قضایای مستضعفان در مقابله با استکبار قرار گرفت و در مخالفت با هر گونه دنباله روی، شعار «نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی» را سر داد. بر اساس همین شعار، رابطه بین ایران و کشورهای منطقه هیچ گاه مطابق رویکرد سرمایه داری آمریکا یا سیاست‌های پلاسیده کونیسم نخواهد بود بلکه این رابطه بر اساس «اصل تکامل» بین کشورهای منطقه خواهد بود زیرا چنین رویکردی، ایران را به سمت پیشرفت و آرامش به پیش خواهد برد. این در حالی است که هر گونه رویارویی و درگیری ایران با همسایگان به جز با دشمن صهیونیستی، به نفع تهران نخواهد بود. در مقابل، دشمنان تهران سعی در بر افروختن بحران‌ها دارند و این همان رویکردی است که عربستان سعودی و اسرائیل به صورت آشکار از آن سخن گفتند.

 عربستان به دلایل مختلف، روند تشدید سیاست‌هایش علیه ایران را ادامه داد. یکی از نخستین دلایل عربستان این است که ریاض،‌ تهران را رقیب قوی خود در رهبری جهان اسلام می‌داند زیرا ایران از توان جمعیتی، علمی و استقلال در تصمیم گیری برخوردار است. این کشور در حمایت از قضایای جهان اسلام به دور از هر گونه انگیزه طائفی گری، نژادی یا منطقه‌ای تعامل می‌کند.

علاوه بر این، حمایت و جانبداری ایران از مقاومت اسلامی لبنان و فلسطین،‌ عرب‌هایی را که از آرمان فلسطین عقب نشینی کرده‌اند، ناراحت کرده است ولی اسرائیل بخوبی می‌داند که حمایت‌های ایران از محور مقاومت، طرح توسعه‌‌طلبانه صهیونیسم در منطقه را متوقف ساخته است. مقامات صهیونیستی بخوبی می‌دانند که برتری رژیمشان بر کشورهای منطقه بویژه بعد از ناکامی‌های مکرر در لبنان و فلسطین دیگر امکان‌پذیر نخواهد بود.

در چنین شرایطی مخالفت‌ها و تلاش‌های اسرائیل و عربستان سعودی برای ناکام گذاشتن توافق هسته‌ای مطرح شد ولی هر چند که آن تلاش‌ها تا زمان نگارش این یادداشت به سرانجام نرسیده ولی در ماه‌های آینده شاید صهیونیست‌ها و حاکمان ریاض بحران‌هایی را به وجود بیاورند؛ همان گونه که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی با اعلام جنگ علیه ایران به دنبال شکست دادن آن بودند.