پس از توافق هستهای نوبت حل مساله عراق
جیمز دابینز میگوید: ایران و آمریکا در جریان مذاکرات هستهای تصمیم گرفتند تا با این شائبه که روابطشان در حال بهبود است، اوضاع داخلی خودشان را پیچیدهتر نکنند.
به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانیجیمز دابینز، دیپلمات کهنه کار و نماینده ویژه آمریکا در امور افغانستان و پاکستان، در مصاحبه ای که با المانیتور داشته درباره امکان همکاری ایران و ایالات متحده بر سر مسائل منطقه ای صحبت کرده است. دابینز یکی از مردان اصلی ایالات متحده در موفقیت آمیزترین همکاری ایرانی-آمریکایی در قرن 21 است. در کنفرانس بن در سال 2001، وی همکاری نزدیکی با محمدجواد ظریف و دیگر مقامات در تشکیل دولت جدید افغانستان پس از سقوط طالبان داشته است. در ادامه متن این گفت وگو را می خوانید:
المانیتور: چه زمینه های مشترکی برای همکاری منطقه ای میان ایران و ایالات متحده وجود دارد؟
دابینز: به وضوح ساده ترین آنها افغانستان است که در آن منافع ایالات متحده و ایران به طور گسترده ای با یکدیگر یکسان است. جایی که در 12 سال گذشته این سیاست ها در حین موازی کاری با یکدیگر هماهنگی داشته است. بنابراین عبور از سیاست موازی کاری به همکاری واقعی یک جهش بزرگ خواهد بود. این رویکردی منفور در افغانستان نخواهد بود و در تهران یا واشینگتن هم جنجالی نخواهد شد.
شما این منافع را چگونه تعریف می کنید؟
من فکر می کنم ایران در محافظت از اقلیت شیعه افغانستان منافع دارد. بنابراین ایران در حقیقت از یک رژیم سکولار و دموکراتیک در افغانستان که از حقوق اقلیت ها دفاع کند، حمایت می کند. دومین مورد رویکرد خصمانه نسبت به طالبان، القاعده و داعش است که تهدیدی برای دولت دموکراتیک و سکولار افغان، ایران و ایالات متحده محسوب می شوند.
چرا در سال های اخیر همکاری در افغانستان صورت نگرفته است؟
من فکر می کنم دو طرف در جریان مذاکرات هسته ای تصمیم گرفتند تا با این شائبه که روابطشان در حال بهبود است، اوضاع داخلی خودشان را پیچیده تر نکنند.
در زمینه همکاری های منطقه ای چه مسائلی می تواند مورد مذاکره قرار بگیرد؟
من فکر می کنم مکان منطقی بعدی عراق است، جایی که ایران و ایالات متحده منافعی در زمینه مبارزه با داعش دارند. اما یک فرق میان افغانستان و عراق وجود دارد، در افغانستان وزارت خارجه ایران مسئول است، اما در عراق واضح است که نیروی قدس مسئولیت دارد. بنابراین همکاری در عراق بستگی به همکاری میان فرماندهی نیروهای مرکزی ایالات متحده و نیروی قدس دارد. بنابراین من فکر می کنم که این دلیلی برای این است که همکاری در عراق سخت تر از افغانستان است.
آیا شما معتقدید که همکاری های منطقه ای در حین بررسی توافق هسته ای و قبل از اجرایی شدن آن آغاز می شود؟
این بستگی به نوع همکاری دارد. من می توانم ببینم که سفرای آمریکا و ایران در کابل در شش یا هشت هفته آینده با یکدیگر ناهار بخورند. آیا می توانم ببینم که ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس و ژنرال لوید آستین در دو ماه آینده با یکدیگر دیدار کنند؟ نه، احتمالاً نه. من می توانم تصور کنم که وزرای خارجه ظریف و کری درباره این موضوعات با یکدیگر به بحث بنشینند.
آیا اقدامی درباره سوریه می تواند انجام شود؟
من فکر می کنم ایالات متحده خواستار ایجاد یک فرآیند چند جانبه برای ایجاد صلح در سوریه است. هر چند احساسم این است که این فرآیند در حال حاضر وجود ندارد، رئیس جمهور اوباما در این زمینه نه تنها به همکاری روسیه، بلکه به ایران، عربستان و دیگر کشورها هم نیاز دارد. من فکر می کنم در اقدام جدید در قبال سوریه که شامل همه طرفین -عربستان، ترکیه و روسیه- باشد، ایالات متحده طرفدار حضور ایران هم باشد.
وقتی من می گویم سوریه وظیفه ای سخت تر و پیچیده تر از دیگر موضوعات است به این معنا که نمی توان درباره آن فقط به نظاره نشست. چون جنگ داخلی سوریه هسته بی ثباتی در منطقه است. این تحولات موجب شده است تا مسلمانان افراطی از تمام نقاط جهان در عراق، یمن، افغانستان و سوریه جمع شوند.
ارسال نظر