در خلاصه ترین حالت می توان این طور جمع بندی کرد که بر اساس چارچوب لوزان، به توافق بسیار بدی تن داده ایم که نتیجه آن از بین رفتن زیرساخت های هسته ای کشور و در مقابل باقی ماندن زیرساخت های تحریم ها خواهد بود.

اگر نگاهی به متن 159 صفحه ای توافق نهایی کرده باشید می بینید که در جای جای آن نقض خطوط قرمز ایران آشکار است لذا اگر کسی این واقعیات را بداند و خوشحال باشد، قطعا دلش برای آینده این کشور نمی سوزد.

از سوی دیگر این توافق نه تنها پایان دهنده جنجال های 12 ساله غرب بر سر پرونده هسته ای ایران  نخواهد بود بلکه قطعا آغازگر یک سری از چالش های امنیتی و نظامی جدید بین ایران و 1+5 خواهد شد.

در حالی که رهبر انقلاب تصریح کرده بودند که رفع تحریم های غرب نباید مشروط به گزارش های آژانس شود، در جای جای این توافق آژانس به عنوان ناظر و تایید کننده تعهدات ایران پذیرفته شده و همین کافی است تا هیچ امیدی به تعلیق تحریم ها نیز باقی نماند، چه رسد به لغو آنها.

هم چنین پذیرفتن محدودیت های طولانی مدت برای تحقیق و توسعه، محدودیت 8 ساله برای موشک های بالستیک و 5 ساله برای توان تسلیحاتی کشور همه و همه باعث خواهد شد تا امروز 23 تیر 1394 نه پایان ماجرا، بلکه یک نقطه عطف برای آغاز درگیری ها و تنش های ایران و 1+5 در حوزه های تسلیحاتی باشد و خدای ناکرده بیش از همیشه سایه جنگ و تهدید نظامی را بر سر ایران پر رنگ خواهد کرد.

همچنین خبری از لغو فوری و همه جانبه تحریم ها نیست، بلکه تعلیق برخی تحریم ها تدریجی و آن هم با شرط و شروط های مختلف همراه است که عملا سرنوشت رفع تحریم ها را کاملا مبهم کرده است. بماند مساله پی ام دی که همچنان حل نشده و در ماه های آینده باز هم باید بر سر آن با آژانس مذاکرات مفصلی انجام داد. ماجرای پروتکل الحاقی و امکان بازدید بازرسان آژانس از سایت های نظامی کشور نیز خود ماجرای جداگانه و مفصلی دارد.

تنها جای امیدواری این توافق آنجاست که از امروز تا زمان انتخابات مجلس بیش از 8 ماه زمان باقی است و در این مدت به تدریج با روشن شدن  ابعاد بیشتری از این توافق و باقی مانده تحریم های اصلی، بخش های بیشتری از افکار عمومی متوجه خواهند شد که از اساس چرخش چرخ زندگی شان ربطی به چرخ سانتریفیوژها نداشته است و این مدل دیپلماسی یک مدل کاملا شکست خورده است. لذا این فاصله زمانی تا انتخابات را باید به فال نیک گرفت چرا که می تواند خنثی کننده نقشه آنهایی باشد که راه فتح مجلس شورای اسلامی و خبرگان آینده را از مسیر «توافق به هر قیمت» جستجو می کردند.

اگر در این مدت بیکار نباشیم و خوب ابعاد این توافق را برای مردم و افکار عمومی تبیین کنیم، تجربه گرانقدری برای انقلاب اسلامی شکل خواهد گرفت که برای سالهای سال، لیبرالهای وطنی را عملا منزوی خواهد کرد اما اگر آسوده خاطر کناری بنشینیم تا چند روز مانده به انتخابات مجلس، وضع از این هم بدتر خواهد شد.