به گزارش پارس به نقل از خبرگزاری صدا وسیماعبدالباری عطوان در یادداشتی در روزنامه رای الیوم با عنوان «توافقنامه شب قدر ایران و آمریکا معادلات خاورمیانه را برهم زد» نوشت: سه مسئله جانبی وجود دارد که ارتباطی به بندها و امتیازهای (توافق) ندارد، اما می تواند تقویت واقعی توافق هسته ای ایران با شش کشور بزرگ را خلاصه کند که عبارتند از: نخست، لبخند بسیار طولانی محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران بود که نشان دهنده زیرکی بسیار زیاد وی است و هنگام امضای توافقنامه بر چهره اش پیدا بود.

مسئله دوم، حالت عصبی در چهره بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و اظهاراتش بود که نشان دهنده خشم او بود که این توافق را اشتباه تاریخی توصیف کرد.

سومین مسئله نیز سایه شوکی بود که بر بیشتر پایتخت های عربی و دولت های هم پیمان آمریکا به ویژه کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بود و سکوت قبرستانی (سکوت مرگبار) یکی از نشانه های این شوک و سردرگمی سیاسی و رسانه ای بود.

وی در ادامه افزود جزئیات فنی این توافق را کنار بگذاریم و به نکات اصلی که می توان از این توافقنامه استنابط کرد تاکید کنیم که عبارتند از:

نخست، این توافقنامه مانع از بلندپروازی ایران برای دستیابی به سلاح های اتمی نشد بلکه این بلندپروازی را به تعویق انداخت و همان طور که تلاشی برای به دست آوردن زمان از سوی دو طرف است، همچنین در جهت مدیریت این برنامه قرار دارد. ایران حق غنی سازی اورانیوم و حق حفظ بیش از بیست هزار سانتریفوژ و همه تأسیسات هسته‌ای، قانونی و غیرقانونی، صلح آمیز یا نظامی خود را به طور کامل و با برخی تغییرات حفظ کرد.

دوم، ایران همچنان کارشناسان و تجربه های خود را در اختیار دارد که می‌تواند با استفاده از آنها، برنامه هسته‌ای خود را بعد از گذشت ده سال که عمر توافقنامه است از سر بگیرد. ایران توانست موافقت مشروط خود را با هرگونه بازرسی از تأسیسات هسته‌ای خود و جلوگیری از هرگونه ملاقات بازرسان با دانشمندان هسته‌ای خودش- برای جلوگیری از تکرار اشتباه تجربه عراق- تحمیل کند. البته، عراق به لحاظ نظری و عملی در آن زمان تحت اشغال بود.

سوم اینکه ایران همواره در طول این دوره ده ساله توافق با تولید سلاح هسته‌ای دوازده ماه و چه‌بسا کمتر فاصله خواهد داشت و همه محدودیت‌ها علیه آن بعد از پایان این مدت برداشته خواهد شد و تا زمانی که دانشمندان در قید حیات هستند، همه احتمالات وارد است.

چهارم، ایران از گروه (به ادعای غربی ها) کشورهای یاغی، تروریسم و شرور به گروه کشورهای طبیعی و چه‌بسا هم‌پیمان اروپا و غرب منتقل خواهد شد.

پنجم، ایران همچنین صد و بیست میلیارد دلار پولهای بلوکه شده خود را در طول چندین ماه دریافت خواهد کرد و محاصره اقتصادی از این کشور برداشته شده و اجازه صادرات به غرب و شرق را خواهد داشت که این به‌معنای تبدیل شدن آن به یک قدرت اقتصادی منطقه‌ای بزرگ و ایجاد صدها هزار فرصت شغلی و فرایند و تحرک تجاری بی‌قید و شرط خواهد بود. به عنوان مثال، نفت و درآمدهای آن کمتر از سی و سه درصد درآمد ملی ایران را تشکیل می‌دهد، درحالی که نود درصد درآمدهای کشورهای عربی حوزه خلیج فارس از نفت و درآمد ناشی از آن است.

ششم اینکه اردوگاه حامی ایران به‌ویژه روسیه و چین و کشورهای «بریکس» و نیز کشورها و گروه‌هایی که از حمایت ایران برخوردارند از این توافق پیروز بیرون آمدند زیرا ایران از نظر سیاسی و اقتصادی قویتر خواهد شد.

وی افزود: سوالی که در این خصوص مطرح می شود است چه دلایلی دولت باراک اوباما را به ماجراجویی امضای چنین توافقنامه ای سوق داد که عقب نشینی از مواضع سابقش مبنی بر از بین بردن برنامه هسته‌ای ایران و اعزام ناوهای هواپیمابر و زیردریایی‌های هسته‌ای و نیروهای پیاده نظام به منطقه خلیج فارس به شمار می‌رود؟

درباره پاسخ به این پرسش می توان به طور اجمالی و خلاصه گفت:

نخست اینکه گزینه جایگزین این توافقنامه جنگ بود، در حالی که آمریکا خواهان جنگ نیست تا تبعات آن دامنگیرش شود. از این رو، برای عقب نشینی و خروج تدریجی از منطقه خاورمیانه (غرب آسیا) نقشه کشیده است.

دوم، دولت اوباما از حمایت از رژیم های عربی که نمی‌توانند از خود محافظت و از منافع خود دفاع کنند و به ‌نیابت از واشنگتن وارد جنگ شوند خسته شده است. از این رو، منافع خود و جان سربازانش را در مقایسه با هر چیزی دیگری در اولویت قرار داد و پس از اینکه به لحاظ نفت به خودکفایی رسید، برای منافع آتی خود به دنبال مناطق دیگری مانند جنوب شرق آسیا و آفریقا است.

سوم، اوباما جایزه صلح نوبل را در اوایل دوره ریاست جمهوری خود به دست آورد و اکنون می‌خواهد دستیابی به این جایزه را توجیه کند و به‌عنوان عامل برقراری صلح وارد تاریخ شود. از این رو، راهی آشتی جویانه با کوبا در پیش گرفت و به محاصره این کشور پایان داد و اکنون نیز با ایران از در آشتی در آمد و مانند کوبا برای ازسرگیری روابط با آن زمینه سازی می کند، اما شکست او در تشکیل کشور مستقل فلسطین نقطه تاریک در تاریخ او مانده است.

چهارم، جنگ واقعی آمریکا در خاورمیانه علیه گروه (تکفیری صهیونیستی) داعش شده است، گروهی که توانمندی زیاد خود را در توسعه طلبی و گسترش یافتن نشان داده است و جنگ علیه ایران نیست. تصمیم گیران آمریکایی به این باور رسیده اند که پیروزی در این جنگ بدون همکاری با ایران و هم‌پیمانانش ممکن نیست.

عطوان در ادامه یادداشت خود افزود: با توجه به سود و زیان [در خصوص این توافقنامه] می توان گفت که برخی کشورهای عربی از این توافقنامه بازنده بیرون آمدند که همان چهار کشور عربی حوزه خلیج فارس هستند که شامل عربستان، کویت و بحرین و نیمی از امارات هستند، اما کشورهای عربی برنده یا بهتر بگویم کشورهای نباخته، به دو اردوگاه تقسیم می‌شوند، نخست سلطان نشین عمان- که در خصوص بحران ایران موضع بی طرفانه ای اتخاذ کرد و میزبان مذاکرات محرمانه بود که هسته مذاکرات بعدی بود که به توافق منجر شد و در نتیجه این توافق سبب تقویت روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی آن همزمان با ایران و غرب خواهد شد. دوم، بخش دوبی امارات است که شریان حیاتی اقتصادی خارجی برای ایران در طول سال های گذشته بود که ایران مانند زمان جنگ با عراق تحت محاصره قرار داشت.

آزادی صد و بیست میلیارد دلار از دارایی های بلوکه شده ایران باعث رونق تجاری و سرمایه گذاری و ملکی در دوبی خواهد شد؛ به‌ویژه در سایه کاهش سرمایه گذاری‌های کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به‌علت کاهش نیمی از درآمدهای نفتی.

دومین گروه، کشورهایی هستند که همچنان زیر چتر ایران خواهند بود؛ مثل سوریه و عراق و نیز حزب الله در لبنان و ائتلاف حوثی‌ها در یمن. علاوه بر آن کشورهای عربی دیگری نیز هستند که خود از خصومت با ایران پرهیز کرده‌اند نظیر الجزایر و مصر و تا حد کمتری تونس و موریتانی.

عطوان نوشت: در سایه همه این مطالب، می‌توان به آقای ظریف حق داد که لبخند بزند و نتانیاهو حق دارد که خشمگین باشد و برخی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس نیز حق دارند که شوکه شده باشند. توافق «شب قدر» حداقل تا همین حالا، یک موفقیت بزرگ دیپلماتیک و سیاسی بزرگ به معنای واقعی کلمه برای ایران بود. ایران هیچ‌گاه نگفته است که خواهان تولید سلاح هسته‌ای است و از بلندپروازی‌های هسته‌ای خود به‌عنوان برگه‌ای برای شکستن محاصره استفاده کرده است و سرانجام پیروزی بزرگی کسب کرد.

اینکه این توافق سبب رقابت تسلیحاتی در منطقه می شود- چرا که نشود- تا چه بسا چنین رقابتی هیبت و بزرگی را برای عرب ها که طی سی سال گذشته آن را از دست داده اند به آنها برگرداند و از توان هر دو قدرت هسته ای و متعارف اسرائیل بکاهد که پایان زورگویی اسرائیل و انزوای آن در سطح منطقه و بین الملل خواهد بود.

این روزنامه نگار سرشناس عرب در ادامه افزود: ایران که دوازده سال در پای میز مذاکرات پایداری کرد و صبر و کنترل اعصاب بی‌سابقه‌ای به خرج داد، می‌تواند به ما عربها و همه جهان درس صلابت و مدیریت مذاکره بدهد. این پایداری آن مبتنی بر قدرت و دولت واقعی نهادها و مراکز تحقیقات علمی است نه ظاهری مبتنی بر شانس، نمای ظاهری و چپاول اموال عمومی و ارتباط با منافع خارجی و انتخاب مستقیم و نه سیاست‌های مبتنی بر گدایی و خفت و خواری، دیکتاتوری و نبود نهادها و فقدان عدالت اجتماعی و حاکمیت فساد و کمک گرفتن از بیگانگان.

شاید این توافقنامه به سان [زنگ] «بیداری» برای خفتگان اصحاب کهف و بیداری از خواب عمیق و نگاه متفاوت انداختن به پیرامون خود و جهان ــ به‌دور از اهانت و ناسزاگویی و سر فرو بردن در برف و سیاست تحریک آمیز طائفه‌ای و تکبر دروغین ــ باشد.

بگذار ایرانی ها توافق خود را جشن بگیرند، اما عزت و بزرگی از آن کسانی نیست که همه تخم مرغ های خود را در سبد آمریکا قرار دادند و به هیچ وجه به خود متکی نبودند، آنهایی که اشتباه ها و سیاست های خود را تکرار کردند و در نظر دارند که اسرائیل را به عنوان عامل دفاعی به جای آمریکا بنشانند تا از آنهایی که از ایران و دیگران هراسانند دفاع کند.