به گزارش پارس به نقل از فارس، در سیستان و بلوچستان عواملی همچون  وضعیت اجتماعی، اقتصادی، مرز و تاثیر همسایگان مرزی، بیکاری، عدم وجود زیرساخت‌های محکم اقتصادی در گذشته، مسائل تربیتی، شغلی و طرز فکر و نگرش‌ها، تعصبات بیجا و احساسات آنی و زودگذر و بسیاری عوامل در بروز برخی ناهنجاری‌ها که منطقه ما را دچار اشتهار موضوعی و روانی ناامن کرده است.

 

از مهمترین عوامل و دلایلی که برای آسیب‌های اجتماعی و درگیری‌ها و برخی نزاع‌های پوچ استان می‌توان بر شمرد، عدم وجود برنامه‌ریزی درست در حوزه‌ فعالیت‌های فرهنگی بوده به نظر می‌رسد نهادها، دست‌اندرکاران و مدیران فرهنگی، که در این زمینه مشغول فعالیت بوده‌اند در عین علاقه و شاید تلاش‌های پراکنده برای ارتقای شاخص‌های اجتماعی و فرهنگی در جهت توسعه و کاهش آسیب‌های جدی امنیتی ، از یک برنامه‌ مدون و نقشه‌ راه برای نیل به اهداف پیش رو برخوردار نبوده اند.

نبود برنامه‌ریزی در بلندمدت ریشه‌ حرکت‌های اصیل فرهنگی و اجتماعی را خشکانده و اجازه‌ بارور شدن و رشد حرکت‌های فرهنگی خلاقانه را نیز کند کرده است باید توجه نمود کم‌رنگ شدن روح فرهنگ در جامعه می‌تواند زمینه‌ساز رشد و بروز آسیب‌های گوناگون اجتماعی باشد داشتن برنامه‌های هدفمند و عملی در مباحث فرهنگی ( که بارها و موکدا رهبر معظم انقلاب آن را از جامعه مطالبه فرموده‌ند) چشم‌انداز روشنی در جامعه ترسیم خواهد کرد.

در صورت وجود یک برنامه‌ مشخص در پیشروی تمامی نهادها و دستگاه‌های استان در حرکت هماهنگ با سیاست‌های کلان فرهنگی و اجتماعی دولت  به منظور رسیدن به یک نقطه‌ی از پیش تعیین شده در تمام زمینه‌ها به ویژه مباحث فرهنگی، روحیه‌ حرکت و تکاپو در جامعه تزریق می‌شود و این حرکت هماهنگ می‌تواند در کاهش آسیب‌های اجتماعی و در نهایت رشد شاخص‎های توسعه یافتگی و امنیتی تأثیر داشته باشد.

با توجه به کمبود فضاهای فرهنگی از جمله سینما و فرهنگسرا و موزه در سطح استان پهناورمان اما در صورت استفاده‌ صحیح و با حداکثر ظرفیت از همین فضاهای فرهنگی موجود در سطح استان، می‌توان از ایجاد بسیاری از آسیب‎های اجتماعی جلوگیری کرد.

شأن فرهنگ اقتضای آن را دارد که با جدیت و به‌عنوان یک بخش اولویت دار بالاخص در مناطق مرزی بدان نگریسته شود و از سویی اهمیت فرهنگ و تأثیر قابل توجه آن بر سایر بخشها حکم می‌کند که شأن آن را در حد یک کار تشریفاتی، موسمی و مناسبتی نبینیم و دقت داشته باشیم به روابط ریاضی مستقیم بین فرهنگ و اجتماع از یک سو و امنیت و سیاست از سوی دیگر.

با اعتقاد به اصل پیشگیری بهتر از درمان باید اذعان داشت ، پیشگیری فرایندی است که باید برنامه و ابزار قابل اعتماد و استواری داشته باشد، یکی از این ابزارها رسانه‌ها هستند، رسانه‌های تصویری و نوشتاری و فضای مجازی در سطح استان می‌توانند نقش قابل توجهی در پیشگیری از آن داشته باشند، انتقال آموزه‌های فرهنگی‌، کالبد شکافی حوادث در کنار بیان اخبار آنها و نشان دادن راهکارهای تربیتی و استفاده از ظرفیت نخبگان و معتمدین برای ایجاد بسترهای مقابله با این آسیب‌ها یکی از نقش‌های اساسی رسانه‌ها است.

به نظر میرسد با تقویت برنامه‌های مبتنی بر نشاط اجتماعی و امید ، تقویت هماهنگی بخش‌های مختلف دولت در راستای پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی در استان، فضازدایی در حوزه آسیب اجتماعی از طریق توسعه رویکرد مداخلات روانی- اجتماعی قبل از مداخلات قضایی- انتظامی – توجه کافی به هویت فرهنگی افراد- توسعه رویکرد اجتماعی به آسیب اجتماعی به‌جای رویکرد سیاسی و امنیتی- تقویت و توسعه مشارکت سازمان‌های مردم‌نهاد در کنترل آسیب‌های اجتماعی می‌تواند در تعدیل اسیب‌های اجتماعی و به سمت کاهش آن موثر باشد.

در هر جامعه‌ای حتی جوامع بسیار متمدن درگیری و نزاع بین دو یا چند نفر به صورت محدود رخ می‌دهد و در همان حد هم باقی می‎ماند وقتی علاوه بر طرفین اصلی درگیری، عده زیادی بدون در نظر گرفتن منافع دراز مدت خود و فقط بر اساس مناسبات قبیله‎ای در درگیری شرکت می‎کنند و آن را از حالت ساده ابتدایی به بحرانی وسیع و همه گیر تبدیل می‌کنند، عواقب زیانبار فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی زیادی را به کل منطقه تحمیل می‌کنند که وقتی بررسی و آنالیز می‌شود به این نتیجه می‌رسیم ریشه مشترک اختلافات و اینگونه نزاع‌ها ضعف آموزشی و فرهنگی است.

این خصیصه در ترکیب با روحیه ستیزه جویی، خشونت طلبی، عدم مدارا با دیگران و دسترسی به اسلحه در منطقه ما فجایع  جبران ناپذیری را به وجود می‌آورد  که در این بین شاید بهترین سرمایه‌ها و نخبگان طرفین منازعه گرفتار و بعضا از بین می‎روند، همان سرمایه‎هایی که تک تک آنان از دو طرف شهروندان و عناصر این خطه‎ند و هر کدام می‎توانند مدافعی غیور برای این خاک و ناموس و وطن در مقابل بیگانه باشند.

بدون شک یکی از مهمترین مشکلات در مناطق ما برخی تعصبات است که هر فرد خود به تنهایی در آن نقش چندانی ندارد و از طرف جامعه بر او تحمیل می شود و قربانیان اولیه و اصلی چنین نگرشی افراد همان جامعه  هستند، از طرفی در چنان سیستمی فرد به بهانه اینکه در تصمیم‎گیری‌های اصلی نقشی ندارد، مسئولیت رفتارهای نادرست و نابخردانه خود را نمی‌پذیرد و از طرف دیگر با اطمینانی که از حمایت قوم و طایفه از خود دارد و نیز برای نشان دادن دلاوری‌ها و توانایی های کاذب خود دست به رفتارهای جاهلانه و سفیهی می‌زند که عواقب آن گاه تا چندین دهه سرنوشت یک منطقه را متاثر از خود می‌کند. نمونه واضح آن دست بردن به اسلحه در هر نزاع کوچک و بزرگ توسط افرادی است که هیچ تصوری از وضعیتی که می آفرینند ندارند.

این تراژدی  مشکل بزرگ امروز جامعه ماست، تحصیل کردگان و بزرگان ما که در این امور می‌توانند به شدت تاثیرگذار باشند و جامعه را به سرعت از این مرحله عبور دهند، باید تلاشی برای رفع این نا‌هنجاری‌ها کنند تک‌تک ما باید چنان رفتار کنیم که ارزش‌های کاذب جایگزین اندیشه‌ها و ارزش‌های دینی امت رسول الله (ص) نشود.

مجتبی شجاعی

کارشناس مسایل سیاسی و اجتماعی