به گزارش پارس به نقل از ابرار معاصر ایران، جنگ در سوریه، فارغ از ابعاد بین‌المللی و منطقه‌ای آن، تأثیر بسیاری بر جهت‌گیری و آینده گروه‌های جهادی دارد. تعدد بازیگران فعال غیردولتی جهادی و تنوع منافع و دیدگاه‌های آنها، موجب شکل‌گیری جناح‌ها و قطب‌بندی‌هایی شده است تا آنها از یکدستی در آرمان‌ها و اهداف و حتی رویکردها و عملکردها دور بمانند. در این میان، قدرت‌گیری و تشدید تنش‌ها میان داعش و جبهه النصره (به‌عنوان جریانی منتسب به القاعده) در سوریه به‌مثابه هسته شکل‌گیری این قطب‌بندی‌ها عمل می‌کند. بدین ترتیب، کنش این دو بازیگر در محیط عملیاتی سوریه واجد اهمیت می‌شود.

نگاهی به تاریخ این دو جریان افراطی، روشن می‌سازد که بن لادن به‌عنوان پایه‌گذار القاعده، متعلق به طبقه متوسط شهری است و از شاخص‌هایی مانند تمول اقتصادی، بهره‌مندی اجتماعی و تحصیلات دانشگاهی بهره برده، حال آنکه زرقاوی به‌عنوان پدر معنوی گروه داعش، از طبقات محروم و پایین جامعه است. خاستگاه متفاوت اجتماعی و اقتصادی رهبران داعش و القاعده و به تبعِ آن النصره، موجب شده تا ترتیبات و چشم‌اندازهای سازمانی، نظام اولویت‌ها، شیوه رهبری، و اهداف آنها متفاوت باشد. این خاستگاه متفاوت، موجب نگاه متفاوت آنها به امور سیاسی و در نهایت، جهت‌گیری و رویکردهای متفاوت شده، تا جایی که از اواسط دهه نود اصطکاک و اختلاف نظر آنها افزایش یافته است.(1)

زرقاوی جسور و بی‌پروا که مبارزان خطوط مقدم را برتر از نظریه‌پردازان پشت جبهه می‌دانست، در اواخر دهه نود، خیلی زود تمایلات جدایی‌طلبانه‌ای از خود نشان داد و راغب شد تا اردوگاه خود را از زندانیان رهاشده از زندان اردن در هرات تشکیل دهد. اختلاف و انشقاق میان این دو نفر، بعدها در روح سازمان‌های جهادی آنها دمیده شد تا مشی سیاسی و مبارزاتی آنها از یکدیگر متفاوت باشد، تا جایی که از نظر داعش مشکل اصلی جهان اسلام امت اسلامی است که باید برای خلوص و پاکی آن کوشید. اما بن لادن و بعدها الظواهری، مشکل را در نهادهای شروری مانند دولت می‌دانستند که باید تغییر کنند. چنین تفاوتی، موجب استراتژی متفاوت دو گروه در جبهه سوریه و عراق شده است. داعش به‌سمت دولت‌سازی و تأکید بر حاکمیت سرزمینی در استان‌های سنی‌نشین عراق پیش رفت تا آتش زیر خاکستر دشمنی با اعلام ابوبکر بغدادی مبنی بر توسعه دولت اسلامی این گروه از عراق به سوریه شعله‌ور شود. القاعده تلاش کرد داعش را از این تصمیم بازدارد، اما ابوبکر البغدادی وفاداری به تقسیمات سرزمینی را وفاداری به میراث استعمار و پیمان سایکس پیکو در جنگ جهانی اول می‌دانست.(2)

با ورود داعش به سوریه در سال 2011، رقابت دو گروه شکل تقابل و رویارویی به خود گرفته است؛ اما در ابتدا به‌دلیل دشمن مشترک، کمتر مصداق و تظاهر بیرونی یافته، ولی همچنان تخاصم در لایه‌های مختلف وجود داشته است. میانجیگری ابوخالد سوری، رهبر احرار شام، و شیخ ابوسلیمان المهاجری، از سرکردگان جبهه النصره نیز حاصلی دربر نداشته و در نهایت نیز همکاری عملیاتی آنها قطع شده است. در ژانویه 2014 شاهد شکل‌گیری جبهه جریان اصلی جهادی علیه داعش بودیم و در دوم فوریه، القاعده در بیانیه‌ای از عدم ارتباط و وابستگی داعش به خود سخن گفته است. در این شرایط اختلافات دو گروه به توییتر و شبکه‌های اجتماعی راه یافت و هر دو گروه با انتشار ویدئوهایی سعی در تخریب وجهه طرف مقابل و جذب بیشتر نیرو نمودند. بدین شکل، جبهه النصره ویدئویی از پناهندگان داعش به نام مهاجران در قلعه انتشار داد و در مقابل، داعش نیز ویدئویی نُه قسمتی با محوریت زندگی علما که مروری بر زندگی بن لادن، زرقاوی، ابوحمزه المهاجری، البغدادی و غیره بود منتشر کرد تا به قیاس زندگی و دیدگاه‌های اعتقادی و سیاسی آنها بپردازد. با شدت گرفتن تنش‌ها، داعش مدعی شد که قدرت‌گیری ظواهری بعد از بن لادن، موجب انحراف این گروه جهادی شده است؛ زیرا جهاد را از اولویت خود خارج کرده است.(3)

در اوایل آوریل 2014، با حل و رفع نشدن اختلاف‌ها و بالا گرفتن تنش‌ها، المهاجری فرمولی برای قدرت برمبنای اقلیم ارائه داد. در این فرمول البغدادی، حاکم اقلیم عراق و سوریه به النصره سپرده شده بود که با مخالفت داعش روبه‌رو شد.

فارغ از این موارد، عمل سیاسی دو گروه نیز با هم در میدان سوریه متفاوت بوده است. داعش برمبنای منظومه فکری و اعتقادی خود بر این نظر است که در سرزمین‌های تحت حاکمیت دولت اسلامی، همه ساکنین و افراد مقیم باید تابع قوانین اسلام و الله باشند و هیچ تقسیم قدرتی مشروعیت ندارد. در امر دولت‌سازی مؤلفه‌های عقلی و قلبی نزد این گروه محترم است، اما تفاسیر ارزشی و هنجاری و ایدئولوژیک در موضوعات اجتماعی سیاسی اولویت دارد. برعکس، از دیدگاه جبهه النصره، تقسیم قدرت امری مشروع است و لذا در عرصه عملیاتی، این گروه با ارتش آزاد نیز هم‌پیمان می‌شود. از آنجا که این گروه به‌سمت اجتماعی کردن فعل سیاسی پیش می‌رود، مورد توجه جنگجویان خارجی در حال جنگ در سوریه و دولت‌های غربی بوده، اما پایگاه اجتماعی آنها نزد سوری‌ها تضعیف شده است.(4)

این تنازع نظری و عملی دو گروه، محدود به سوریه نمانده و سایر گروه‌ها و سازمان‌های جهادی در گستره جهان اسلام را تحت تأثیر قرار داده است، تا جایی که جهادگرایان مقیم در افغانستان، تونس، لیبی، غزه و اندونزی هم‌صدایی بیشتری با داعش دارند، حال آنکه به‌طور کلی جهت‌گیری گروه‌های جهادی در صحرای آفریقا، مغرب، سومالی و حتی آسیای مرکزی و قفقاز، متمایل به القاعده و جبهه النصره بوده است.

نتیجه این قطب‌بندی گروه‌های جهادی، علاوه بر تأثیرات آن بر اهداف، نقش‌ها، رویکرد و فعل سیاسی‌شان، آینده این جریان‌ها در مناطق مختلف و به تبعِ آن مبارزه با تروریسم را دچار تحول خواهد کرد. به‌طور مشخص، مواضع داعش آرمان القاعده در ایجاد حکومت جهانی جهادگرایان را که موجب جذابیت برای پیوستن جوانان به این گروه‌ها بوده، از بین خواهد برد.

پی‌نوشت‌ها

1- Aaron Y. Zelin, “Al-Qaeda Disaffiliates with the Islamic State of Iraq and al-Sham,” Policy Alert (February 4, 2014, Washington Institute for Near East policy),http://www.washingtoninstitute.org/policy-analysis/view/al-qaeda-disaffiliates-with-theislamic-state- iraq-and-al-sham

2- Clint Watts, “Jihadi Competition after al QaedaHegemony, The ‘Old Guard,’ Team ISIS and theBattle for Jihadi Hearts and Minds,” Foreign PolicyResearch Institute, February 10, 2014, http://www.fpri.org/geopoliticus/2014/02/jihadi-competitionafter-al-qaeda-hegemony-old-guard-isis-attlejihadi-earts-minds

3- Aaron Y. Zelin, The War between ISIS and al-Qaeda for Supremacy of the Global Jihadist Movement, Number 20 June 2014, Research NOTES: The Washington Institute for Near East Policy.

4- Joanna Paraszczuk, "The Clear Banner: ‘The Clash over ‘Real Jihad’ in Syria: ISIS vs. the Caucasus Emirate,’" Jihadology, June 4, 2014, http://jihadology.net/2014/06/04/the-clear-banner-the-clash-overreal-jihad-in-syria-isis-vs-the-caucasus-emirate/.

حسین کبریایی‌زاده