تغییر پارادایم سیاست خارجی ایران با توافق هستهای
عدنان طباطبایی مینویسد: فرض غربیها مبنی بر این که بحث بر سر مسئله هستهای در ایران براساس خطوط جناحی است، سادهانگارانه و اشتباه است.
به گزارش پارس به نقل از دیپلماسی ایرانی در جریان سفر اخیرم به تهران این شانس را داشتم تا در سطح سیاسی و جامعه درباره دور نهایی مذاکرات هسته ای صحبت و بحث داشته باشم. نکته مهمی که متوجه شدم این بود که بحث کلی درباره مذاکرات فراتر از دسته بندی های سیاسی بود. فرض غربی ها مبنی بر این که بحث بر سر مسئله هسته ای در ایران براساس خطوط جناحی است، ساده انگارانه و اشتباه است.
این بحث توسط شکاف ایدئولوژیک و پراگماتیک میان اصلاح طلبان و اصول گرایان یا میانه روها و محافظه کاران تعریف نمی شود. بلکه بحث درباره رفتار کلی سیاست خارجی ایران است. در حقیقت جمهوری اسلامی در حال تغییر روند سیاست خارجی از انزوا طلبی و مقاومت به تعامل سازنده و همکاری است. اگر این روند بتواند موثر واقع شود و موفقیت هایی در زمینه سیاست خارجی به دست آورد (همانند توافق هسته ای جامع) در آن صورت ممکن است تبدیل به پارادایمی جدید در سیاست خارجی شود.
افزایش بی ثباتی های منطقه ای
تغییر سیاست خارجی ایران، تبعات منطقی تحولات شگفت انگیز سال 2010 و 2011 است که در بهار 2011 به اوج خود رسید. این تغییرات زمانی رخ داد که هیچ کس انتظار نداشت حسن روحانی در تابستان 2013 بتواند در انتخابات ریاست جمهوری پیروز شود.
در جبهه منطقه ای، فضای پس از بهار عربی موجب ایجاد تغییرات زیادی در ماهیت نگرانی ها و تهدیدات امنیت منطقه ای ایران شد. در اوایل دهه 2000 تا اوایل سال 2011، پایگاه های نظامی، نیروها و فضای هوایی در اختیار آمریکایی ها، موجب شده بود تا ارتش ایالات متحده تهدید امنیتی بزرگ ایران در منطقه باشد.
ایران تلاش های زیادی در تقویت دولت های مرکزی عراق، افغانستان و سوریه کرده است. به طور مشابه هم، تهران به جنبش انصارالله یمن مشاوره داده بود که صنعا را فتح نکنند، اما آنها گوش ندادند. همان گونه که مقامات ایران به خوبی متوجه شده اند، افراط گرایی، تسلیحات بدون کنترل، افزایش شمار آوارگان و تاثیر منفی بر اقتصاد منطقه، همگی تهدیدی علیه ایران هستند.
تاکید بر امنیت ملی
تنها تحولات منطقه ای موجب تغییر سیاست خارجی ایران نشده اند. هشت سال حکومت محمود احمدی نژاد با سیاست خارجی ای تعریف می شد که براساس ارزش های مقاومت ترسیم شده بود. ایران به طور فزاینده ای از لحاظ منطقه ای و جهانی منزوی شده بود. تحریم های بین المللی مشکلات موجود اقتصاد کشور را بدتر کرده است. علاوه بر این فضای اجتماعی، فرهنگی و سیاسی بدتر شده و منجر به قطب بندی جامعه شده بود.
مفهوم امنیت ملی تبدیل به پایه ریاست جمهوری حسن روحانی شده است. روحانی طرفدار همکاری منطقه ای و رویکرد برد-برد است نه به این دلیل که به دیگران اهمیت می دهد، بلکه با ارزش ترین برد برای ایران، امنیت ملی است.
ارتباط میان سیاست خارجی و سیاست داخلی
با نیاز فوری کشور مبنی بر بهبود اقتصاد، رئیس جمهور حسن روحانی تمام تلاشش را صرف مسئله هسته ای کرده است و جواد ظریف، وزیر خارجه توانایی تصمیم روحانی در اجرایی کردن این سیاست خارجی را دارد. ظریف به دنبال گفتگوی سازنده با قدرت های منطقه ای و جهانی برای پیدا کردن زمینه های مشترک همکاری است.
مخالفین این رویکرد در تمام گروه های سیاسی قرار دارند. برخی از آنها به دولت های غربی بی اعتماد هستند. برخی هم معتقدند که ایران به عنوان یک کشور انقلابی ضد امپریالیستی نباید امتیازی به قدرت های جهانی بدهد.
اما اکثریت عمده ای از مردم و اشخاص سیاسی از تیم مذاکره کننده هسته ای حمایت می کنند، همچنین آیت الله علی خامنه ای، رهبر معظم انقلاب در نشست اخیری که با مقامات ارشد داشت، حمایتش را علنی کرد. با وجود حمایت گسترده و سرمایه سیاسی که در مذاکرات از سوی همه طرفین وجود دارد، توافق به احتمال بسیار زیاد به زودی در وین به دست می آید.
ارسال نظر