«قدرت نرم» ايران كابوس عربستان
اين نخستين باري نيست كه منابع رسمي و غيررسمي از نگراني عربستان و متحدان غربي آن درباره قدرت روزافزون جمهوري اسلامي ايران و ضرورت جلوگيري از چنين روندي هشدارهايي را ميدهند
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سعيد همتي-«فاش شدن دليل سفر وليعهد عربستان به روسيه» توسط يكي از رسانههاي روسي را بايد يكي از مهمترين اخبار رسانهها در روز گذشته دانست، خبري كه بهخوبي نمايانگر قدرت و جايگاه ايران در منطقه استراتژيك غرب آسيا و موفقيت ايران در پيشبرد اهداف كلان انقلاب اسلامي ايران طي 36سال اخير است.
پايگاه خبري «گازيتا. رو» با انتشار مطلبي، به بررسي جنبههاي مختلف سفر هفته گذشته وليعهد عربستان سعودي به روسيه پرداخت كه در آن اين شاهزاده سعوي ضمن شركت در انجمن بينالمللي اقتصادي، ديداري را نيز با «ولاديمير پوتين» رئيسجمهور روسيه داشت. اين نشريه روسزبان ضمن اشاره به تمايل پنهان پادشاه عربستان سعودي براي گفتوگو با روسيه، مسئله سوريه و نگراني «رياض» از گسترش نفوذ منطقهاي ايران را مهمترين دليل علاقهمندي عربستان جهت گرم كردن روابط با روسيه عنوان و تأكيد ميكند كه عربستان مخالف بسته شدن پرونده هستهاي ايران با 5+1 است. البته اين نخستين باري نيست كه منابع رسمي و غيررسمي از نگراني عربستان و متحدان غربي آن درباره قدرت روزافزون جمهوري اسلامي ايران و ضرورت جلوگيري از چنين روندي هشدارهايي را ميدهند به گونهاي كه دهها بار مقامات غربي در كنار بسياري از رسانهها به چنين موضوعي اذعان كرده و از لزوم برخورد با ايران سخن به ميان آوردهاند.
ديلي صباح: سرخوردگي عربستان از قدرت ايران
اواخر سال 2014 بود كه روزنامه ديلي صباح در گزارشي تحليلي با اشاره به افزايش قدرت ايران در منطقه در سالهاي اخير نوشت: سفر غيرمنتظره وزير امور خارجه عربستان به وين (در زمان مذاكرات ايران و 5+1) نشان دهنده ميزان سرخوردگي آنهاست. اين روزنامه در ادامه گزارش خود تأكيد ميكند: تحولات اخير در منطقه خاورميانه شامل سقوط طالبان در افغانستان، سرنگوني صدام حسين ديكتاتور پيشين عراق و گسترش ناآراميها در جهان عرب از دسامبر سال 2010 تاكنون موجب بروز تغييراتي شده كه افزايش قدرت ايران در خاورميانه را در پي داشته است. اين روزنامه تركيهاي ادامه ميدهد: اگر اين مذاكرات به توافق جامع مورد نظر دست پيدا كند، نفوذ ايران در آينده نزديك افزايش خواهد داشت اما واضح است كه عربستان و بسياري ديگر از اين افزايش نفوذ ايران كه ممكن است با همكاري با امريكا براي مقابله با داعش همراه شود، ناخرسند خواهند بود. اين حقيقت كه سعودالفيصل، وزير خارجه عربستان در سفري غيرمترقبه به پايتخت اتريش رفته است نشاندهنده سرخوردگي آنهاست.
فارين پاليسي: عربستان از قدرت ايران در منطقه كبود شده است!
نشريه معتبر امريكايي فارين پاليسي هم چند ماه پيش بود كه در گزارشي نوشت: «امريكاييها آرزو دارند قدرت و نفوذ امروز ايران را در منطقه داشته باشند». اين نشريه ادامه ميدهد: اسرائيل عصباني است، عربستان سعودي از خشم كبود شده. بعد از نامه اوباما به رهبر ايران همه بهتزده شدهاند. خاورميانه در حال تغيير است. حوادث موجود دورنماي ژئوپلتيك كل خاورميانه را تغيير خواهد داد؛ منطقهاي كه باتلاقي براي اوباما و اسلاف او بوده است. امريكا نشان ميدهد كاملاً به ايران در خاورميانه نياز دارد، زيرا ايران ثبات خود را حفظ كرده و نقش آفرين نخست منطقه گرديده. امريكا تمام متحدانش را عليه داعش بسيج كرده ولي اين ائتلاف شكست خورده است زيرا مهمترين و كليديترين بازيگر منطقه فراموش شده، ايـــران!
العربي جديد: ايران در عربستان هم نفوذ پيدا خواهد كرد
روزنامه «العربي الجديد» چاپ لندن هم در مطلبي با اشاره به نقش مثبت و فعال ايران در منطقه نوشت كه قدرت و نفوذ ايران در منطقه خاورميانه به دليل سياست برنامهريزيشده و خستگيناپذيرش افزايش پيدا كرده است. اين روزنامه لندني كه سياستي خصمانه عليه ايران و مقاومت در منطقه دارد در ادامه مدعي شد كه هدف بعد ايران، عربستان سعودي است و نوشت: هر كسي به نقشه نفوذ ايران در منطقه نگاهي بيندازد، متوجه خواهد شد كه ايران روزانه به جلو پيش ميرود و هدف آتي اين كشور منطقه خليج فارس به خصوص عربستان است، ايران از پل حوثيها براي ورود به عربستان استفاده خواهد كرد. هنگامي كه ايران بتواند در داخل عربستان حضور داشته باشد، ديگر قدرت اول خليج فارس خواهد بود و به نفوذي بيش از اين نيازي ندارد.
لوموند: عربستان نگران از قدرت ايران در منطقه است
روزنامه فرانسوي «لوموند» هم در گزارشي با اشاره به افزايش روزافزون قدرت و نفوذ ايران در منطقه، تعامل اعراب با پاريس را راهي براي تكريم مواضع فرانسه در قبال بحرانهاي منطقه ميداند و بيان ميكند:«در شرايط كنوني كه كشورهاي منطقه از نزديكي روابط واشنگتن و تهران در هراس و وحشتند، ايران به عنوان رقيب عمده عربستان روز به روز در حال افزايش قدرت و نفوذ خود در مرزهاي عربستان، عراق و يمن است.»
مقام عاليرتبه كاخ سفيد: عربستان توانايي رويارويي با ايران را ندارد
مقام عاليرتبه سابق امريكايي در كاخ سفيد كه امور كشورش را به دقت دنبال ميكند و ارتباطات ديپلماتيك امريكا را كاملاً زير نظر دارد اخيراً به روزنامه لبناني النهار گفته: در گذشته اين منطقه، منطقه صلح و نفوذ ايران بود. اما ايران همچنان در آن قدرتمند است و براي حفظ آن ميجنگد. كشورهاي ديگر از جمله عربستان همانند ايران قدرتمند نيستند و به قدرت آن نميرسند. قطعاً تركيه نيز كشور مهم و قدرتمندي است اما در بسياري از پروندهها شكست خورد براي اينكه نتوانست مواضع خود را در سوريه پيش ببرد و مدتهاست كه از مشكل كردي رنج ميبرد و همواره تلاش كرده است كه به طور مستقيم با ايران رويارو نشود.
واشنگتن پست: آرزوي اوباما و كابوس اعراب به واقعيت تبديل شد؛ ايران يك قدرت منطقهاي موفق شد
واشنگتن پست هم بااشاره به شكلگيري خاورميانه جديد توسط ايران مينويسد: رويكرد رئيسجمهور امريكا در خاورميانه فقط به قدرتمندتر شدن ايران و افزايش نگراني و تنش در خاورميانه كمك كرده است. اين روزنامه ادامه ميدهد: در ماه سپتامبر باراك اوباما رئيسجمهور امريكا گفت كه آرزو دارد« ايران به يك قدرت منطقهاي موفق تبديل شود». اكنون آرزوي وي- كه براي كشورهاي عربي وابسته به غرب يك كابوس وحشتناك است- در حال تبديل شدن به يك واقعيت است. در نظر بگيريد: ايران يك ناوگان از كشتيهاي جنگي به يمن ارسال كرد. دولت اوباما يك گروه ناوهواپيمابر ارسال كرد كه ظاهراً هدف آن جلوگيري از نقض آشكار تحريم سازمان ملل براي انتقال سلاح در يمن بود. در عين حال اعلام كرد قصد ندارد در اين زمينه اقدامي انجام دهد. در ضمن بر عربستان سعودي براي متوقف كردن حملات هوايي خود به يمن نيز فشار آورد و همچنين با مذاكره براي حل و فصل سياسي بحران يمن با حضور ايران موافقت كرد.
عامل قدرت ايران چيست؟
بدون ترديد ترس عربستان مشابه ترسي است كه امريكا و كشورهاي همپيمانش از قدرت جمهوري اسلامي ايران دارند كه هر روز بر دامنه و گستره آن هم افزوده ميشود.
البته نكته مهم اينجاست كه زمينه شكلگيري و عامل تثبيت و رشد دامنهدار قدرت و توان ايران با لشكركشي و واردات و صادرات سلاحهاي جنگي يا تعدي به تماميت ارضي ساير كشورها به دست نيامده بلكه با مؤلفهاي به نام قدرت نرم يا ديپلماسي عمومي بهوجود آمده است. بر همين اساس بايد گفت در باب اقتدار كنوني جمهوري اسلامي ايران در حوزه منطقهاي و بينالمللي اگرچه عوامل متفاوتي نظير «مشروعيت حاكميت»، « توان و قدرت بيبديل نظامي» و «مشاركت بالاي مردم در انتخابات» را در بر ميگيرد اما نبايد وجود «ديپلماسي عمومي اثرگذار» را كمبهره دانست. ايجاد همگرايي بين مسلمانان منطقه از سويي و تقارب ميان شيعيان در منطقه غرب آسيا را ميتوان يكي از همين عوامل مهم به شمار آورد. اغراق نيست اگر بگوييم يكي از مهمترين عوامل گردهمايي 20 ميليون نفري در نجف و كربلا طي سالهاي اخير ظهور گفتمان انقلاب اسلامي و رويكرد مناسب كشورمان در قبال تحولات منطقه و ارتباطگيري با مردم سرزمينهاي اسلامي بوده كه ميتوان از آن به عنوان ديپلماسي عمومي موفق ياد كرد. ديپلماسي عمومي در طول سه دهه، عمدتاً در خدمت منافع ملي كشور- بهخصوص در مناطق مسلماننشين- بوده و عمدتاً تلاش كرده فهم از كشور را افزايش دهد و حاميان بيشتري را براي ديدگاههاي كشور فراهم آورد.
با يادآوري بسياري از تظاهرات خياباني انقلابهاي روي داده در بيداري اسلامي، آنجايي كه تصاوير حضرت امام خميني يا مقام معظم رهبري در دستان انقلابيون قرار داشت، ميتوان به اين باور رسيد كه مؤلفههاي گفتماني انقلاب ايران توانسته پس از سالها ممارست در قلوب بسياري از مسلمانان شيعه و سني منطقه جا باز كند.
لزوم توجه بيشتر دولتمردان به قدرت نرم انقلاب
از همين منظر «افزايش قدرت نرم » را هم بايد مورد توجه قرار داد، آن هم در شرايطي كه نظام سلطه به سركردگي امريكا درصدد برآمده تا با تئوري براندازي نرم، ضمن متوقفسازي قدرت ايران، حاكميت كشورمان را هم دستخوش تغييرات بنيادين قرار دهد. در واقع ديپلماسي عمومي از امكانات مهم قدرت نرم نيز بهره ميبرد، آن هم به اين دليل است كه قدرت نرم توانايي دارد از طريق جذابيت و نه اجبار و تهديد يا تطميع خواستهها را به دست آورد. به عبارتي قدرت نرم به معناي توانايي نفوذ و تأثيرگذاري در رفتار ديگران براي گرفتن نتيجه مطلوب تلقي ميشود و راههاي مهم آن براي تأثيرگذاري شامل متقاعد كردن از طريق جذابيت است. توانايي شكلدهي به ترجيحات مخاطبان، به سرمايهاي همچون شخصيت جذاب، فرهنگ، ارزشها و سازمانهاي سياسي و سياستهايي كه داراي مشروعيت و اعتبار اخلاقي هستند، نياز دارد.
امروز گفتمان و كاركرد جمهوري اسلامي ايران هم بدون ابزارهايي مانند تهديد و تطميع توانسته جذابيتهاي بيشماري را در بين مسلمانان بهوجود آورد تا آنجايي كه امروز جوامع مسلمان منطقهاي و فرامنطقهاي ارتباط معنوي مناسبي را با ايران برقرار كردهاند. با توجه به آنچه ذكر شد، بايد گفت در حالي كه در دوران كنوني اولويتهاي مهمي براي دستيابي كشورها به منافع و اهداف بينالمللي لحاظ شده اما اهميت بهكارگيري ديپلماسي عمومي ايران در منطقه و جهان به حدي است كه ميتواند به كاهش تأثيرات تبليغات منفي برخي از كشورها و رسانهها كه در سالهاي اخير عليه ايران به وجود آمده است، كمك كند.
در پايان بايد گفت اين روزها دست برتر «قدرت نرم ايران» نه تنها در منطقه بلكه آرام آرام در حال سايه افكندن بر جغرافياي فرامنطقهاي است و روزي نيست كه دوست و دشمن يادي از اين قدرت نكنند و آن را لحظهاي به فراموشي بسپارند. حالا ياد قدرت جمهوري اسلامي هميشگي شده است و حتي قدرتهاي بزرگ شبانهروز به فكر مهار جبهه مقاومت اسلامي و جلوگيري از بالاماندن پرچم ارزشهاي انقلاب اسلامي در منطقه هستند.
ارسال نظر