پس از رحلت امام خميني(ره) انقلاب چه مسيري را طي کرد؟
در همان نخستين ماه هاي زعامت انقلاب اسلامي، آن ها را مبتني بر الگوي حکومت داري امام خميني(ره)در پيامي مهم دسته بندي و با قلمي زيبا و خواندني در 10 خرداد 1369 منتشر کرد.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- اميرحسين يزدان پناه(خراسان)- پس از رحلت امام خميني(ره) انقلاب چه مسيري را طي کرد؟ حضرت آيت ا... خامنه اي که از سوي مجلس خبرگان به رهبري انقلاب اسلامي انتخاب شده بودند چه شاخص ها و راهبردهايي براي راهبري کشتي تازه از توفان جنگ تحميلي خلاص شده انقلاب داشتند؟ و... سوالاتي از اين قبيل که سوال مهم تري را به ذهن متبادر مي کند که امروز چقدر توانسته ايم به اين شاخص ها و راهبردهاي اساسي دست پيدا کنيم؟ البته که پاسخ اين سوال ها نياز به بررسي جامع شرايط کشور طي سال هاي گذشته و دستاوردهاي قواي 3 گانه دارد و در نتيجه خروجي آن ممکن است چندين مجلد باشد. اما يک سوال مهم، و آن اين که آيا براي سنجش داشته هاي کنوني انقلاب اسلامي که نتيجه تلاش هاي 11 دولت و 9 مجلس قانون گذاري و 5 دوره رياست قوه قضاييه (شامل شوراي عالي قضايي) است، ملاکي داريم؟ در اين باره البته آرمان هاي انقلاب اسلامي و نيز سيره امام خميني(ره) در طول 15 سال مبارزه و 10 سال رهبري نظام اسلامي مي تواند شاخص هاي ارزيابي را به ما ارائه کند. شاخص هايي که حضرت آيت ا... خامنه اي، در همان نخستين ماه هاي زعامت انقلاب اسلامي، آن ها را مبتني بر الگوي حکومت داري امام خميني(ره)در پيامي مهم دسته بندي و با قلمي زيبا و خواندني در 10 خرداد 1369 منتشر کرد. متني که به نوعي مي تواند «منشور رهبري انقلاب» و از منظري ديگر ملاکي براي ارزيابي داشته ها و نداشته هاي امروز باشد. حالا آن شاخص ها پيش روي ماست:
«1- زنده نگه داشتن ياد، راه ودرس جاودانه امام خميني(ره)، 2- پيگيري تحقق اسلام در زندگي مردم، 3- استقرارعدالت اجتماعي، 4- وحدت کلمه، 5- حفظ عزت و مواضع انقلابي نظام و ملت ايران در مناسبات بين المللي، 6- تکيه نظام اسلامي بر مردم و حاکميت اراده، خواست و تشخيص آنان، 7- همکاري دولت، ملت و پيوند عاطفي و عقيدتي مردم با مسئولان کشور، 8- سازندگي و آباداني کشور، 9- گسترش دانش، رشد علمي، آگاهي و معرفت عمومي، 10- روحانيت عامل اصلي حفظ معارف اسلامي و ايمان عميق و صادقانه ملت ايران، 11-بزرگداشت وفاداران فداکار، 12- الگو بودن دوران 10 ساله حيات مبارک امام خميني(ره) براي حيات جامعه انقلابي ما.» در نگاهي گذرا به اين منشور 3 نکته مي توان از آن برداشت کرد:
الف- اين راهبردها نشان دهنده اين است که انقلاب اسلامي در مسيري که با هدف هاي عيني و مشخص تجهيز شده مسير خود را پيموده و خواهد پيمود. از اين رهگذر با نگاهي به اين راهبردها مي توان دورنماي انقلاب اسلامي را پيش بيني کرد. چه اين که تحقق همه اين راهبردهاي 12 گانه بدون هيچ اغراقي ايران و نظام اسلامي را در زمره کشورهاي پيشرفته قرار خواهد داد. آن هم براساس يک الگوي کاملا اسلامي و انقلابي که کاربردش در بسياري از راهبردهاي ذکر شده کاملا عيان شده است.
ب- اين منشور علاوه بر نقشه راه پيشرفت کشور، شاخصي مهم و کاربردي براي ارزيابي آن نيز هست. چه اين که اکنون اين راهبردها پيش روي ماست و با مقايسه شرايط کنوني و دستاورد قواي 3 گانه 25 سال اخير با اين راهبردها مي توان نقاط ضعف و قوت را بهتر شناخت و براي راه هايي که نرفته ايم يا ضعيف تر رفته ايم برنامه ريزي کرد. مثلا در حوزه دانش و رشد علمي کشور، دولت ها توانسته اند موفق باشند و امروز ايران يکي از کشورهاي بارشد علمي بالا در جهان است، اگر در منطقه اي پر از آتش تفرقه و جنگ، اين ايران است که در آن دولت هاي گاه متضاد با تفکرات دولت قبلي به آرامي و بدون تنش روي کار مي آيند اين نتيجه همان «تکيه نظام اسلامي بر مردم و حاکميت اراده مردم» است، يا اگر در حوزه سازندگي امروز زيرساخت هاي ايران اسلامي قابل مقايسه با 37 سال قبل نيست، يا اگر امروز ايران اسلامي با تأسي از سيره سياسي امام ملجاء و پناه مظلومان دنيا از هر دين و مذهبي است، يا اگر امروز دين به زندگي مردم وارد شده و هيئات مذهبي در ايام مختلف از شب قدر گرفته تا دهه محرم و مراسم اعتکاف پذيراي ميليون ها جوان ايراني است و هزاران دستاورد ديگر نتيجه همين راهبردهاي تراز انقلاب اسلامي است. البته چشم بر نقاط ضعف هم نمي بنديم؛ بله! هنوز براي تحقق عدالت اجتماعي راه زيادي داريم، فاصله طبقاتي از 37 سال قبل تاکنون بهتر شده اما هنوز هم تعداد زيادي از اقشار جامعه نيازمند رسيدگي به وضعيت معيشتي شان هستند، هنوز تا تحقق جامع دين اسلام در زندگي مردم فاصله داريم؛ اما حتي همين نقاط ضعف را وقتي مي توان به صورت عيني ديد که با شاخص هاي از پيش تعيين شده مقايسه شود و واضح است که براي نقاط ضعف بايد بيش از پيش در برنامه هاي پنج ساله توسعه و برنامه هاي سالانه توجه کرد.
ج- نکته سوم که از همه مهم تر است اين که رهبر انقلاب در نخستين ماه هاي حضور خود در اين مقام سندي را مکتوب کرده اند که علي القاعده علاوه بر آنکه مانيفست يا منشور رهبري ايشان آن هم بر اساس راه و منش و سيره امام است، در آينده، مثلا امروز، مي تواند ملاک ارزيابي راه هاي رفته و نرفته باشد. اين اتفاق شگفت انگيز نشان دهنده اين است که در جامعه مردم سالارايران، رهبر اين جامعه که براساس قانون اساسي بالاترين مقام کشور است، هيچ نگراني ازاين ندارد که در آغاز برعهده گرفتن اين مسئوليت خطير، شاخص هايي ارائه کند که بعدها همان شاخص ملاک ارزيابي ايشان باشد؛ و اين مردم سالار ترين نوع حکومت است.
ارسال نظر