اهرم فشار تندروهاي تجديدنظرطلب براي حذف معتدلين اصلاحطلب
در اين ميان اصلاحطلبان درجه 2 كه جناح اصولگرا نيز تمايل بسيار دارد تا آنها را به عنوان اصلاحطلبان اصيل معرفي كند، تلاش ميكنند تا به بازارگرمي در انتخابات سال آينده بپردازند.
پايگاه خبري تحليلي «پارس»- سعيد همتي- «مراقب اصلاحطلبان بدلي باشيد»؛ اين عنوان يكي از مطالب آرمان روزنامه نزديك به خانواده هاشمي است كه نشان ميدهد جريان تجديدنظرطلب همچنان تلاش دارد برخي از گروههاي مستقل خود را كه با تندروي و افراطيگري رابطه مناسبي ندارند تخريب كرده و از هماكنون از ورود آنها به عرصه انتخابات جلوگيري كنند. در بخشي از اين مطلب آمده است: «در چنين فضايي اقليتي كه طي چند سال سكوت اصلاحات براي خود جايگاهي به اين عنوان تعريف كرده بودند، اكنون به دنبال تصاحب اكثريت كرسيهاي انتخاباتي هستند و مشخص نيست بر چه اساس خود را بيشتر از تشكلهاي اصيل جريان اصلاحات ذينفع ميدانند.... آنها با دريافت مجوز، به فعاليت جداگانه بپردازند و به طبل كانديداتوري براي هر انتخاباتي با عنوان اصلاحات بكوبند! با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد و حضور اصلاحطلبان اصيل، عرصه بر اصلاحطلبان بدلي تنگ شد. لذا درصدد رايزني با بزرگان اصيل جريان اصلاحطلبي برآمدند تا شايد گذشته آنها فراموش شود و بتوانند به آغوش اصلاحطلبي اصيل بازگردند.»
تقسيم اصلاحطلبان به دو طيف اصلي- بدلي ناخودآگاه بيانيه حزب منحله مشاركت در آستانه انتخابات 92 - كه اول بار در بيبيسي منتشر شد - را تداعي ميكند، اعضاي اين حزب در آن مقطع زماني به دليل حمايت محمدرضا عارف از فلسطين و لبنان وي را «اصلاحطلب بدلي» خواندند و به شدت نسبت به سخنان وي واكنش منفي نشان دادند. به باور تندرويهاي جريان تجديدنظرطلب سخنان عارف، خواسته يا ناخواسته، شعار «نه غزه، نه لبنان» جريان فتنه را رد ميكرد و موضع تهاجمي اين جريان نسبت به حاكميت را تعديل ميكرد. در مقطعي ديگر افراطيون جناح مدعي اصلاحطلبي مسعود پزشكيان كه تصور ميكردند قصد حضور در عرصه انتخابات را دارد تخريب كردند و وي را اصلاحطلب بدلي نام گذاشتند. پزشكيان هم در واكنش به اين اقدام با بيان اينكه فعلاً هيچ تصميمي نگرفته است، اظهار ميكند: من اصلاً اين رويه برچسب زدن در مملكت را كه عدهاي درست كردهاند قبول ندارم چراكه علمي صحبت نميكنند. البته تأكيد بر اين موضوع كه «اصلاحطلبان بدلي تنها موافق شركت در انتخابات هستند» هم طي ماههاي منتهي به انتخابات خرداد 92 به عنوان جزئي از گفتمان انتخاباتي اين طيف درآمده بود، به گونهاي كه صادق زيباكلام در مصاحبهاي با ايلنا تأكيد ميكند: به نظر نميرسد اصلاحطلبان عزم جدي براي شركت در انتخابات داشته باشند اما در اين ميان اصلاحطلبان درجه 2 كه جناح اصولگرا نيز تمايل بسيار دارد تا آنها را به عنوان اصلاحطلبان اصيل معرفي كند، تلاش ميكنند تا به بازارگرمي در انتخابات سال آينده بپردازند.
به كارگيري اين ادبيات توسط روزنامههاي زنجيرهاي بهخصوص روزنامه آرمان طي ماههاي گذشته هم بارها تكرار شده كه نمونه ديگر از آن را ميتوان در اواسط سال 93 جستوجو كرد. آنجايي كه اين روزنامه در مطلبي از زبان محمود ميرلوحي معاون وزير كشور در دولت اصلاحات و از اعضاي حزب منحله مشاركت روي واژه «اصلاحطلبان بدلي»تأكيد ميكند. اين روزنامه چند روز بعد با انتشار مطلب ديگري به انتقاد از برخي اصلاحطلبان ميپردازد و در بخشي از يك مقاله با عنوان «تلاش اصلاحطلبان بدلي براي پيوستن به خاتمي»! و در اشاره به انتخابات مجلس دهم! مينويسد: «طيف ديگري هم هستند كه خود را اصلاحطلب ميدانند اما بههر حال در ميدانهاي اصلي جايي ندارند كه دليلش شايد تمايل آنها در برخي مواقع به رقيب اصولگرا بوده باشد. اين گروه سعي ميكند در شرايطي كه فضاي فعاليت براي اصلاحطلبان تا حدودي آماده شده است بار ديگر خود را مهره اصلي بنامند و خود را به خاتمي منتسب كنند.»
كواكبيان ديگر گزينهاي بود كه جماعت تجديدنظرطلب تلاش كردند تا وي را هم به عنوان يكي از اصلاحطلبان بدلي به جامعه معرفي كنند؛ بعد از نامگذاري كواكبيان به اين عنوان وي در پاسخ به اين سؤال كه «شما اخيراً رئيس دورهاي شوراي هماهنگي جبهه اصلاحات شديد و شرط حضور شما در اين شورا خارج شدن از جبهه اصلاحطلبان كه شما دبيركلي آن را بر عهده داشتيد بود؛ آيا پذيرفتن اين شرط به معناي قبول كردن اصطلاح اصلاحطلب بدلي كه برخي از همجناحيهاي شما عنوان ميكنند، نيست كه گروه و حزب ديگري را به غير از خودشان در اين جبهه قبول ندارند؟» پاسخ ميدهد: اصلاً من تعبير اصلاحطلبان بدلي را قبول ندارم. اصلاحطلبي چه ناني دارد كه كسي بيايد بدلش را درست كند چراكه اصلاحطلبي هزينههايي داشته است و هر كس كه در شرايط فعلي بگويد من اصلاحطلب هستم، بايد از او استقبال كرد. براساس آنچه عنوان شد ميتوان نتيجه گرفت كه ساختار سياسي جريان موسوم به اصلاحات همچنين گفتمان مبهم و اهداف نامتوازن اين جريان همچنان «چنددستگي» بين گروههاي اين طيف را دنبالهدار خواهد كرد و عقلايي نيست كه انتظار داشته باشيم منسوبان اين جريان روي يكدستگي را به خود ببينند، به عبارت ديگر آنچه در آينده بايد منتظر بود آن است كه از امروز تا زمان برگزاري انتخابات مجلس دهم «دودستگي ميان اصلاحطلبان» به شدت رو به افزايش خواهد گذاشت و گروهها و شخصيتهاي مهم اين طيف با زدن برچسب تهمت و تخريب به ديگر همفكران خود درصدد به قدرت رسيدن باشند. از سوي ديگر به نظر ميرسد تقسيمبندي اصلاحطلبي اصلي- بدلي و برچسبزني به بخشي از شخصيتهاي اين گروه توسط تندروهاي تجديدنظرطلب چماقي باشد براي تحميل كنارهگيري چهرههاي مستقل و وفادار به نظام اصلاحطلب كه در صورت موفقيت در انتخابات اهداف براندازانه پدرخواندهها را پيگيري نخواهند كرد؛ بنا به همين دليل شخصيتهاي مستقل جريان اصلاحطلب بايد به صورت مستمر تخريب شده تا آنها آراي جريان تندروي تجديدنظرطلب را خرد نكرده و فرصت عرض اندام پيدا نكنند.
ارسال نظر