روزنامه رسالت با اشاره به اظهارات اخیر رئیس‌جمهور مبنی بر معجزه دانستن کاهش تورم و رساندن آن به صفر در ماه بهمن نوشت: امروز عملکرد دولت در معرض نقد اقتصاددانان است حتی اقتصاددانانی که با دولت زاویه ندارند و در درون دولت و با دولت هستند، به این سخن تفوه نداشته‌اند که دولت یازدهم کاری شبیه معجزه کرده است. خوش‌بین‌ترین افراد هر از چندی نقد مشفقانه‌ای در حوزه اقتصاد مطرح می‌کنند که معمولا با بی‌مهری و بی‌اعتنایی روبه‌رو می‌شوند.
برخی از دولتمردان که در حوزه اقتصادی کار می‌کنند اخیرا به جای ارائه عملکرد و توجیه سیاست‌ها به طرح مسائلی بدون سند و مدرک در حوزه فساد اقتصادی در دولت گذشته برای تشویش اذهان عمومی روی آورده‌اند که حتی صدای مقامات قضایی و نهادهای نظارتی را هم درآورده‌اند.
محمدکاظم انبارلویی می‌نویسد: قرار بوده دولت بر اساس ابلاغ سیاست‌های اقتصاد مقاومتی از سوی رهبری، کارهای مهم و کلیدی انجام دهد که برخی از این کارها «اعمالی» بوده نه «اعلامی» اما در حد اعلام هم به سمت آن نرفته است. دولت در سال 92 فقط 35 درصد احکام بودجه را بر اساس سند رسمی تفریغ بودجه این سال عمل کرده و بقیه را برخلاف قانون نه عمل کرده و نه به اهداف آن رسیده است. دولت در باب مدیریت منابع قرار بوده یارانه ثروتمندان را حذف کند و به هزار زخم خود در حوزه بیکاری و توانمندسازی تولید در داخل و حمایت از صادرات بزند اما به این سمت نرفته است. دولت اصلی‌ترین وظیفه خود را که گرفتن مالیات حقه است فراموش کرده و بر اساس اعلام و برآورد اقتصاددانان بیش از 80 هزار میلیارد تومان فرار مالیاتی داشته است. این مبلغ بیش از یک‌سوم کل بودجه عمومی دولت در سال 94 است.
در ادامه این یادداشت آمده است: سالانه 20 میلیارد دلار قاچاق کالا از مبادی ورودی و غیرورودی، وارد کشور می‌شود. این حجم از قاچاق کمر تولید را می‌شکند، اما دولت راه حلی برای مقابله با آن ندارد.
نویسنده معتقد است: این جهت‌گیری‌ها می‌توانست در حوزه اقتصاد، معجزه به وجود بیاورد، هیچ هزینه‌ای هم برای کشور و هیچ ربطی به تحریم‌های ظالمانه آمریکا هم نداشت. اما چرا نرفتیم؟ معلوم نیست. طرح مسکن مهر را مزخرف نامیدند. اما از مواهب افتتاح و واگذاری و رضایت مردم برخوردار شدند. بازپرداخت منابع عظیمی که از بانک‌ها در اختیار مسکن مهر گذاشته شده با شروع دولت یازدهم، آغاز شده و اکنون میلیاردها تومان از این منابع در حال بازگشت به بانک‌ها است. همین خود باعث جمع‌آوری نقدینگی موجود در بازار است. اگر تورمی کاهش یافته و معجزه‌ای رخ داده بخشی از آن مربوط به جمع‌آوری نقدینگی و آغاز بازپرداخت وام‌ها به بانک‌هاست. اما چرا این معجزه رضایت مردم و به تبع آن بازپرداخت وام‌ها را مزخرف می‌دانیم؟ معلوم نیست. در عین اینکه هیچ طرح عملی و هیچ حرف درست و درمانی هم برای رفع معضل مسکن نداریم.