به گزارش پارس، گزیده گفت‌وگوی روزنامه جمهوری اسلامی با رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را در زیر می‌خوانید:
 
- ما که نمی‌خواستیم با کشور همسایه خود بجنگیم، ولی پیش آمد. ممکن است شرایط به گونه‌ای بود که اگر مدیریت می‌شد، جنگ نمی‌شد. البته شواهد و اسناد تاریخی که بعدها دیدیم، تأکید می‌کنند که تحمیل کردن جنگ بر ایران حتمی بود. به هر حال جنگیدیم و هشت سال خسارت‌های فراوان دادیم، مخصوصاً بهترین جوانان کشور را از دست دادیم. اما مقدمه‌ای شد برای اینکه صدام و حزب بعث از منطقه کَنده شوند. صدام و حزب بعث موجود خطرناکی بودند و ممکن بود همه منطقه را به دردسر بیندازند. اینکه الان بگوییم می‌ارزید یا نه؟ معنایش این است که هر کاری انسان بکند و در مسیر آن مشکلاتی پیش بیاید، این سوال پیش می‌آید که آیا می‌ارزید ما این کار را بکنیم؟
 
- در زمان مبارزه محاسباتی می‌شد که با آن محاسبات، علیه رژیم پهلوی مبارزه می‌کردیم و به زندان می‌رفتیم. حتماً در مراحل مختلف، آن هم در کاری به بزرگی انقلاب اشتباهاتی شده که باید با واقع‌بینی اشتباهات را بگوییم. من در اصل کار و ضرورت اثرات انقلاب شکّی ندارم. نظام شاهنشاهی را برانداختیم. این را همه می‌پذیرند که اصلاً نظام شاهنشاهی غلط است و بشر نمی‌تواند با آن نظام زندگی کند. مگر نظم سلطنتی مثل انگلیس که شاه فقط الگویی برای کار و تشریفاتی است. اما حکومت سلطنتی مساله واقعاً خطرناک است و قانون آن در این شرایط دنیا اصلاً معنایی ندارد.
 
- در طول این 35 سال اتفاقاتی افتاد که مربوط به عملکرد است. بله اشتباهاتی در عملکرد می‌بینم و شاید در هیچ موردی هم ساکت نبودم و خودم دنبال آن بودم و راضی هم نبودم. ولی اصل نظام و خدمت به نظام را لازم می‌دانم و هنوز هم لازم می‌دانم. این نظام با همه این مشکلاتی که دارد، بهترین شکل حکومت در نظام‌های منطقه‌ای و حتی جهان اسلام است.
 
- می‌خواستیم حق مردم را محفوظ نگه داریم که حفظ کردیم. چون مردم نمایندگان خبرگان را انتخاب می‌کنند. یعنی اینها نماینده افکار مردم هستند و مثل نمایندگان مجلس، باید افکار مردم را منعکس کنند و اگر این کار را نکنند، در مقابل مردم مسئول هستند. سازمان درستی را تنظیم کردیم تا انسانی را با آن شرایط انتخاب کنند. حتی در قانونی که همین خبرگان نوشتند، راه عزل هم آمده است. وظیفه خبرگان مشخص است. کمیسیون تحقیق درست کردند. کمیسیون تحقیق متشکل از ده نفر از فحول علماست که باید دائماً عملکرد رهبری و سازمان‌های مربوط به ایشان را زیرنظر بگیرند و به خبرگان گزارش بدهند. یا آنها را به خبرگان دعوت کنند که بیایند و جواب بدهند. ما الان یک بند یک صفحه‌ای در آیین‌نامه‌ خبرگان داریم و قانون است که چگونه به این موضوع رسیدگی کنیم. من معقتدم سازماندهی، خیلی خوب شده است. اینکه یک نفر این‌گونه داشته باشیم، این برای ایران و با مبانی تشیع که ما به آنها معتقد هستیم، تازگی ندارد. نظام ولایی نظر همه فقهاست. البته بعضی‌ها قبول ندارند و محدود به امور حبسیه می‌دانند. آیت‌الله منتظری بهترین و مفصل‌ترین کتاب‌ها را درباره ولایت فقیه نوشت.
 
- همان موقع برای غیر از امام(ره)، شورای پنج نفری در قانون اساسی بود. البته شاید مدیریتش ضعیف می‌شد، ولی اطمینانش بیشتر بود و ما هم که گرداننده بودیم، به شورا رسیدیم و سه نفر را معرفی کردیم. درست هم انتخاب کردیم. آیت‌الله خامنه‌ای، آیت‌الله موسوی اردبیلی و آیت‌الله مشکینی بودند. گفتیم اینها شورا باشند و به مجلس خبرگان آوردیم، اول موضوع رهبری فردی یا شورایی بودن مطرح شد و آیت‌الله خامنه‌ای از رهبری شورایی حمایت کردند و من هم وقت خواسته بودم که نوبت نرسید و رهبری فردی با اکثریت رای آورد. وقتی فردی رای آورد، نوبت به انتخاب فرد رسید. خودم را می‌گویم و شاید نظر همه کسانی که رای دادند همین باشد، که کسی مناسب‌تر از آیت‌الله خامنه‌ای نبود. الان هم همین است. من همین‌مقدار جواب سوال شما را می‌دهم و شما هم جواب سوال مرا بدهید که «اگر فردا آیت‌الله خامنه‌ای نباشد، چه کسی را دارید که به عهده بگیرد و مثل ایشان سابقه انقلابی، اجتهاد و آشنایی با همه شرایط کشور و جهان داشته باشند، به خصوص نیروهای مسلح را خوب بشناسند؟»
 
- (درباره انتخاب مقام معظم رهبری) کاری که کردیم، در زمان خودش کار درستی بود. اینکه به دست چه کسی می‌افتد، یک نگرانی برحق است. امّا اگر اشکالی هست، در عملکرد خبرگان است. اگر خبرگان به وظیفه خودشان درست عمل کنند، در صورت نبودن یک فرد مناسب حتماً می‌توانند شورایی کنند. چون قانونِ شورا شدن هم باز است. شاید در آینده بدون شورا نتوانند کار درستی انجام بدهند. البته این کار تا حدودی به مردم هم بر می‌گردد، چون اگر مردم نمایندگان خود را درست انتخاب کنند، می‌توان امیدوار بود. اتفاق بد در مجلس و هر جای دیگر که مردم بد انتخاب کنند، می‌افتد.
 
- این طرح که رهبری 10 سال باشد، رأی نیارود. خود آیت‌الله خامنه‌ای از کسانی بود که به من گفتند «من احساس خفقان می‌کنم که انسان بخواهد برای همیشه بماند و مردم هم هیچ چاره‌ای نداشته باشند.» مخالف بودند و خیلی‌ها هم مخالف بودند و بحث کردیم. اما موقت بودن زمان رهبری رأی نیاورد. در جمعی رأی نیاورد که نخبه‌های آن روز بودند و امام آنها را انتخاب کرده بودند که این کار را بکنند.
 
- خبرگان قانونی گذراندند که هریک سازمان‌های زیر نظر رهبری که از آنها خواسته شده باید در هر اجلاس گزارش بدهند و 10 سوال از آنها بشود و جواب بدهند. رهبری هم اشکالی به آن نگرفتند. بعد‌ها دعوت کردیم که بیایند. مثلاً گفتیم که رئیس سازمان صداوسیما بیاید. بعد از مدتی گفتند که ما نمی‌آییم. به همه گفتیم که بیایند که هیچ کدام نیامدند. در آخر یک مورد آسان پیدا کردیم و گفتیم که رئیس شورای سیاست‌گذاری ائمه جمعه بیاید. در ابتدا همه خوشحال می‌شدند، اما وقتی موعد می‌شد، نمی‌آمدند. رئیس شورای ائمه جمعه هم نیامد. خودم رئیس مجمع بودم و رفتم گزارش مجمع را دادم و گفتم که سوالات خود را مطرح کنند تا قانون اجرا شود. وقتی که اجرا شد، به آیت‌الله طبسی که قبلاً خوشحال شده بود و می‌گفت که ما هم می‌آییم و گزارش می‌دهیم، گفتیم که دفعه بعد شما بیایید. ایشان هم خواست بیاید که یک دفعه گفت: «من نمی‌آیم و راضی نیستم.» رهبری هم گفته بودند هرکسی که خودش داوطلب باشد، می‌تواند بیاید.
 
- آقای بنی‌صدر به خاطر مخالفتی که با نهضت آزادی و همه مبارزین و ما داشت، یکی، دو سال به همه جای کشور می‌رفت و سخنرانی می‌کرد و هر چه می‌خواست، می‌گفت و وعده می‌داد. مردم مشکلاتی در اقتصاد و زندگی داشتند و می‌دیدند او همان مشکلات را می‌گوید که به او رای دادند. ولی او معجونی بود که صد بار مستبدتر از همه کسانی است که در ذهن شماست. اصلاً در مسائل مشورت‌پذیر نبود. امام هم فهمیدند و کار به جایی رسید که او با واسطه به امام رساند که رای من در بین مردم از شما بیشتر است. رأی من 53 درصد و رأی شما 47 درصد است. شما نمی‌توانید به من امر کنید. تا این مقدار جلو رفت. در جنگ وارد شد و اجازه نمی‌داد که نیروهای مردمی بیایند. ارتش ما تقریباً دست نخورده بود و معلوم بود که می‌تواند در مقابل عراق دفاع کند، اما به ارتش هم میدان نمی‌داد. بنی‌صدر اشتباهات زیادی داشت که امام به مرور متوجه شدند و فهمیدند.
 
- مسأله رضایت مردم، همیشه جدّی بود که رفراندوم گذاشتیم. دو، سه اصل راجع به رفراندوم هست و می‌توانیم مسائل مهم را با رفراندوم بگذرانیم. الان در هیچ جا بن‌بست نداریم.
 
- (درباره پیش‌بینی‌های قانونی در زمینه عملکرد افراد): ما در همه‌جا پیش‌بینی کردیم. شما بگویید که در کجا پیش‌بینی نشده است؟ (حتی) در مورد رهبری که شخص اول مملکت است، صراحت قانونی داریم که اگر عدالتش مخدوش شود، معزول است و خودش هم حق ندارد دیگر دخالت کند.
 
- همیشه باید برای بهتر کردن آینده تلاش کرد. خود من اگر به آینده کشور امیدوار نبودم، نمی‌آمدم نامزد شوم. در سن 80 سالگی معلوم است که میل به این کار ندارم. می‌خواستم بن‌بست را بشکنم. حدس می‌زدم و استخاره هم کرده بودم که نشان می‌داد پیش نمی‌روم، ولی خوب آمده بود. فکر می‌کنم الان وقتش فرا رسیده، چون اکثریت مردم این وضع را قبول ندارند. مردم اصول انقلاب را قبول دارند، سیاسی‌کاری‌های مجلس را قبول ندارند، ناعدالتی‌های قوه قضائیه را قبول ندارند. اشکالاتی به دولت داشتند و نسبت به همین دولت هم دارند. من می‌گویم وقت آن است که مردم اقدام کنند تا انتخابات درستی انجام شود. البته الان خیلی از شخصیت‌های مورد قبول مردم وارد انتخابات نمی‌شوند، چون احساس خطر می‌کنند. ولی اگر این تفکر عامه وارد میدان شود، این کار انجام می‌شود.
 
- افکار عمومی الان مناسب است و این می‌طلبد که افراد آزاده بیشتر تلاش کنند. الان بعضی از مجلسی‌ها و دوستانشان نگران شدند. شخصی در قوه قضائیه روزنامه‌ها را جمع کرده و گفته که حق ندارید اسم فلانی را ببرید. گویا آقای دعایی در آن جلسه عصبانی شده بود. گفتند حق ندارید تصویر و اسم فلانی و آنهایی را که در فتنه محکوم شدند، بیاورید. گفته بودند که اگر این کار را بکنید، می‌بندیم. آقای دعایی بلند شد و گفت: اولاً نمی‌توانید این کار را بکنید و ثانیاً چرا این‌گونه می‌کنید؟ البته این حالت را منحصر به خودمان نمی‌دانم. به هر جای دنیا بروید، از این چیزها هست.
 
- اگر عاقلانه‌تر رفتار کنیم، بهتر می‌شویم. ما که با کشورهای دیگر دعوا نداریم. ما که نمی‌خواهیم از آنها دستور بگیریم، می‌خواهیم با هم تعامل کنیم، اگر تعامل کنیم و دعوا نکنیم، می‌توانیم. شرطش رفتار اعتدالی و معقول است. نباید افراط کنیم. از اشتباهات ما این بود که زمانی افراط کردیم.
 
- اگر ما افراطی‌های کشورمان را مهار نمی‌کردیم، بعضی‌ها از تکفیری‌ها کم نداشتند. چون داعیه حکومت جهانی داشتیم، بعضی‌ها برای خودشان رسالت می‌دانستند که کارهای افراطی کنند.
 
- (درباره پیام تبریک برای مرگ ملک عبدالله، پادشاه عربستان): این کار اوج نگاه افراطی است. متأسفانه مصالح نظام و جهان اسلام را فدای کینه‌های خود می‌کنند.
 
- من همان موقع‌ها به قم رفتم و سخنرانی کردم و گفتم که حوزه این‌گونه نمی‌تواند فتوا بدهد؛ پس شما بیایید در کنار این حوزه یک حوزه دیگر درست کنید تا طلبه‌هایی که به سطح اجتهاد رسیدند، وارد این مدرسه شوند و هر کسی در رشته‌ای خاص درس بخواند. همه رشته‌های علوم انسانی و رشته‌های طبیعی و دیگر رشته‌ها را داشته باشیم تا احکام حکومت اسلامی از آن حوزه در بیاید. الان در حوزه‌ها از رموز حکومت در همه ابعادش اطلاعات ندارند که بخواهند این کار را بکنند. آدم‌های خوبی هستند و در کارشان زحمت کشیده‌اند. ببینید از عروه تا به حال چقدر در موضوعات رساله‌ها از آنچه که عروه را آقا سیدمحمدکاظم نوشت، پیشرفت کردیم؟ از این حوزه نمی‌توان انتظار آن‌گونه داشت. باید مواد درسی حوزه درست و براساس نیازهای امروز تنظیم شود. این حوزه برای همین کارهایی که می‌کند، خوب است. ولی باید در کنار این، یک جور دیگر به مسایل بپردازیم. اگر توقع داریم که تمام رفتار نظام، اسلامی باشد، لازم است فقه حکومتی مثل بحث‌های صلات، خمس، زکات، طهارت و حج توسعه داشته باشد.