اين روزها سالگرد درگذشت مرحوم مهندس مهدي بازرگان، دبيركل نهضت آزادي است، سياستمداري كه حتي اگر مشي سياسي او را هم قبول نداشته باشيم، سجاياي اخلاقي اش را نمي‌توانيم انكار نماييم.

jamyazdi

 مدتي قبل كتاب خاطرات آقاي دكتر ابراهيم يزدي جانشين مهندس بازرگان را كه در اينترنت منتشر شده دانلود كرده بودم تا در فرصتي مقتضي مطالعه كنم تا روايت ايشان را نيز از تاريخ معاصر كشورمان بخوانم كه فرصت آن فراهم نشد. اما در روزهاي اخير، بخشي از خاطرات ايشان در سال 1381 كه مربوط به بازگشت از سفر آمريكا و احضار به دادگاه است در اينترنت منتشر شده كه آن بخش از اين خاطرات كه در آن به اينجانب اشاره شده، آن چنان مغشوش، غير اخلاقي و به دور از انصاف است كه اعتبار ديگر خاطرات منتشر شده ايشان را نيز به زير سوال مي‌برد.

12 سال قبل صبح روز نهم ارديبهشت براي انجام مصاحبه با دكتر يزدي به منزل وي رفتم. نه روز قبل پس از اقامتي چندماهه در آمريكا كه همزمان شده بود با بازداشت گسترده تعدادي از فعالان ملي مذهبي، وي به تهران بازگشته و پيش بيني مي‌شد در بدو ورود و يا روزهاي پس از آن، او نيز بازداشت شود. در عين حال در روزهاي پس آن، با توجه به آزادي فعالان ملي مذهبي و عدم بازداشت دكتر يزدي از يكسو و افزايش تهديدهاي نظامي آمريكا عليه ايران از سوي ديگر، طرحي به عنوان «وفاق ملي» از طرف برخي روزنامه نگاران نوگراي جناح راست مانند آقاي امير محبيان و اينجانب مطرح شده بود كه اميد مي‌رفت با تدبير دولت اصلاح طلب، منتقدان محافظه كار و اپوزيسيون داخلي به ثمر نشسته و هزينه رقابت‌هاي فرساينده سياسي در كشور را كاهش دهد.

همان روز يادداشتي از من در روزنامه ميانه رو انتخاب با عنوان « گام اول؛ اعتمادسازي» چاپ شده بود كه حرف اصلي آن اين بود كه حال كه فضا براي ايجاد وفاق ملي اندكي مهيا شده، نهضت آزادي نيز عليرغم اشتباهات گذشتهاش كه موجب شكاف ميان اين جريان و حاكميت شده است، در اولين گام براي بازگشت مجدد به دايره نظام تلاش كند تا با اعتمادسازي، فاصله خود را با جمهوري اسلامي كاهش دهد.

يادداشت اينجانب كه در آن فضاي سنگين عليه ملي مذهبي‌ها پيشنهاد مواجهه مسالمت آميز حاكميت و تعامل سازنده آنها با حاكميت داده بود، به دليل نقد برخي رفتارهاي گذشته نهضت آزادي با ناراحتي آقاي يزدي مواجه شده بود و وي در همان ابتداي جلسه كه مرحوم دكتر حاج سيدجوادي نيز حضور داشتند با اعتراض به اين يادداشت، از انجام مصاحبه استنكاف كرده و در پي توضيح و پاسخ به انتقادها برآمد؛ توضيحاتي كه اتفاقا بوي همراهي و مصالحه مي‌داد و از در آشتي جويي با جناح راست مطرح مي‌شد.

ماحصل گفت‌وگوهايم با دكتر يزدي را كه به نظر مي‌رسيد آمادگي مصالحه با جناح راست حاكميت را در هنگامه قدرت اصلاح طلبان دارد، با برخي از سياستمداران ميانه رو جناح راست در ميان گذاشتم و حتي اميد مي‌رفت موضوع جدي تر پيگيري شود كه بعدها شنيدم ظاهرا برخي اصلاح طلبان، نگران از اين مصالحه، توافق را مختل كرده اند!

حال اما بر خلاف آنچه اتفاق افتاده، آقاي دكتر يزدي در خاطراتي كه اخيرا منتشر كرده، در تهمتي آشكار كه با هيچ يك از آموزه‌هاي اسلامي و حتي منش سياسي مهندس بازرگان نيز قابل جمع نيست، اينجانب را «از توابين و فارغ ¬التحصيلان دانشگاه اوين»! معرفي كرده كه يك روز بعد از بازگشت ايشان از آمريكا، به وي مراجعه و خواستار دريافت تكذيبيه ايشان درباره مصاحبه با راديو آمريكا و درج آن، صرفا در روزنامه انتخاب شده ام! و چون ايشان استنكاف فرموده‌اند، بنده نيز «روز بعد مقاله سرتاسر حمله به نهضت آزادي و شخص ايشان» نوشته ام!

در حالي كه اگر جناب يزدي يكبار به تاريخ اتفاقاتي كه خودشان روايت مي‌كنند مراجعه فرمايند متوجه مي‌شوند كه اساسا اينجانب يك روز بعد از بازگشت ايشان، مراجعه و يا ديداري با وي نداشته و همان يادداشت بنده را هم كه به عنوان پيوست در خاطراتشان آورده و آن را «سرتاسر حمله به نهضت آزادي و خودشان» قلمداد كرده اند به تاريخ 9 ارديبشهت يعني 9 روز پس از حضور ايشان در تهران است.

بدتر از آن آقاي يزدي در اقدامي غير اخلاقي، اينجانب را با کنايه، «تواب» و «فارغ التحصيل اوين» معرفي نموده است که بايد از ايشان پرسيد شما که خود را قرباني اتهام زني مي دانيد بر چه اساسي، شرعا و اخلاقا خود را مجاز دانسته ايد به اينجانب برچسب و تهمت بزنيد و مخالفان سياسي خود را صرفا به دليل نقد پاره اي از ديدگاهها و يا عملکرد خود اين چنين بنوازيد؟

چه خوب است در بيستمين سالگرد درگذشت مرحوم مهندس بازرگان، پيروان فکري و سياسي ايشان، اندکي نيز، سجاياي اخلاقي آن مرحوم را الگوي خود قرار دهند و از توسل به ابزارهايي چون دروغ و تهمت بپرهيزند.

اللّهُمَّ اجْعَلْ عَواقِبَ امُورِنا خَیْراً