7 درس دیپلماسی که باید از کیروش آموخت
نخست باید به صراحت ابراز دارم که در این مجال درصدد نگاه فنی به تیم ملی فوتبال ایران و سرمربی آن برنخواهم آمد، چه آنکه نه هدف این سطور ترسیم تحلیلی ورزشی است و نه من یک ورزشی نویس؛ و مهمتر آنکه اساسا تخصصی نیز در این مقوله ندارم اما توجه و تاکید بر برخی از رفتارهای عمومی سرمربی تیم ملی فوتبال کشورمان می تواند برای دستگاه دیپلماسی ایران الهام بخش و برانگیزاننده باشد.
به گزارش پارس، سید حسینعلی مومنی در خیبرآنلاین نوشت: بیان دو نکته نیز ضروری می نماید، ابتدا آنکه براساس یک گذاره منطقی و عاقلانه می بایست حرف و رفتار حق را پذیرفت گرچه از جانب رقیب یا دشمن صادر شود و این حدیث شریف که از جانب هر صاحب خردی تحسین برانگیز است، مؤید همین نکته می باشد "انظر الی ما قال و لاتنظر الی من قال/ نگاه کن ببین چه چیزی گفته شده، نگاه نکن که چه کسی گفته است."
و نکته دیگر اینکه این قلم به یقین نیت تقدیس مربی فوتبال کشورمان را ندارد و اعتقاد بر این است که وی همانند هر فرد دیگری از جنبه عمومی دارای محسنات و اشتباهاتی است و این نکات ارزنده که در پی خواهد آمد، صد البته در دیگر رجل و مشاهیری که هموطنمان نیز هستند، موجود است. با این وجود، احساس و عواطف حاکم بر جامعه امروز ما و نگاه هایی که به غلط یا درست معطوف تیم ملی فوتبال و شخص کی روش شده، مرا بر آن داشت تا به درس هایی که می توان در دیپلماسی از کی روش آموخت اشاره نماییم:
درس اول: با اعتقاد عمیق و باور راسخ وارد چالش شدن و نهراسیدن از دشمن
کی روش در مصاحبه با شبکه سی بی اس استرالیا می گوید: "با روح و قلبمان آمده ایم همانطور که در جام جهانی این کار را انجام دادیم... اعتقاد دوطرفه ای میان من و بازیکنانم وجود دارد. در کنار هم می خواهیم از همه مشکلات و محدودیت هایی که داشتیم، به عنوان یک انگیزه استفاده کنیم تا با قدرت و تعهد بیشتر باور داشته باشیم که می توانیم در کنار هم و با یکدلی در زمین بازی به اهدافمان برسیم".
این در حالی است که گاه از دستگاه دیپلماسی زمزمه هایی شنیده می شود مبنی بر اینکه "نباید پا بر دم شیر گذارد" و یا "حریم کدخدا را باید رعایت نمود". براساس این درس می توان آموخت که می شود با تمام قلب و روحمان مقابل کدخدای فوتبال که آرژانتین باشد و یا کدخدای سیاست (به زعم برخی!) که آمریکا باشد، بایستیم و براساس استدلال و منطق حقوقمان را مطالبه نماییم.
درس دوم: بهانه نکردن محدودیت ها، تحریمها و کمبودهای مالی و تبدیل چالش ها به فرصت ها
کی روش در گفتگو با سایت باشگاه راگبی عقاب های دریا چنین می گوید: "ما یکسری مشکلات در راه آماده سازی داشتیم اما اصلا دنبال بهانه نیستیم و می خواهیم بهترین عملکرد ممکن را داشته باشیم... درست است که تیم من تنها دو بازی تدارکاتی انجام داده و همگروه های ما بالای ده بازی انجام داده اند اما روحیه و انگیزه ای که شاگردان من دارند، مثل این می ماند که 15 بازی تدارکاتی برگزار کرده ایم". همچنین در مصاحبه با سی بی اس اینگونه بیان می کند: "محدودیت ها و مسائلی که در روند آماده سازی ما وجود داشت، از جمله لغو اردوهای تمرینی، بازی ها و کمبود فرصت و محدودیت های مالی برای پرداخت هزینه سفر و اردوهای تمرینی را با آمدن به اینجا فراموش می کنیم".
با عنایت به این نکته می بینیم که برخی از دیپلمات های محترم کشور علت انجام مذاکرات را به جای آنکه در وهله نخست استفاده از ظرفیت دیپلماسی در احقاق حق و استیفای حقوق قلمداد نمایند، چرایی انجام گفتگوها را وضع تحریم ها و رهایی از آثار زیانبار آن بیان می کنند. بدیهی است که طرف مقابل وقتی به اشتباه دریابد فشار تحریم ها ما را بر آن داشته که آنها را به رسمیت شناخته و پای میز مذاکره بنشینیم، بر درستی اعمال تحریم های ناعادلانه و فشار بر کشور ما تاکید نموده و از به نتیجه رسیدن سیاست های تحریمی سخن خواهند راند. بر همین اساس است که اوباما به صراحت بیان کرد "این سیاست های صحیح تحریمی ما بود که ایران را وادار به پذیرفتن مذاکره نمود". لذا اینگونه می شود که این به یک مشی همیشگی تبدیل می گردد تا برای مجاب ساختن ایران باید این کشور را تحت فشار و تحریم قرار داد، کما اینکه اینگونه دیدیم و شنیدیم.
درس سوم: اعتقاد به مبارزه تا آخرین لحظه حتی در صورت پیش بودن از رقیب
فریادهای کی روش درست وقتی شروع می شود که تیمش پیش افتاده، فریادهایی از جنس "گول نخورید، تابلو را نگاه نکنید". حتی در بازی نظیر بحرین که 6 بر 0 جلو هستیم.
کی روش همانند یک فرمانده نظامی است که در زمانه عقب نشینی دشمن و شیوع این تفکر بین نیروها که اکنون دیگر هنگامه جمع آوری غنایم هست، با رگ متورم گردن و چهره ای آتش گرفته و برافروخته وظایف تک تک سربازانش را به آنها یادآوری می کند و می گوید به مسئولیت هایتان توجه کنید نه به نتیجه.
اما در دیپلماسی جاری می بینیم که در حین مذاکره با طرف آمریکایی، طرفین ناگهان سالن جلسات را ترک کرده و به قدم زدن و پیاده روی در خیابان های ژنو می پردازند. اقدامی که در عرف دیپلماسی زمانی انجام می گیرد که طرفین اشتراک نظر، دیدگاه واحد و تفاهمشان را بر سر موضوع مورد بحث با همراهی و مشایعت یکدیگر به نمایش می گذارند. در حالی که در عمل طرفین بر این واقعیت اذعان دارند که هنوز به توافق جامع دست نیافته اند و تا رسیدن به این هدف راه بسیاری باقی مانده. اگر اینگونه است، آیا همراهی با فردی که در تقابل با منافع ما پافشاری می نماید به معنای دست شستن از مبارزه پیش از شنیدن سوت پایان نیست؟!
درس چهارم: تعصب، غیرت و غرور نسبت به جامعه ای که نمایندگیاش را بر عهده داریم
هنوز فراموش نکرده ایم پیش از بازی با کره جنوبی، مربی این کشور چگونه به جنگ روانی پرداخته و با کری خواندن هایش سعی در تضعیف روحیه اعضای تیم ما را داشت اما با خاتمه بازی با مشت های گره کرده کی روش مقابل صورتش مواجه شد؛ حرکتی که لبخند غرور بر لب های ما نشاند و خویشتن دارانه بخششی بزرگوارانه در احساس جمعی یک ملت تجربه کردیم.
بی تفاوت نبودن، واکنش نشان دادن، بالا و پایین پریدن های کی روش کنار زمین را زمانی می توانیم ارج بنهیم که یادمان بیاید برخی از مربیان وطنی، زمانی که در بازی های حیثیتی نظیر بازی با عربستان وقتی دقیقه 90 گلی دریافت می کردیم و آه از نهادمان برمی خاست، صرفا به تکان دادن سر بسنده می کردند و ما نمی دانستیم تلخی باخت جانکاه تر است یا بی تفاوتی مربی!
براساس این درس چگونه می توان توجیه نمود که پس از جسارت و تعرض فرانسه به ساحت منور و مقدس پیامبر معظم صلوات الله علیه و آله، مسئول دیپلماسی کشور پس از مذاکرات به فرانسه عزیمت کرده و با شخص فابیوس وزیر خارجه این کشور دیدار مستقیم داشته باشد؟!
درس پنجم: استفاده از تمام ظرفیت ها و یادآوری مسئولیت های تمام مدیران به آنها
کی روش از یکسو با دعوت از مردم برای آمدن به استادیوم و تشویق تیم ملی نقش آنها را یادآور می شود و از سویی دیگر با تذکر به مسئولان وزارت ورزش که می بایست از تیم کشورشان حمایت مالی بیشتری داشته باشند و هشدار به مدیران فدراسیون مبنی بر مهم شمردن بازی های تدارکاتی و فراهم نمودن امکانات مکانیزه و مدرن و...، به همگان می فهماند که تمام ما در یک قایق نشسته ایم و هر یک سهمی در پاروزدن و حرکت آن داریم.
اگر بپذیریم که در پیشبرد دیپلماسی عمومی هر یک از ارکان کشور تاثیر به سزایی می تواند ایفا کند، در این صورت از نقش مردم که مهمترین و مبنایی ترین نهاد حمایتی دیپلماسی حاکمیت می توانند باشند، نمی شود غافل بود. در حالی که عملا می بینیم مردم نه تنها از جزییات، که از کلیات توافقات حاصله نیز بی خبرند، دیگر چه برسد به این مهم که برای آنها نقش و مسئولیتی تعریف شود.
درس ششم: روحیه پرسشگری و توضیح خواستن از طرف مقابل حتی اگر توضیحاتش واقعیت را تغییر ندهد
در بازی با عراق در مرحله پیش از نیمه نهایی جام ملت های آسیا، زمانی که ناعادلانه یک بازیکن تیم ما با سوت داور از ادامه بازی بازماند و 10 نفره مبارزه کردن واقعیتی بود که به تیم تحمیل گردید، این کی روش بود که در خاتمه نیمه اول، دست به کمر و با چهره ای برافروخته، پرسشگرایانه و حق جویانه چشم در چشم داور دوخت و به انتظار آمدنش ایستاد به گونه ای که داور مسابقه با وجود آنکه می دانست تمام سازمان ها و نهادهای بین المللی فوتبال حامی او خواهند بود، وحشت کرده و برای لحظاتی ترجیح داد بایستد تا کی روش به رختکن برود و اینگونه با او روبرو نشود؛ و جالبتر اینکه کی روش نه با اختیار خود که با اجبار و اصرار اعضای تیم به رختکن می رود.
نقض این درس دیپلماسی را می توان در واکنش به رفتار بی شرمانه سفارت فرانسه در تهران یافت. هنگامی که بانوان ایرانی برای دریافت روادید از این سفارتخانه می بایست بالاجبار برای انداختن عکس، کشف حجاب کرده و روسری را از سر دربیاورند. آیا این عمل قبیحانه دولت فرانسه با پرسشی از دستگاه دیپلماسی کشورمان مواجه شد؟!
و یا با تمام کارشکنی های دولت آل سعود نسبت به منافع میهنی ما و تغذیه نظامی و تئوریک تروریست ها در اقصی نقاط دنیا، آیا این صحیح است که پس از درگذشت ملک عبدالله، اعلام شود عالی ترین مقام وزارت خارجه در مراسم مربوط به وی شرکت خواهد کرد؟! حتی اگر ضرورت های دیپلماتیک چنین حضوری را درخصوص نماینده ای از ایران ایجاب می نمود، آیا بهتر نبود به جهت آنکه شأن وزیر خارجه ما اجل بر این مسائل است، در سطح سفیر یا فرستاده ویژه وزیر در این مراسم شرکت می کردیم؟!
درس هفتم: عدم توجه به تعریف و تمجیدهای بی مبنای رقیب و ایستادگی بر مواضع اصولی
پس از آخرین بازی ایران در جام ملت های آسیا که با حذف تیم کشورمان همراه بود، "ای اف سی" جایزه ای را به کی روش تقدیم نمود که به سرمربیان تیم هایی اهدا می شود که بتوانند 60 دقیقه خوب فوتبال بازی کنند اما مربی تیم ملی کشورمان این جایزه را رد کرده و عزتمندانه گفت "این جایزه را به داوران بدهید".
اگر این اصل دیپلماسی را مورد توجه قرار می دادیم، در اینصورت از احسنت و آفرین و لبخند نشان دادن چند مقام غربی گرفته تا اجازه فروش محدود قطعات بوئینگ به ایران و یا انتخاب شدن تیم مذاکره کننده به عنوان فریبنده "کاندیدای شخصیت سال 2014 در زمینه کنترل سلاح" از جانب موسسه "arms control” نه تنها باعث ذوق زدگی مان نمی شد، بلکه بزرگوارانه عطای چنین حاتم بخشیهایی را به لقایش می بخشیدیم.
بله، اینها درسهایی است که می توان از یک مربی خارجی آموخت، مربی که به یقین اشتباهات بزرگی نیز دارد و شاید کوچکترین اشتباهش این باشد که وعده صعود به مرحله دوم جام جهانی و قهرمانی جام ملت های آسیا را داد و به هیچیک از آنها جامه عمل نپوشاند اما با این وجود، تعصب نشان داد و غیرت، و از همین روی قابل احترام است.
همانگونه که هر زمان دیپلمات های محترم کشور عزتمندانه، حکیمانه و با رعایت مصلحت بر منافع و غرور ملی ما پای فشردند، موجبات امتنان ملت را فراهم ساختند، باشد که در مسیر عزت آفرینی عزیز باشند.
خيلي جالب بود ممنون
چراانصافودرنظرنمیگیریدداوری جزیی ازفوتباله گیریم ده نفره شدیم امادرجریان بازیکه نباختیم چراسرمربی تیم ملی برای وقتهای اضافه وپنالتی هیچ برنامه ای نداشت حالافرض کنیدبجای عراق تیم دیگه ای بودوداوری تاثیری نداشت آیادروازه بانیکه درجام جهانی لیگ روسیه وپرتغال بازی کرده نبایداز8پنالتی یکیشوبگیره پس مابراپنالتیهاهیچ تفکری نداشتیم
آقای کیروش بعد از ده نفره شدن ایران برنامه تاکتیکی خاصی نداشت و حداقل برای مهار پنالتی ها باید از دروازه بان اماده لیگ یعنی بیرانوند استفاده می کرد.
نقد غیر منصفانه ای بود . اگر می خواهید وزارت خارجه رو بکوبید نیاز به این همه آسمان و ریسمان کردن نیست .
واقعا از استعداد شما تعجب کردم آخه تو کشورهای به قول شما مستکبر هر کسی فقط در زمینه تخصص خودش نظر میده اما شما واقعا جوری نظر داده بودید که من قانع شدم حداقل فوتبال و سیاست خارجی با هم مرتبطند و ما هم الکی دوتا وزارت خانه برای آنها داریم.
واقعا کیروش مرد باغیرتی بود حداقل بهتر از بعضی وطنیها
ببخشید یکی میتونه بهم بگه چرا حقیقی نتونست حتی یکی از پنالتی هارو بگیره؟
ضمن تشکر از دوستان بخصوص علی جنوبی که باید خدمتش عرض کنم هدف نویسنده مسائل سیاسی هست و کامنتها می بایست در این زمینه باشند. خدمت نویسنده عرض کنم که دوست عزیز هدف ظریف و امثالهم از قدم زدن با مسئولین خارجکی کمبود شخصیتی آقایون نیست و نفع شخصی برای خودشون دنبال نمیکنن بلکه دارن از هر ترفند و (جسارتاً حقه ای) جهت به نتیجه رسوندن مذاکرات و طبیعتاً به نفع ملت بهره میبرند. خواهش میکنم اینقدر با قطعیت اظهار نظر نفرمایید و مسولین را تخریب نکنید. ما که از همه چیز خبر نداریم یقیناً مسائلی در سطح جهان در حال وقوع هست که مسئولین بیشتر در جریان هستند. اگر قانع نشدی تا برات قسم بخورم
واقعا مسخره بود
یادتان گرامی ناصرخان حجازی -احمد رضا عابدزاده