آقا اصرار نکنید؛ من موضعی ندارم. یعنی سعی می‌کنم نداشته باشم. حالا راستش را بخواهید دارم ولی نمی‌نویسم. نه اینکه حال نوشتن را نداشته باشم - من کلاً حال زیاد دارم، در حد صدور انقلابی - اما بنویسم که چه بشود؟ حالا شما فرض کن یک عده تابلوی نوفل‌لوشاتو را - که یعنی ما عنوان آنچه را که از تاریخ و جغرافیای کشور فرانسه به خاطر تاریخ انقلابمان دوست داشته‌ایم به خیابان منتهی به سفارت‌شان گذاشته‌ایم - کنده‌اند. خوب بکنند، البته به غلط. لکن ما که نکنده‌ایم؟ ما مواضع خودمونو داریم.

آن دفعه هم رفتند در و دیوار سفارت را خراب کردند و نوشتند: Down with English. خوب جوان است و جاهل، نمی‌داند English یعنی زبان انگلیسی و باید بنویسد England یا بنویسد UK و الخ. حالا من مطمئنم که نمی‌داند فرق انگلستان با بریتانیا چیست. اما مهم نیت است. نیت که خالص باشد، خرّیت در عمل زیاد مهم نیست. فوق فوقش کمی آبروریزی می‌شود. ولی خوب که چه؟ آنجا را خراب نکند می‌رود دم خانه سردار علایی. یا خانه علی مطهری. اصلاً خوب است بیاید در خانه شما عربده انقلابی بکشد و فحش اصولگرایانه بنویسد؟

همین خود شما جوان بودی، روی دیوار همسایه - همان که دخترش خوشگل بود - یا توی مسیر مدرسه دخترانه نمی‌نوشتی: "احساس سوختن به تماشا نمی‌شود | آتش بگیر تا بدانی چه می‌کشم"؟ با شما هستم. همین خود شما. البته خودِ من عمراً. برهمگان واضح و مبرهن است که ولایت ما که بین کاشان و یزد واقع شده، خیلی مذهبی بوده و هست - شما تشریف بیاور قدمت روی چشم - اصلا دختربازی و اینها نداشتیم ما. عشق کیلویی چند است برادر؟ همین بنده که چند روز دیگر، وسط دهه فجر، وارد سی سالگی می‌شوم - سلامت باشی، خدا به شما هم عمر باعزت بدهد - در عمر مبارکم به خانمی چشم تو چشم نگاه نکرده‌ام - ادعای تقوا ندارم، از جماعت زن‌ها می‌ترسم - چه برسد به اینکه عاشق بشوم - عشق از "عشقه" می‌آید، گیاهی که دور درخت می‌پیچد و پدرش را در‌می‌آورد - بعد مثلاً نامه بنویسم یا روی دیوار مردم کرم عاشقانه بریزم؟

من فوق فوقش وقتی محصل راهنمایی بودم، با سوء استفاده از آزادی بیان دوران اصلاحات و تحت تأثیر جوسازی روزنامه‌های زنجیره‌ای - حالا کاری نداریم دبیر سرویس ورزشی "صبح امروز" حجاریان، استاد جواد خیابانی بود - با گچ روی دیوار همسایه می‌نوشتم "پیروزی سرور استقلاله" - آن موقع‌ها پرسپولیس، بیشتر مواقع پیروزی بود - چند سال بعد هم که بعد از یک دهه استقلال توانست پیروزی را ببرد، شکست عشقی خوردم و دیوارنویسی را بالکل کنار گذاشتم. چه برسد به نامه عاشقانه و این قبیل قرتی‌بازی‌ها. آن قضیه هم که ربطی به دختر همسایه نداشت - مستحضرید که 110 درصد دخترها عاشق استقلال هستند و پرسپولیس تیم مردهاست - و الخ.

اینست که عرض می‌کنم، زیاد سخت نگیرید. جوان انقلابی اگر روی دیوار فرانسه کرم نریزد کجا بریزد؟ نوفل لوشاتو هم که مال خودمان است، اختیارش را داریم... تازه وقتی آقایی در یک نشریه اصولگرا هرچه خواسته به امام گفته، نوفل‌لوشاتو اگر با خاک یکسان نشود، چه بشود؟!
خلاصه اصرار نکنید. من موضعی ندارم.

(در ضمن من آن موقعها که طرفدار پرسپولیس بودم، هنوز خط امامی نشده بودم. طرفدار دکتر شریعتی بودم و چند جمله از ایشان در باب سرور بودن پرسپولیس بر استقلال هم که روایت شده است.)