اعتراف روزنامه عربی به مبارزه ایران با داعش
شرق الاوسط نوشت: سقوط موصل، رویدادی وحشتناک بود، ولی ما مدارک ثبت شده صوتی از هشدارهای مشخص و صریح و روشن سیاستمداران محلی در اختیار داریم که نادانی آنان و وسوسه قدرتهای خارجی چشم آنها را کور کرده بود و میتوان عملکرد آنها را تحت عنوان نادانی و توطئه توصیف کرد.
به گزارش پارس؛ نامه نیوز به نقل از "تیک"اورده است: رویداد فلاکت بار بعدی، سقوط تکریت بود پیش از آن که داعشیها به آنجا برسند.
هر پیرزن بیسواد و روستایی عراقی میتواند وجود توطئه را درک کند و از آن سخن بگوید.
بدترین توطئه گران نیز کسانی بودند که تابعیت عراق را داشتند، ولی اعتقادی به آن نداشتند! خطر این افراد، کمتر از خطر داعشیها نیست، البته اگر نگوییم آنها بخشی اصلی از داعشیها بودهاند و شایسته توصیفی غیر از این نیستند.
نیروهای عراقی شوکه شده بودند و نیاز به کمک فوری داشتند و رسانههای عربی و بینالمللی گیج شده بودند و اصطلاحاتی که به کار برده میشد همگی وحشتناک بود.
همه چیز بد بود و درباره ورود داعشیها به قلب بغداد هشدار داده میشد. با این حال، دیدگاه روشن ما این بود که سقوط بغداد غیرممکن است و بدترین سناریوی قابل تحقق این بود که داعشیها کنترل مناطق معینی را با استفاده از هستههای نهفته به دست بگیرند که خسارتی قابل جبران بود.
ما در آن زمان به طور علنی به اهمیت استقرار نیروهای اصلی در بغداد در «آن دوره» اشاره کردیم.
مرجعیت عالی دینی در واکنشی سریع مردم را به داوطلب شدن دعوت کرد و پاسخ مردم به این دعوت، فراتر از حد انتظارات بود و منابع عظیمی از نیروی جوان در دسترس دولت عراق قرار گرفت. اما دست یاری دوم از طرف ایران دراز شد.
اجازه بدهید به صراحت درباره نقش ایران صحبت کنیم: کسانی که -از هر طایفهای در عراق- خواستار متوقف کردن داعشیها و درهم شکستن آنها بودند نمیتوانستند با کمک ایران مخالفت کنند.
اقلیم کردستان کمکهای گسترده و سریع تسلیحاتی و -به نوعی- نیروی انسانی ایران را دریافت کرد.
در بغداد صدها مستشار و یگانهای کوچک از نیروهای عملیات ویژه ایران مستقر شدند و استقرار در مناطق عملیات در دیاله و جنوب بغداد و شمال و غرب این شهر را آغاز کردند.
استقرار این نیروها به اضافه جایگاه شناخته شده آنها در بین فراکسیونهای سیاسی و نیروهای مسلح عراق به متوقف کردن داعشیها کمک و به سرعت معادلات را دگرگون کرد.
در نتیجه، پیش رویهای طرف مقابل به طور کامل متوقف شد، به جز در مناطق غرب استان الأنبار که نفوذ ایران در آنجا ضعیف بود.
هواپیماهای ایرانی حملاتی در مناطق سامراء و دیاله را گاهی زیر پوشش بازگرداندن هواپیماهای «سوخوی» عراقی که قبلا در زمان جنگ دوم خلیج فارس در ایران به امانت گذاشته شده بود و گاهی زیر پوشش تحویل هواپیماهای «سوخوی» روسی به عراق آغاز کردند و عملا نیز حضور کارشناسان روس در پایگاههای هوایی عراق مشاهده شد.
در سایه این معادلات و به محض آن که داعشیها به سمت اربیل پیشروی کردند و نیروهای پیشمرگ در غرب اقلیم کردستان تار و مار شدند و روحیه مردم در اربیل به شدت سقوط کرد، آمریکا مجبور شد در محاسبات غیردقیق خود بازنگری کند.
ولی نه این کشور نه هیچ کشور دیگری از این به بعد نمیتواند بر حضور ایران در عراق تاثیر بگذارد.
موضوعی جالب و غیرعادی توجه مرا به خود جلب کرد و آن حضور و اقدام مؤثر (ایران) بدون ایجاد هیچ سر و صدایی بود! هیچ گونه گفتگویی با بیسیم ثبت نشد و نشانه ملموسی درباره حرکت غیرعادی نیروها دیده نشد.
اگر ایرانیها افشاگری نمیکردند، مردم در درک واقعیت آنچه که در میدان رخ میداد حیران میماندند، به جز کسانی که دارای تجربیاتی در زمینه فعالیتهای نظامی و اطلاعاتی ایران بودند.
واقعیت تاریخی -صرفنظر از شیرین یا تلخ بودن آن برای این یا آن طرف- این است که کمک ایران، تاثیرگذار و بسیار بیشتر از چیزی بود که علنی شد.
ایران به عراقیها برای متوقف کردن پیش روی داعشیها و پیش روی موفقیت آمیز با وجود کند بودن آن کمک کرد.
اما حملات هوایی ائتلاف بینالمللی در غرب کردستان و شمال موصل تاثیرگذارتر بود.
با این حال، شواهدی درباره آزادسازی شهر سنجار به دست پیشمرگها وجود ندارد و در این باره به مدارک گویاتری نیاز داریم.
این مشگلی هست که همین الان ایران در گیرش هست هجوم بیش از اندازه وبی برنامه افغانها کنترل از دست دولت خارج شده وایران رو به سرنوشت عراق وسوریه دچار خواهد کرد بلکه 100برتبر بدترچون کشور ما چند برابراین کشورها دشمن دا ره