چرایی شکل گیری داعش در عراق
به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، امير مسروري در سراج بلیغ نوشت: گروه تروریستی داعش از ضعفهای سیاسی و امنیتی موجود در عراق و نیز نفوذ گسترده ی حزب بعث در لایههای نظامی و اداری دولت، استفاده نموده و با ورود به جغرافیای سیاسی عراق بر آن است تا فشارهای نظامی و اقتصادی در سوریه و شکستهای پیچیده خود در مناطق سوری را بهوسیله راهبردهای جدیدی جبران سازد
دولت اسلامی عراق و شام که با عنوان داعش در رسانهها شناخته میشود. گروهکی تروریستی است که توانسته باخیانت عناصر خودفروخته بعثی عراق و نیز شجره خبیثه تکفیر به سمت پیروزیهای سوار بر خودرو در عراق شود و بتواند اوضاع عراق را بحرانی نماید. در این نوشتار به بررسی ماهیت این گروهک و نیز راهبردهای آن در ساختار نظام استکباری میپردازیم.
جغرافیای سیاسی شامات را بایستی در تاریخ یک صدسال اخیر جستجو کرد. تاریخی که رژیمهای استعماری در آن نقش بسیار زیادی داشته و آن را بر اساس منافع خود ساختند. با نگاه به عراق و تنوع قومیتی میتوان بهعین شاهد این مدعا بود. قرار گرفتن قومیت کرد و عرب در کنار هم یکی از راهبردهای اساسی دولت استعماری انگلیس و بهتبع آن آمریکا در مدیریت راهبردی منطقه بوده و هست.
استعمارگران با قرار دادن دو گروه مختلف قومی که هر یک داعیهدار تمدن و میراث زمین است بر آن بود در صورت نیاز بتواند هژمونی سیاسی کشورهای تجزیهشده از عثمانی را مدیریت نماید.
پس از شکلگیری انقلاب اسلامی ایران و ایجاد موج دوم جریان تکفیر در افغانستان، حکومت بعثی صدام نتوانست با ورود به هزاره ی سوم تأمین کننده خواستههای سیاسی مستکبرین باشد تا جایی که با حمله نظامی به سرزمین عراق، تخریب بسیاری از زیرساختها و درنهایت اشغال رسمی عراق بتوانند معادلات سیاسی منطقه را به نفع خود دگرگون ساخته و بهوسیلهی آن ابزار فشار مناسبی علیه نظام اسلامی ایران ایجاد نماید. بر این اساس مستکبرین به سرکردگی آمریکا و با برنامهریزی و نقشآفرینی انگلیس٬ به دنبال دستیابی به منابع نفتی، دستدرازی به سرزمین عراق را اجرایی و در حمله ای بهاصطلاح ائتلاف بینالمللی سرزمین عراق را اشغال نمودند. تا جایی که بهطور مستقیم با جمهوری اسلامی ایران هممرز گردد. اما واقعیت نیز برخلاف انتظار دولتمردان آمریکایی به سمت جمهوری اسلامی ایران تغییر یافت و عراق توانست به کشورهای متحد نظام اسلامی ایران بپیوندد و محور مقاومت را در منطقه غرب آسیا ایجاد نماید. رویکردی که همراه با بیداری اسلامی در منطقه، سبب هراس و دلهرهی صهیونیستها شد. اما آمریکا و صهیونیست جهانی برای در امان ماندن از بیداری اسلامی دو راهبرد مهم ایجاد اختلاف فرقه ای – مذهبی و نیز تخریب زیرساختهای اساسی را در دستور کار خود قرارداد.
داعش یا همان دولت اسلامی عراق و شام گزینه ی مهمی است که در راهبرد اول مطروحه گنجانده شد تا بتواند منافع اصلی جریان استعماری آمریکا را تأمین سازد. در ادامه نوشتار چرایی شکلگیری داعش در عراق و بسترهای آن را اشاره مینماییم.
بررسی آرا و اندیشههای داعش نه تنها در یک نوشتار بهصورت خلاصه قابل گنجاندن نیست بلکه با بررسی صدر اسلام میتوان ریشههای بزرگی از آن را پیدا نمود. درواقع داعش یا جریانهایی همچون او همانند طالبان، القاعده، وهابیت تکفیری، سلفیت جهادی و… همگی فروعات شجره خبیثه تکفیر هستند که هرازگاهی با رویکرد و عنوانی جدید سر از نهال اجتماعی خارج مینمایند و به دنبال ناامن سازی و انحراف در ساختار اسلام ناب هستند. لذا شکلگیری داعش در منطقه ی عراق عوامل ویژه ای را در برداشت که به شرح ذیل است:
۱٫ بحران هویت
همانطور که ذکر شد شناخت عراق یکپارچه بسیار سخت و دشوار است. درواقع با توجه به قانون اساسی عراق میتوان بیان داشت که عراق را باید یک کشور فدرالی دانست تا یک کشور با نظام یک پارچه سیاسی. وجود قومیتهای کرد و عرب در کنار هم و نیز سنی و شیعه حواشی مختلفی را ایجاد کرد و سبب شد تا بعضی از جریانات منفذ داخلی و خارجی از فرصت به وجود آمده استفاده نموده و امنیت سیاسی – اقتصادی عراق را هدف معادلات خود قرار دهند.
بر این اساس، باید عراق را کشوری دانست که در آن جمهوریت و رأی مردم هیچگاه قادر به پیادهسازی صد در صد نیست بلکه قبیله گرایی و شخص محوری تعیینکننده است. به تعبیر دیگر عراق پس از عثمانی شاهد پادشاهی، جمهوری اول، جمهوری دوم و درنهایت حکومت بعثی ای بود که در رأس آن شخص و دیکتاتور حکومت مینمود و ملت عراق آزمونی برای دمکراسی و مردمسالاری نداشتند و همین سبب میشد تا در گزاره های مختلف سیاسی، جریانات عراقی دچار اختلاف اساسی گردند. داعش نیز از این اختلافات موجود، استفاده کرد و با وعدههای فراوان و ایجاد دلهره رسانه ای و نیز اغفال سران بعضی از قبایل به نفوذ در مناطق اشغالی دست زدند و درنهایت توانست بخشهای مهمی از عراق را اشغال نماید. درواقع داعش با شناخت هویتی از عراق توانست موجسواری مناسبی بر بخشی از جامعه ی عراقی نموده و آنان را به دلایل واهی اعم از تطمیع و تهدید اسیر جریان خود نماید.
۲. ضعف ساختار اجرایی و نظامی
سقوط صدام حسینز توسط گروه ائتلاف به سرکردگی آمریکا باعث گردید بخشی از حامیان مرکزی این دیکتاتور که در عراق با عنوان جریان حزب بعث شناخته میشدند، مجبور به ترک اجباری صحنه ی سیاسی – امنیتی عراق شده و کینه ی لازم علیه هر دولت آینده ی عراق را در خود بپرورانند. حزب بعث که دارای تعداد قابلملاحظه ای عضو در عراق بود پس از سقوط عراق و درنهایت تسویه از ادارات و پادگانهای نظامی اقدام به مخفی سازی کارهای خود و رو آوردن به رویکردهای پنهانی، سوق پیدا نمود و بانفوذ مجدد به لایههای زیرین ارتش و دیگر دستگاههای دولتی فضای مناسب برای روز موعود خود را برنامهریزی کرد. تا جایی که بودجه ۱۵۰ میلیارد دلاری عراق که دو برابر بودجه جمهوری اسلامی ایران بوده است، هیچگاه مایع توسعه کشور عراق با یک سوم وسعت و نصف جمعیت ایران نشد و فساد دستگاهها اداری را در آن بهشدت افزایش داد و درنهایت نارضایتی مراجع تقلید را برای خود به وجود آورد. همه ی اینها خبر از نفوذ جریان بعثی و نیز پیچیده بودن ساختار سیاسی – اجرایی دولت عراق که هیچگاه نظارت کافی بر آن بهغیراز دیکتاتورهای عراقی ندیده بود، میداد.
شکل گری بحران در سوریه و حمایت آمریکا و غرب از آن سبب شد تا بحران در سوریه بهوسیله داعش در عراق به سویی رفت که با استفاده از ضعف قوای نظامی و انتظامی مناطق اشغالشده، ظرف چند ساعت و بهصورت خودرویی بخشی از عراق از کنترل دولت مرکزی عراق خارجشده و به دست گروههای تروریستی بی افتد.
اما پس از ورود داعش به عراق به یکباره نیروهای جریانهای اسلامگرای ناب بهویژه جریانات شیعه و اهل تسنن معتقد و مؤمن به استقلال عراق در کنار هم به بازسازی سیاستهای دولت مرکزی پرداخته و آن را تقویت نمودند. روی کار آمدن حیدر العبادی نخستوزیر عراق مؤید آن است تا جایی که انتقال قدرت در عراق بهآسانی و بدون هیچ نوع کنشی صورت پذیرفت و حتی نوری المالکی نخستوزیر وقت و مخالف انتخاب العبادی بهراحتی پذیرفت برای عراق متحد بایستی بعداً تلاش سیاسی نماید و حفظ وحدت در عراق در برابر گروههای بعثی – تکفیری در اولویت اصلی نظام اسلامگرای ناب قرار دارد. لذا توجه سیاسی به حل مسئله ی داخلی و تقویت جریان مقاومت سبب شد تا فتوای مرج تقلید تشیع به یاری آن آمده و سبب عقبنشینی و آزادیبخشهای مهمی از عراق شود.
کمبود منابع مالی و درنهایت فرار گسترده ی گروههای تحت لوای داعش در شکستهای چند روز اخیر، این تحلیل را به کارشناسان میدهد کهموج سوم شجره خبیثه تکفیر دچار مشکل ساختاری و درونی شده و به هم ریختگی و مشکلات عدیده ی نظامی و اقتصادی میتواند موجب پاشیدگی درونی این جریان شود.
آنچه که باید بهعنوان نتیجهگیری بیان داشت، گروه تروریستی داعش از ضعفهای سیاسی و امنیتی موجود در عراق و نیز نفوذ گسترده ی حزب بعث در لایههای نظامی و اداری دولت، استفاده نموده و با ورود به جغرافیای سیاسی عراق بر آن است تا فشارهای نظامی و اقتصادی در سوریه و شکستهای پیچیده خود در مناطق سوری را بهوسیله راهبردهای جدیدی جبران سازد و بتواند ضمن تغییر میدان نبرد و برونرفت از شکستهای پیدرپی، معادلات سیاسی منطقه را به نفع جریانهای استعماری تغییر دهد.
ارسال نظر