ناگفتههای زندگی استاد پرورش بهروایت آیتالله مهدویکنی
حضرت آیتالله مهدوی کنی گفت: من واقعاً به مرحوم پرورش غبطه میخورم که راهی را انتخاب کردند و تا آخر هم «صدقوا ما عاهدوا الله» و دوستان دیگر باید یاد بگیرند از این افرادی که میخواستند واقعاً باقی بمانند و ماندگار.
به گزارش پارس، رئیس فقید مجلس خبرگان رهبری در آخرین ماههای عمر خود به بیان ویژگیهای استاد پرورش پرداخته عنوان کرد که به وی غبطه میخورد.
آیتالله مهدوی کنی در گفتوگو با تسنیم در اصفهان به بیان ویژگیهای شخصیتی استاد پرورش و زندگی ایشان پرداخت.
مرحوم حضرت آیتالله مهدوی کنی در بدو کلام که متوجه مورد مصاحبه درباره مرحوم پرورش شد آیه «رِجَالٌ صَدَقُوا مَا عَاهَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ فَمِنْهُم مَّن قَضَى نَحْبَهُ وَ مِنْهُم مَّن یَنتَظِرُ وَ مَابَدَّلُوا تَبْدِیلًا» را قرائت کرد و درباره استاد پرورش لب به سخن گشود.
تسنیم: از ویژگیهای مرحوم پرورش بگوئید. درست چهزمانی با ایشان آشنا شدید؟
آیتالله مهدوی کنی: من درباره مرحوم استاد پرورش چند جمله میتوانم بگویم. قبل از انقلاب، من با ایشان آشنایی نداشتم ولی دوستانی که در اصفهان با ایشان بودند، یا بعضیهایشان شاگردان ایشان بودند و بعضی همکاران ایشان از ایشان بسیار گفتهاند.
بنده تعبیری دارم که معتقد هستم بعضی از انقلابیون از مسلمانان قبل از انقلاباند و برخی از انقلاب به این طرف وارد انقلاب شدند و انقلابیون را هم من 2 قسم میدانم، یعنی انقلابیونی که قبل از انقلاب بودند و بعد هم ادامه دادند یک عده انقلابیون مسلمان بودند یک عده مسلمانان انقلابی، انقلابیون مسلمان کسانی بودند که از اوضاع موجود ناراضی بودند و دلشان میخواست تحولی در کشور پیدا شود.
البته کشور ما اسلامی بود و اینهایی که انقلاب را مقدم میداشتند، بعد از انقلاب خیلیهاشان منحرف شدند و وقتی دیدند که مطابق میلشان نیست، از انقلاب دست برداشتند و با امام و روحانیت و جریان انقلاب مخالف شده و تندرویهایی کردند ولی آنهایی که مسلمان و واقعاً مؤمن بودند، اصول اسلامی و انقلاب را در سایه اسلام میپذیرفتند و آنها منحرف نشدند.
بسیاری از آنها بهتعبیر آیهای که در ابتدا خواندم، میآیند و با خدا عهد کرده بودند و صادقانه ادامه دادند و با عهدشان شوخی نکردند و برخی حتی به عهدشان هم وفا کرده و شهید شدند و بعضی هم منتظر بودند تا از دنیا بروند ولی راهشان را تغییر ندادند و مرحوم استاد پرورش از مصادیق این آیه کریمه است.
تسنیم: حضرت آیتالله، بهواقع که تعبیر بسیار بهجا و حساب شدهای فرمودید، درباره شخصیت آقای پرورش و پابرجا بودنشان در همه این سالها در مسیر انقلاب بیشتر توضیح میدهید؟
آیتالله مهدوی کنی: آشنایی بنده با ایشان از زمان انقلاب است و من آنچه که از ایشان دیدم بهجز صداقت نبود، مرحوم پرورش در مسیر انقلاب در این فراز و نشیبها با انقلاب و با امام و با روحانیت بودند؛ از خصوصیاتی که بهنظر من افراد را ثابتقدم نگه میدارد، ارتباط با روحانیت است و کشور ما که اسلامی و شیعی است یکی از سنتها و فرهنگهای خاصش مسئله مرجعیت و ولایت فقیه است که جزو اصول ماست و مرحوم پرورش واقعاً به این مسائل معتقد بودند.
ایشان در مراحل مختلف با تمام فراز و نشیبها راه را گم نکردند و در همین مسیر بودند، این یکی از خصوصیات مهم است برای انقلابیونی که بنده میخواهم بگویم مسلمانان انقلابی که راه را عوض نکردند و کسانی که امام درباره آنها دعا کردند، کسانی که امام توصیه کرد که آنها را نگهشان دارید و حفظشان بکنید.
تسنیم: از حضرت امام(ره) سخن گفتید. مسلماً در همان ماههای ابتدایی انقلاب برخی مخالفتهایشان را با انقلاب و امام نشان میدادند. نظر حضرت امام درباره این افراد و واکنشی که به اقدامات آنها نشان میدادند، چه بود؟
آیتالله مهدوی کنی: یادم است که امام در یک جمعی سالهای آخر عمر شریفشان در جمع اصحاب حلّ و عقد ــ بیشتر هم علما و روحانیونی بودند که در انقلاب حضور داشتند ــ یک نکته فرمودند که «اولاً بدانید این انقلاب راه خودش را باز کرده و در مسیر پیش میرود ولی شرطش این است که شماها با هم باشید، از هم جدا نشوید. اگر شما با هم باشید دشمنها سوءاستفاده خواهند کرد. اختلاف سلیقه امر طبیعی است و نمیشود گفت همه یکجور فکر کنند و همه یکجور تصور کنند ولی در مقام عمل میشود اندیشهها را به یک نقطه واحد رساند و نکته دوم اینکه در کارهای جمعی نباید بهسوی صد در صد رفت، از اشتباهاتی که در مراحلی از انقلاب شده و جدایی ایجاد کرده که خیلی هم ممکن است مبتنی و منبعث از حسن نیت باشد.
البته بعضی از ما گمان میکنیم که برای حفظ انقلاب باید راهی که صد در صد مورد قبولمان است را برویم و این برای مواقعی که انسان بهتنهایی قصد انجام کاری را دارد، میباشد، اما کسی که بخواهد کاری جمعی کرده و حکومت تشکیل داده و مجلس و دولت داشته باشد، این سبک تفکر نادرست است و مرحوم استاد پرورش کسی بود که این مهم را پذیرفته بود، کسی که میرود در مجلس یعنی قبول میکند که نماینده مجلس باشد که میرود در یک جمعی مذاکره میکند و بحث میکند.
تسنیم: درباره این روحیه تعاون و معتقد به مشورت پذیر بودن استاد بیشتر توضیح میدهید؟
آیتالله مهدوی کنی: اگر هر کسی بگوید من رأی خودم را قبول دارم، خوب، بیخود آمدید در مجلس شرکت کردید. من به بعضی از آن بزرگان عرض کردم اگر بخواهید در انتخابات یک کاندیدا داشته باشیم حالا یا رئیس جمهور یا وکیل مجلس، اگر بگوید من فلان را میپسندم و یک عده دیگری هم میگویند نمیپسندم و این میشود که بعد از مدتی کار به دعوا میرسد و یک جمعیت متفرقی ایجاد میشود و آن که میخواهیم شاید برای هیچ کدام نشود و تنها دشمن سوء استفاده کند.
امام وقتی که بعضی مسائل پیش میآمد، با وجودی که ما هیچکداممان و حتی خود امام هم تجربه حکومتی نداشتیم و با وجود هوش بالای امام که بهاندازه هزارها آدم عالم و تجربه بود، معذلک، خیلی چیزها را امام میگفت و وقتی بحثها پیش میآمد، امام نمیآمد که خودش تنهایی بگوید آقا این کار حتماً باید بشود، بلکه میفرمود: «بروید جمع شوید، دور هم بحث کنید به یک جایی برسانید» ولی اگر در مواقع حساس نیازی به اعمال ولایت بود، امام نظر میدادند و مرحوم پرورش یک چنین روحیهای داشت و به نظر ولی فقیه بسیار معتقد بود.
تسنیم: در زمانی که حضرتعالی بهعنوان نخست وزیر انتخاب شدید، آقای پرورش وزیر بودند؟
آیتالله مهدوی کنی: بله، زمان مرحوم رجایی ایشان وزیر بودند، بعد از مرحوم رجایی که وی شهید شد، موقتاً بنده نخست وزیر شدم، من هم طبق مصلحت گفتم برنامهها و دولت مرحوم رجایی حفظ شود، در آن زمان مرحوم پرورش وزیر آموزش و پرورش بودند، خدماتی که اینها با صداقت انجام دادند هیچکس انجام نداد و مرحوم پرورش از جهت حکومتی مردی انقلابی و دارای فکر جمعی بود و اگر در حزب هم بود حزب را برای همین میخواست و حتی زمانی که بنا به مصلحت امام در حزب وقتی دیدند یکقدری این حالت جمعی از بین میرود، گفتند فتیله را بکشید پایین.
مرحوم بهشتی، مرحوم باهنر یا مرحوم پرورش اینها نیامدند از انقلاب قهر کنند، بلکه اصل جریان انقلاب یعنی این نظام انقلابی را حفظ کردند و مثل بعضیهای دیگر قهر نکردند و این یکی از امتیازات خصوصی جمعی و حکومتی مرحوم پرورش بود و اینها بودند که انقلاب را حفظ کردند.
اینهایی را که دارم عرض میکنم خیلی مهم است، به این نکتههایی که در این موضوع نهفته است توجه کنند ببینند که بقای انقلاب با تمام آن مشکلاتی که اول انقلاب داشتیم.
تسنیم: حضرت آیتالله، دلیل اینکه همه در هر لباس و جایگاهی و حتی کسانی که تلمذ خدمت ایشان نداشتند، مرحوم پرورش را استاد خطاب میکردند، چه بود؟
آیتالله مهدوی کنی: مرحوم پرورش یک مربی بود، مسئله تربیت اساس کار انبیاست، «یزکیهم و یعلمهم الکتاب» تزکیه و تربیت و تعلیم، همه این موارد با هم هستند و مرحوم پرورش از جوانی در این وادی بود. من در همین تشییع جنازه ایشان میدیدم آقایانی که حتی در سپاه و جای دیگر هستند، در مجلس حضور داشتند، اینها افتخار میکردند و میگفتند که ما جزو شاگردهای وی هستیم.
این مهم و ارزشمند است که فردی شاگردهایی تربیت کند که هر کدامشان در این انقلاب جایگاهی دارند و این افتخار نصیب هر کسی نمیشود ولی آقای پرورش این مهم را داشت و این نکته تربیتی بسیار مهم است و من برای آقایان روحانی یا آنهایی که در مسیر روحانیت هستند، میگویم که بودن در انقلاب و حکومت و سیاست بسیار مهم بوده و ضرورت دارد که مسئله تربیت را رها نکنند.
تسنیم: چهسخنی خطاب به افرادی که در حال حاضر در لباس روحانیت یا غیر در حال خدمت به مردم و این انقلاب و نسلهای سوم و چهارم بعد از انقلاب هستند، دارید؟
آیتالله مهدوی کنی: من یاد دارم که امام در مسجد جماران در آن بحبوحه جنگ و دعوا و جدال سخنانشان غالباً سخنان تربیتی به زنها و مردها بود، مربی بودن مهم است. یکی از نکتههای اساسی زندگی علما همین تربیت مردم بهخصوص جوانها باید باشد و امام صادق(ع) فرمود: «علیکم بالاحداث» جوانها را دریابید.
ما باید جوانها را در زیرپوشش بگیریم با اخلاق، با گذشت، با ساده زیستی و با حرف مطابق با زمان زدن آنها را دریابیم، «العالم بزمانه لاتهجم علیه اللوابس» عالم امروز با عالم پنجاه سال قبل فرق میکند، محتوا یکی است ولی این محتوا را با بیانی بگوییم که جوان تحصیلکرده امروز بپذیرد، یک زمانی شاید نصف افراد پای منبر من بیسواد بودند، اما در حال حاضر پای منبر بنده دکتر و مهندس و افراد باسواد حضور دارند و مشخص است که یک روحانی باید نسبت به فرد باسوادی که بهسراغ وی آمده برای شنیدن سخنانش از نظر تربیتی، اخلاقی، تقوا برتری و امتیاز داشته باشد و مرحوم استاد پرورش یک چنین معلمی بود خدایش رحمت بکند، انشاءالله با اولیایش محشور بشود.
تسنیم: آخرین دیداری که با مرحوم پرورش داشتید، چهزمانی بود؟
آیتالله مهدوی کنی: نمیدانم کی تشریف آوردند اینجا و خیلی اظهار محبت کردند، سه سال پیش بود، دلم میخواست من عصای ایشان میشدم و ایشان تکیه بکند و راه برود، و ما متأسف شدیم از وفات ایشان ــ فوت نمیگویم چون کلمه فوت غلط است، وفات معنایش اخذ و جذب است «الله یتوفی الانفس» خداوند روح بندگانش را جذب میکند ــ من واقعاً به مرحوم پرورش غبطه میخورم که راهی را انتخاب کردند و تا آخر هم «صدقوا ما عاهدوا الله» و دوستان دیگر باید یاد بگیرند از این افرادی که میخواستند واقعاً باقی بمانند و ماندگار.
ارسال نظر