به گزارش پايگاه خبري تحليلي «پارس»، اخوت نوشت: هر مفهومی نیاز به نمادی دارد و اینک نماد امپراطوری ایرانی شیعی را سردار قاسم سلیمانی قرار داده اند که اتفاقا چهره ای نظامی دارد و می تواند بهتر، مفهوم کشورگشایی و اشغالگری را به ذهن مخاطب القاء نماید! پروژه ای که اینک دشمن، زیرکانه روی آن کار می کند گرچه بهره ای از واقعیت داشته باشد ولی مطابق با نیات انقلاب اسلامی ایران نیست. ایران اسلامی نه برای مقابله با اهل سنت که به اذعان واقعیات، برای دفاع از شیعه و سنی، در مقابل داعش ایستاده است.

2004

در چند سال اخیر، شاید بتوان ادعا کرد که تنها شخصیتی که ضریبی متفاوت در رسانه های مختلف عربی و خصوصا غربی یافته است فرمانده دلاور سپاه قدس ایران، سردار حاج قاسم سلیمانی است. اینکه چرا چنین پدیده ای را شاهد هستیم محل تامل این مقال است. چرا که بنظر می رسد رسانه های ما با ذوق زدگی از این دست پوشش های خبری استقبال می کنند و به اهداف پشت پرده آن توجه کافی ندارند. 

چرا حاج قاسم؟ 
قدرت ما و دستاوردهای ایران در منطقه یک واقعیت است که نمی توان آنرا انکار کرد. یعنی ما توانسته ایم قدرت نظامی و امنیتی خود را چه در فلسطین چه در عراق و چه در سوریه به رخ قدرت های استکباری بکشیم هر چند مشکلات فراوان سیاسی و فرهنگی داریم، ولی طبعا این مساله، دلیل قانع کننده ای برای ضریب دادن به ایشان نیست چرا که دشمن، دشمن است و طبعا از مدح رقیب ابا می کند. 
حال باید این پرسش را مطرح کرد که چرا از میان دهها چهره ایرانی، «حاج قاسم» باید به عکس روی جلد مجله آمریکایی نیوزویک تبدیل شود؟ جالب تر اینکه بدانیم عنوان بزرگ روی این مجله یعنی «NEMESIS» بمعنای الهه انتقام است! چه اهدافی در ذیل این پدیده وجود دارد؟ چرا از یک شخصیت نظامی ایرانی دائما در رسانه های غربی و عربی بعنوان موثرترین چهره خاورمیانه و رئیس جمهور سایه عراق و لبنان و... نام برده می شود؟ این ادعاها چقدر با واقعیت تطابق دارد؟ 

هدف ایجاد حساسیت مذهبی است 
چنانچه می دانیم، پس از حمله آمریکا به عراق و با به قدرت رسیدن شیعه بعنوان اکثریت در این کشور، آنچه در رسانه های مختلف مورد طرح و سوء استفاده قرار گرفت، بزرگنمایی قدرت شیعه و تبدیل آن به یک احساس خطر در میان مردم منطقه بود! 
تحلیلگرانی به میدان آمدند و ادعا کردند که ایران قدرت سایه عراق و عامل اصلی موفقیت شیعه بود و از سویی هم که عراق در اشغال آمریکایی ها قرار داشت، پس نتیجه گرفتند که ایران و آمریکا با هم توافق کردند تا شیعه روی کار بیاید و چنین رذیلانه ذهن مخاطبان را مخدوش نمودند! اینچنین بود که حاکم سکولار اردن دم از تشکیل هلال شیعی زد و بسیاری از اهل سنت عرب منطقه را نسبت به ایران و تشیع حساس نمود و متاسفانه با این تمهیدات، جرقه های جنگ مذهبی را از عراق روشن نمودند و القاعده ای که دغدغه های ضدآمریکایی داشت را به سوی شیعه کشی بعنوان همدست آمریکا سوق دادند! 

چهره ای سرکوبگر ترسیم می کنند 
با نیم نگاهی به مجموعه مقالات نوشته شده درباره حاج قاسم و تمرکزی که رسانه های خارجی بر روی ایشان کرده اند به نتایج تامل برانگیزی دست می یابیم. جالب اینجاست که اکثریت قریب به اتفاق این مقاله ها سعی دارند تا به حس اشغالگری سایر کشورها توسط ایران دامن بزنند. 
بعلاوه سعی دارند تا القاء کنند که این اشغالگری همراه با کشتارهای گسترده توسط نیروهای ایرانی و وابستگان به آنها در حال رخ دادن است! یعنی چهره ایران شیعی را چهره ای خونریز و سرکوبگر می نمایانند که اتفاقا عمدتا در مقابل اهل سنت منطقه نیز ایستاده است! 
در این میان، مقالات عربی از وضوح و تندی بیشتر نسبت به ایشان برخوردارند و مقالات انگلیسی با کنایه به پیگیری اهداف خود مشغول اند هر چند از تصریح نیز ابایی ندارند. 

چند نمونه از پوششهای خارجی 
بعنوان نمونه به موارد زیر توجه کنید: 

سایت الجزیره عربی در مقاله ای با عنوان «قاسم سلیمانی، امانه المذهب بأیده» تصریح می کند که او مسوول پروژه گسترش نفوذ ایران در منطقه است. که در واقع گسترش تشیع است! این مقاله مملو از سخنان تند ضد ایران است. 
سایت العربیه نیز در چندین مطلب خود کشتار مردم عراق خصوصا اهل سنت این کشور را به قاسم سلیمانی نسبت می دهد! 
مجله مشهور آمریکایی نیوزویک که اخیرا عکس حاج قاسم را روی جلد خود قرار داد از این تیتر استفاده کرد که «او در ابتدا با آمریکا می جنگید، حالا با داعش مواجه شده است» و در گزارش خود ضمن طرح تفصیلی حمایت ایران از شیعیان عراق صریحا به کشتار شهروندان عادی اهل سنت عراق توسط نیروهای شیعه عراقی که توسط ایران آموزش می بینند اشاره کرده و روی آن مانور می دهد! چندی قبل نشریه نیویورکر آمریکا هم از عنوان «فرمانده در سایه» برای مطلبی درباره حاج قاسم استفاده کرده بود. 
روزنامه مشهور گاردین نیز در مطلبی با عنوان «قاسم سلیمانی مخفیانه بر عراق حکومت می کند» در مطلب خود چنین القا می کند که گویی کسی قوی تر از سلیمانی در عراق نیست و هر چه در عراق رخ می دهد زیر سر اوست. در این مقاله ادعا می شود که سلیمانی در قتل مردم عادی و همچنین سربازان آمریکایی نقش دارد و جرم او توسط آمریکایی ها این اعلام شده است. 

2005

البته سایتهای مختلفی هم هستند که بدون تصریح بر نام ایشان، به گسترش نظامی ایران اشاره می کنند مانند سایت «The tower» که در مقاله ای با عنوان How Iraq Became a Proxy of the Islamic Republic of Iran ، عراق را نماینده ایران برای گسترش ابعاد نظامی خود معرفی می نماید تا در دل مردم عراق و نیز عرب منطقه ایجاد هراس نماید. 

نماد گسترش امپراطوری ایرانی! 
هر مفهومی نیاز به نمادی دارد و اینک نماد امپراطوری ایرانی شیعی را سردار قاسم سلیمانی قرار داده اند که اتفاقا چهره ای نظامی دارد و می تواند بهتر، مفهوم کشورگشایی و اشغالگری را به ذهن مخاطب القاء نماید! پروژه ای که اینک دشمن، زیرکانه روی آن کار می کند گرچه بهره ای از واقعیت داشته باشد ولی مطابق با نیات انقلاب اسلامی ایران نیست. ایران اسلامی نه برای مقابله با اهل سنت که به اذعان واقعیات، برای دفاع از شیعه و سنی، در مقابل داعش ایستاده است. 
چه بسیار قبایل سنی مذهبی که در عراق و سوریه بخاطر حمایت های ایران مسلح شده و جان سالم به در بردند و چه بسیار سنی هایی که اینک در کنار سایر برادران خود در مقابل تکفیری های وابسته به غرب در حال جنگ هستند و شهدای گرانقدر آنان نیز بهترین نمونه برای این امر است! 

پروژه آمریکاسازی ایران در منطقه! 
دشمن قصد دارد تا از ایران چهره ای مقتدر ولی هراس انگیز به نمایش دربیاورد. مشابه حسی که مردم جهان از آمریکا دارند یعنی گرچه او را قدرتی برتر می پندارند ولی جذابیت او در حدی نباشد که بخواهد مورد احترام و محبت آنان نیز باشد. 
الهام بخشی انقلاب اسلامی ایران به مردم جهان نه بخاطر قدرت نظامی و موشک های او که بخاطر تلاش او برای رهانیدن مردم مستضعف از زیر سلطه جهانخواران است. قدرت نظامی ما که ماهیت بازدارندگی دارد نیز وقتی به کمک مجاهدان فلسطینی و لبنانی می رود و بر سر صهیونیست های اشغالگر فرود می آید جذابیت دوچندان یافته و جنس اثرگذاری اش با نوع ادوات نظامی دیگر فرق می کند. 
دشمن در تلاش است تا با کشاندن ایران به درگیری ها درون فرقه ای اسلامی در سوریه و عراق و سایر کشورها، چنین بنمایاند که قدرت نظامی ایران خطری برای مسلمان ها نیز هست! 

انقلاب اسلامی دغدغه اسلام دارد و بس 
برخلاف آنچه عده ای شیعه بی خبر از مبانی انقلاب اسلامی همراه با جریانات افراطی اهل سنت و خصوصا رسانه های غربی در حال ترویج آن هستند، انقلاب اسلامی ایران درصدد گسترش تشیع در جهان نیست و تنها دغدغه او حمایت از مسلمانان و مظلومان عالم است. حمایت از جریانات سنی مذهب حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، حمایت از جریان بیداری اسلامی ملل آزاده منطقه که محوریت همه آنها با برادران اهل سنت بود و دهها اقدام دیگر نشان می دهد که ایران در گفته خود صادق است و این دوستان نادان یا دشمنان زیرک هستند که سعی دارند چهره این انقلاب را به چهره ای ایرانی یا شیعی تقلیل دهند تا از الهام بخشی آن بکاهند و به جنگ مذهبی دامن بزنند! 
پس هوشیار باشیم و با جهت دهی درست به دستاوردهای مسلمانان که با کمک ایران صورت می گیرد، رنگ مذهبی به آن ندهیم.