اعترافات تکان دهنده پزشک اسیدپاش
پس از ساعتها عملیات تحقیقی، پلیس به سرنخی از یک جراح عمومی رسید که عضو هیأت علمی دانشگاه نیز بود و از مدتها پیش با مدیر بیمارستان ضیائیان اختلاف داشته است.
به گزارش پارس ، روزنامه ایران در گزارشی در باره اسیدپاشی به صورت دکتر سیامند انوری مدیر بیمارستان ضیائیان نوشت: پس از ساعتها عملیات تحقیقی، پلیس به سرنخی از یک جراح عمومی رسید که عضو هیأت علمی دانشگاه نیز بود و از مدتها پیش با مدیر بیمارستان ضیائیان اختلاف داشته است.
در حالی که دوربینهای مداربسته در مسیر بیمارستان ضیائیان به ده ونک ردپایی از دو موتورسوار با کلاه ایمنی پیش روی کارآگاهان قرار نداده بود تیم پلیسی، جراح گوارش را مظنون شماره یک شناخت.
بدین ترتیب ساعت ۲۲ شب یکشنبه – ۲۶ ساعت بعد از اسیدپاشی – کارآگاهان خانه جراح کینهجو را در پونک شناسایی کردند و با اطمینان از اینکه فریبرز ۴۰ ساله نزد اعضای خانوادهاش است کلید عملیات دستگیری را زده و خیلی زود وی دستگیر شد.این جراح کینهجو در همان دقایق نخست دستگیری در حالی که باور نداشت به دام افتاده باشد پذیرفت در اسیدپاشی به دکتر انوری نقش داشته و این اقدام را با همدستی برادرزادهاش انجام داده است. با راهنماییهای جراح کینهجو کارآگاهان در کمتر از ۲۰ دقیقه خانه «محمدرضا» ۲۱ ساله که دانشجوی ترم آخر مهندسی نفت است را در پونک شناسایی کردند و وی نیز گرفتار شد.
محمدرضا که میخواست خود را بیاطلاع از جرم نشان دهد وقتی موتورسیکلت و کلاه ایمنیها از پارکینگ خانهشان پیدا شد و شنید عمویش به اسیدپاشی اعتراف کرده است سر به زیر انداخت و گفت: «وقتی عمویم که الگوی من در تحصیل و شخصیت اجتماعی بود از بدرفتاریهای یکی از مدیران بیمارستان حرفهایی زد و شنیدم که بهخاطر دکتر انوری ضربه کاری بسیاری به عمویم که پس از یک عمر تحصیل و تجربه جراح عمومی شده بود وارد شده است پذیرفتم در انتقامگیری از این پزشک با عموفریبرز همدستی کنم.»
وی افزود: «عمویم طوری حرف میزد که مطمئن بودم کینه زیادی به دل گرفته است تا اینکه پیشنهاد داد با اسیدپاشی به دکتر انوری هم انتقام بگیرم و هم تلنگری به او بزنیم تا دست از رفتارهای خود بردارد و در واقع زهرچشم بگیریم، عمویم به من پول داد تا موتور و کلاه ایمنی بخرم سپس خواست اسید تهیه کنم، من نیز به مغازه ابزار ساختمان رفته و اسیدسولفوریک خریدم و چون دلم سوخت و نمیخواستیم صدمه زیادی به دکتر انوری وارد شود اسید را رقیق کردیم.»
فریبرز – جراح عمومی – نیز به تیم تحقیق گفت: «من مرتب از سوی دکتر انوری اذیت میشدم. وی بارها باعث تغییر سمتهای من یا جلوگیری از ارتقای شغلیام شده بود، بهخاطر همین کینه زیادی به دل داشتم و همیشه میخواستم از او انتقام بگیرم.» این جراح ادامه داد: وقتی محمدرضا راضی به همکاری شد و همه لوازم را برای اسیدپاشی تهیه کرد شب حادثه با هم سوار موتور شدیم، هر دو کلاه ایمنی داشتیم و مطمئن بودیم ردپایی از ما بر جای نمیماند خصوصاً اینکه تصور داشتم هیچگاه پلیس یا مقامات قضایی در این اسیدپاشی به من که جراح عمومی هستم شک نخواهند کرد.
با خیالی آسوده دکتر انوری را که خودش به تنهایی سوار آمبولانس بود و به خانهاش میرفت تعقیب کردیم تا اینکه وارد فرعیهای دهونک شدیم، هوا تاریک و خیابانها خلوت بود و وقتی قربانی آمبولانس را پارک کرد و پیاده شد به او نزدیک شدیم، از نزدیک رودررو بودیم اما کلاه ایمنی نمیگذاشت او مرا بشناسد، ضربهای به دکتر انوری زدم او نیزمقاومت کرد که کلاه ایمنی ام از سرم افتاد و همین لحظه از محمدرضا خواستم اسید را بپاشد برادرزادهام که سمت چپ وی بود اسید را پاشید، صدای سوختمسوختمهایش را که شنیدیم سوار بر موتور پا به فرار گذاشتیم.
وی افزود: «وقتی ماجرای این اسیدپاشی در روزنامهها و سایتهای خبری منتشر شد احساس نمیکردم دستگیر شویم.»
احساس كن داداش احساس كن
آخه الدنگ ٢ چوب ميزدي به دست و پاش، اسيد ريختي تو صورت بيچاره فكر هم ميكني مثلا؟
تو زندان بيشتر ميتوني فكر كني
جالبه که رئیس بیمارستان با آمبولانس منزل تشریف می برند و درب منزل هم پارک می کنند.
با آمبولانس میرفت خونشون؟؟؟
با امبولانس رفته بود که اگه کسی امبولانس لازم داشت به بیمارستان زنگ نزنه بابت ترافیک به خونه دکتر زنگ بزنه ...اقا فریبرز در جامعه ما از این حق خوریها زیاد امروز شما اینکارو کردید ولی مسئولان به داد دیگر کارمندان برسن افرادی که با واسطه و روابط در سمت هایی ریاست میکنن
خوب بایدبا اون رییس بیمارستان هم برخورد بشه که با امبولانس بیت المال استفاده شخصی میکنه
چرا باید یک رییس اینقدر ظالم باشه که همه چیز رو بازیچه قرار بده .بعد هم با آمبولانس بره خونه و حق الناس رو به راحتی بخوره چرا اینقدر ظلم ؟
پاشيدن عمدي اسيد يا هر نوع ترکيبات شيميائي ديگر بر روي بدن اشخاص را اسيدپاشي گويند.
«هر کس عمداً با پاشيدن اسيد يا هر نوع ترکيبات شيميائي ديگر، موجب قتل کسي بشود، به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمي يا فقدان يکي از حواس مجني عليه گردد به حبس جنايي درجه يک و اگر موجب قطع يا نقصان يا از کارافتادگي عضوي از اعضا شود به حبس جنايي درجه 2 از دو سال تا 10 سال و اگر موجب صدمه ديگر شود به حبس جنايي درجه 2 از دو تا پنج سال محکوم خواهد شد.»(قانون مجازات اسلامی)
یه نکته مهم در اسید پاشی جنبه عمومی جرم است در بسياري از موارد وزنه عفو و بخشش از جانب مجني عليه بر وزنه مطالبه قصاص سنگيني نموده و اغلب با گذشت مجني عليه پايان مي يابد. اما از طرف ديگر اين بخشش و عدم اجراي قصاص مي تواند به جري شدن ساير افراد و رواج اسيدپاشي در جامعه بينجامد، بنابراين بايد مجازات اين جرم به لحاظ جنبه ي عمومي به قدري سنگين باشد که حتي پس از عفو از قصاص نيز جاني و ديگر افراد جامعه به دنبال تکرار اين جرم نروند.
بهتربود یه دکترجراح بیشتر فکر می کرد نه اینکه حماقت کنه. البته حق کشی و رابطه بازی تو تمام اداره ها وجود داره وکارمند امروزی چون پسرخاله فلان مدیرومعاونه جای یه کارمندی که حق داره ارتقاء پیدا کند رو می گیره. با این اوصاف چقدر می خوای تو صورت آدما اسید بپاشی؟!
دکتر عضو......نبوده؟
از این آدمهای کثافت به اسم رئیس بیمارستان متاسفانه تو مملکت ما کم نیستند
ما عادت کردیم که فقط مجرمین رو مقصر حادثه بدونیم اما هیچ وقت از خودمون سوال کردیم چه موضوعی باعث این اسید پاشی میتونه باشه؟؟؟؟؟
با آمبولانس خونه رفتن معلوم میکنه که اون آاقااااای دکتر چه اخلاق و رفتاری دارد.متاسفم
اسید رو ولش داش حسن طلا داره می ره بالا بیدارشو؟
از این آدمای به ظاهر تحصیل کرده و روان پریش وخودخواه که از اسید پاشی اصفهان به نفع عقده گشایی خودش می خواسته استفاده کنه باید به خدا پناه برد پزشک و جراح بودن که دلیل بر سلامت عقلی شخص نیست
خدایا به کجا داریم ما می رسیم کجا رفته انسانیت مروت مردانگی دنیای پول پرستی قدرت طلبی وبی خبری ازخداوند خدایا خودت بداد این مردم برس که غیر تو فریاد رسی نیست تمام مدعیان دروغین در او مدن خدایا جان دادی به رایگان روح دادی به رایگان پس ببخش گناهان مارا به رایگان که تو خدایی نه بازرگان خواجه عبدالا انصاری
لیلی خانم پزشک آنکال توسط آمبولانس به بیمارسان برده میشه و بعد با آمبولانس برمیگرده