پايگاه خبري تحليلي «پارس»- اميرحسين يزدان پناه- چندماه است که تصاوير سرلشکر قاسم سليماني فرمانده نيروي قدس سپاه، از حضور در مناطق آزادسازي شده مختلف عراق توسط شبکه هاي اجتماعي و رسانه هاي مختلف بازنشر داده مي شود و همين تصاوير و حضور وي در مهم ترين مناطق جنگي منطقه و پس از آن پيروزي هاي محور مقاومت عليه تروريست هاي داعش، عامل تحليل و تفسيرهاي فراوان شده است. آن هم براي فرمانده اي که تا همين 5 ماه پيش شايد خيلي ها در ايران تصاوير وي را به ندرت مي ديدند. اما چه اتفاقي افتاده است که سرلشکر سليماني که براي رسانه ها ستاره سهيل بود، حالا چونان ستاره اي درخشان شکار دوربين ها مي شود؟ آيا رويکرد ايران در معادلات منطقه تغيير کرده است؟

cheraeighasem (1)

ريشه اين اتفاق را بايد در تحولات بسيار مهم و آينده ساز غرب آسيا جست وجو کرد. جايي که ناامني موجود که حاصل 3 دهه برنامه ريزي غرب براي حضور نظامي در آن است، بدون آن که خواسته غربي ها باشد دارد معادلات جديدي را رقم مي زند و نظمي که از سال 1945 کم کم شکل گرفته بود را به محاق برده است. پايان جنگ جهاني دوم در 1945 نقطه عطفي در تحولات جهان و شکل گرفتن هژموني جديد به رهبري آمريکا عليه کشورهاي کمتر توسعه يافته بود. 

cheraeighasem (7)

آمريکا که با مرزهاي اقيانوسي خود هزاران مايل دورتر از جبهه جنگ و بدون تاثير گرفتن از آن باقي مانده بود، پس از پايان اين جنگ با درپيش گرفتن طرح هاي توسعه در کشورهاي اروپايي و شرق آسيا گوي سبقت را از دولت هاي قدرتمند اروپايي قبل از جنگ جهاني دوم، مانند انگليس و آلمان و ... ربود و به سرعت در رقابت با شوروي شروع به شکل دادن قطب بندي جديد در جهان کرد. چه اين که در سال هايي که اروپايي ها و کشورهايي چون ژاپن و ... در گير جنگ بودند و بسياري از زيرساخت هاي شان ازبين رفته بود، آمريکايي ها به سرعت در حال توسعه بودند. در حقيقت خلاء وجود يک قدرت فراگير در جهان پس از 1945 زمينه را نيز براي بروز اين هژموني فراهم کرده بود. 

cheraeighasem (2)

اکنون نيز شرايط غرب آسيا و تلاش آمريکا براي ايجاد حکومت هاي ضعيف، به خصوص پس از بيداري اسلامي و اقدامات آمريکا براي انحراف آن در منطقه به ويژه تحولات عراق و سوريه، باعث بروز يک «خلاء امنيتي» در غرب آسيا شده است. نبود زيرساخت هاي مدني و اجتماعي در کشورهاي پادشاهي حاشيه خليج فارس و شمال آفريقا و نيز از بين رفتن زيرساخت هاي صنعتي، شهرسازي و انساني کشورهاي مهمي چون سوريه و عراق (و حتي فراتر از غرب آسيا در افغانستان و پاکستان) در نتيجه سال ها جنگ داخلي باعث شده اين «خلاء امنيتي» به حوزه هاي سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي نيز سرايت کند. از همين رو در منطقه اي که بسياري از کشورهاي آن از مصر گرفته تا جنوب پاکستان در آتش جنگ مي سوزند، با شبيه سازي اتفاقات پس از جنگ جهاني دوم، با آن چه در منطقه شاهد هستيم اين کشورها در پي ساختار قدرتمندي براي تکيه کردن و استفاده از آن براي برون رفت از شرايط هستند. 

cheraeighasem (3)

آمريکا که در 3 دهه گذشته براي دخالت نظامي در کشورهاي منطقه عملا با حملات يکجانبه و اشغال نظامي (مشابه عراق و افغانستان) اهداف خود را پيش مي برد اکنون براي موضوع داعش شرايط را به گونه اي فراهم مي کند که دولت عراق و برخي کشورهاي هم پيمان آن از آمريکا درخواست کنند تا براي مبارزه با داعش وارد منطقه شود. به اين ترتيب هم براي افکار عمومي توجيه وجود دارد و هم اهدافي که دارد را پي گيري مي کند.

cheraeighasem (4)

 از اين اتفاق مي توان به عنوان «وابستگي امنيتي» ياد کرد. جايي که کشورها احساس مي کنند بدون آمريکا نمي توانند از پس تهديد هاي امنيتي خود برآيند و لاجرم بايد به سمت او دست دراز کنند. در چنين شرايطي است که ايران به عنوان يک کشور باثبات، امن و قدرتمند به لطف مديريت راهبردي خود و نيز اتکا به قدرت ملت ايران، لنگرگاه امنيت منطقه است و دراين شرايط براي نمايش بخشي از قدرت منطقه اي خود در حوزه هاي نظامي و امنيتي منطقه، با رونمايي از تصاوير حضور فرمانده ارشد نظامي اش در جبهه هاي مختلف، نقش مستقيم خود در عمليات هاي ضد تروريستي را آشکار مي کند.

cheraeighasem (8)

نقش محوري ايران در آزادسازي بخش هاي زيادي از عراق از لوث وجود داعش باعث شده تا ايران به عنوان عنصري مهم براي تامين امنيت منطقه معرفي شود. به عبارتي ايران مي خواهد به هم پيمانان خود از وراي نقشي که سليماني بازي مي کند بگويد: ايران تنها هم پيمان قابل اعتماد در منطقه است که حتي در صورت وجود برخي اختلافات سياسي نيز مي شود روي آن با اعتماد حساب کرد.

cheraeighasem (9)

ايران تنها آغوش مطمئني است که مي شود اعتماد و پيروزي را از آن انتظار داشت. به خصوص اين که نقش فعال ايران در مبارزه با تروريسم در منطقه، الگوي پر بوق و کرناي آمريکا را در تشکيل ائتلاف عليه داعش به چالش کشيده و تجربه آمرلي، جرف الصخر، پيروزي هاي اخير و حتي حفظ امنيت اربيل کردستان عراق و نمونه هايي از اين دست نشان داد که اگر واقعا قرار بر مبارزه با تروريسم باشد، همان گونه که ايران اراده کرد، مي توان در فاصله زماني کوتاه يک منطقه را آزاد کرد. 

cheraeighasem (5)

از سويي پيش بيني هايي که محافل نظامي از تحولات عراق ارائه مي دهند اين است که بايد منتظر خبرهاي خوش بيشتري از مبارزه با تروريست ها باشيم. خبرهايي که يک محور اصلي آن حضور قدرتمند ايران در معادلات منطقه است. براين اساس، با کم شدن سايه تهديد تروريست ها در بخش هاي مهم منطقه و آغاز رشد و توسعه اين کشورها، برنده واقعي اين نزاع ها گفتماني است که توانسته مقابل رويکرد آمريکا در وابسته سازي امنيتي منطقه به قدرت نظامي خود بايستد و عملا معادلات جديدي براي آينده منطقه ترسيم کند؛ گفتمان انقلاب اسلامي.

cheraeighasem (6)

cheraeighasem (11)