پايگاه خبري تحليلي «پارس»- محمد اسماعيلي- «بگذاريد با خود روراست باشيم، ما به جز پخت آبگوشت بزباش و قورمه‌سبزي در هيچ تكنولوژي صنعتي برتري نداريم». اين جديدترين موضع‌گيري اكبر تركان، مشاور ارشد رئيس‌جمهور است كه در نشست تخصصي صنعت خودرو بيان شده؛ موضع‌گيري‌اي كه مشابه آن در طول يك سال اخير به كرات از سوي برخي از وابستگان دولت تدبير و اميد شنيده شده كه حاوي نكات مهمي است كه در ادامه به بخشي از آن اشاره خواهيم كرد. 

قبل از آن، بايد گفت تكرار اينگونه سخنان بحث برانگيز و يأس‌آفرين- طي يك سال اخير - از سوي شخصيت‌هاي مطرح دولتي مهم‌ترين عاملي است كه نگارنده را مجاب به نوشتن اين نوشتار كرد. 

1- موضوع تازه‌اي نيست كه تركان مواضع چالش‌برانگيزي را اتخاذ كند و رسانه‌هاي نشانه‌دار داخلي و خارجي آن را به صورت جهت‌داري پوشش دهند از جمله اينكه وي خطاب به افرادي كه به روحاني در انتخابات 92 رأي نداده‌اند، مي‌گويد: «49.5 درصدي كه به حسن روحاني رأي ندادند، قانون را قبول ندارند.»

وي قبل از اين هم در يادداشتي در روزنامه شرق تحت عنوان «مردم ببيند»، با ادبياتي تهديدآميز به‌ صراحت اعلام كرد كه در صورت عدم نزديكي نظرات نمايندگان با تصميمات دولت، دور بعد مردم به آنها رأي نخواهند داد. 

اما جنس سخنان روز گذشته تركان با اظهارات قبلي وي اندكي متفاوت‌تر است چراكه مخاطب كافي است تنها چند ثانيه ذهن خود را روي واژگان اصلي اين جمله متمركز كند، آنگاه بوي «‌نبود عزت نفس» و «‌خود‌كوچك‌بيني» را به خوبي از سخن مشاور ارشد روحاني ادراك مي‌كند، آن هم در شرايطي كه مقامات و رسانه‌هاي نظام سلطه همچنان تلاش دارند جمهوري اسلامي ايران را به عنوان كشوري ناتوان در حوزه‌هاي مختلف و وابسته به جهان غرب معرفي كنند كه در مقابل تحريم‌هاي فلج‌كننده بين‌المللي به زانو در آمده است!

«نبود كرامت نفس» يا همان خود كوچك‌بيني را مي‌توان در مواضع برخي ديگر از دولتمردان يازدهم هم جست‌وجو كرد، آنجايي كه ظريف به عنوان مقام بلندپايه ديپلماسي كشور بدون توجه به عواقب سخنانش در دانشگاه تهران تصريح مي‌كند: «‌امريكا مي‌تواند به يك بمب، تمام سيستم دفاعي ايران را از كار بيندازد!»

بدون ترديد فراگيري اين خصيصه در بين دولتمردان نه تنها مانعي جدي بر سر راه توسعه و پيشرفت كشور به حساب مي‌آيد بلكه مي‌تواند عامل تضعيف‌كننده قدرت چانه‌زني مذاكره‌كنندگان هسته‌اي در نشست‌هاي پيش رو به حساب آيد. تجربه هم همين موضوع را نشان مي‌دهد، اظهارات متعدد دولتي‌ها مبني بر «‌خزانه كشور خالي است » تاثير مستقيمي بر نحوه تنظيم توافق نامه ژنو 3 داشت. 

2- شايد بتوان با ديدي مسامحه‌گرايانه گفت كه تعمدي در كار برخي از اعضاي كابينه دولت در اين باره نيست و به فرض قبول اين مدعا بايد گفت‌ طرح اينگونه مباحث به خودي خود به پياده‌سازي يكي از اهداف تئوريزه‌شده نظام سلطه منجر مي‌شود و آن چيزي جز «‌تزريق روحيه يأس و نااميدي به مردم نسبت به كاركرد نظام اسلامي» نيست. 

هدفي كه در تحريم‌هاي پرتعداد چند سال اخير هم پيش‌بيني شده بود و به عنوان عاملي براي تقليل پشتوانه اجتماعي و مردمي حاكميت اسلامي مورد توجه مراكز فرماندهي ايالات متحده و متحدانش قرار گرفته بود. 

3- نبايد از «‌پروژه انحراف افكار عمومي از مشكلات اصلي كشور» به سادگي گذشت، چراكه اتاق فكر اين جريان به خوبي آگاه است كه مي‌توان با اظهارات شاذ و حساسيت‌زا افكار عمومي جامعه را از موضوعاتي كه دولتمردان در آن «بيم نقد منتقدان» را دارند منحرف و به مسائل دسته چندم درگير كرد. 

برخورد پرحجم و خشن رسانه‌ها و شخصيت‌هاي حامي دولت به «‌مستند من روحاني هستم» و «همايش دلواپسيم» در سال گذشته يا «اظهارات غيرمسئولانه يونسي در جمع اقليت‌هاي ديني در شيراز‌»، «سخنان محمود سريع‌القلم، مشاورعالي رئيس‌جمهور درباره عدم شأنيت رانندگان تاكسي براي اظهارنظر درباره مباحث كلان كشور»، «‌يكي كردن منتقدان دولت با عوامل رژيم صهيونيستي توسط مجيد انصاري » به خوبي نشان مي‌دهد كه «‌غافل‌سازي افكار عمومي‌» را هم مي‌توان جزئي از اهداف در اين قالب دانست. 

4- «‌ترميم روحيه خود باوري و اميد به آينده » در جامعه - به عنوان نيرو محركه پيشرفت و اعتلاي كشور- يكي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي بود كه بخش مهمي از طراحي‌هاي نظام سلطه در جهت زدودن همين ويژگي در طول سال‌هاي اخير به كار گرفته شده، رهبري هم دراين باره با اشاره به سخنان علي رزم آرا نخست وزير دست نشانده پهلوي مبني براينكه «ملت ايران قادر به ساختن لولهنگ نيست و يك كارخانه سيمان را نمي‌تواند اداره كند»!، مي‌فرمايند: «‌همه ابزارهاي فرهنگي و تبليغي در طول صد سال يا بيشتر به‌كار گرفته شد، تا اين ملت را به خودشان بدبين كنند - يكي از شخصيت‌هاي سرشناس معروف مي‌گفت: ايراني، يك لولهنگ نمي‌تواند بسازد! - لولهنگ يعني آفتابه گِلي... اين‌جور اين ملت را تحقير مي‌كردند.»

در پايان بايد عنوان كرد؛ ابهامات فراواني اذهان عمومي را آزار مي‌دهد از جمله اينكه؛ به راستي بيان اينگونه سخنان آن هم در شرايط حساس منطقه‌اي و مذاكرات فشرده هسته‌اي چه پيامي مي‌تواند براي سياستمداران طرف مقابل داشته باشد؛ آيا اعضاي كابينه دولت تدبير و اميد نمي‌توانند با - تدبير مشكلات و معضلات كشور را -  بدون مبالغه و اغراق با  ادبياتي دلسوزانه و عقلاني‌تر مطرح كنند، آن هم به‌صورتي كه نه افكار عمومي داخل از آينده انقلاب و نظام دچار سرخوردگي و يأس شوند و نه جريان به هم پيوسته نشانه دار داخلي و خارجي از آن بهره برداري رسانه‌اي عليه جمهوري اسلامي ايران كنند؟

واقعا براي جامعه چگونه قابل پذيرش است كه برخي از تصميم گيران دولتي با وجود اينگونه روحيات مي‌توانند حقوق ملت را در تعاملات بين‌المللي احيا و مطالبات عمومي را برآورده كنند؟

آيا رسانه‌اي شدن اينگونه مباحث به دلزدگي و رويگرداني مردمي كه با شعارهايي نظير «‌بهبود ملموس وضعيت اقتصادي و معيشتي» به دولت اعتدال رأي دادند، نمي‌انجامد؟

به هر روي اميدوار هستيم برخي از دولتمردان دولت تدبير و اميد از اين پس با احياي روحيه خود باوري و ترميم عزت نفس در خود به جاي ورود به مباحث غير ضروري و هزينه زا در انديشه تحقق شعارهاي تبليغاتي بهار 92 باشند.