اظهارات عجیب «حجاریان» درباره ائمه
پروژه ترساندن مردم از دورنمای ایران بدون توافق نهایی، عملکرد ائمه پس از عاشورا عقلانی شد(!) و سؤالی که دولت هنوز نمیتواند به آن پاسخ دهد از جمله موضوعات امروز بسته گزارش تحلیلی فارس است.
به گزارش پارس ، بسته گزارش تحلیلی روزانه فارس به تحلیل و بررسی برخی اخبار و مطالب کمتر دیده شده در لابهلای رسانههای کشور میپردازد. در این بسته گزارشی _ تحلیلی علاوه بر خوانش اخبار؛ سوابق و برخی تحلیلهای موجود پیرامون این مطالب نیز آورده شده است.
سؤالی که دولت هنوز نمیتواند به آن پاسخ دهد!
خبرگزاری ایرنا در خبری به نقل از آقای اسحاق جهانگیری، معاون اول رئیس جمهور نوشت: وی با اشاره به درخواست دولت تدبیر و امید از گروه های پردرآمد جامعه برای انصراف از دریافت یارانه نقدی افزود: اگر همه به صحنه می آمدند و به دولت کمک می کردند، بخش زیادی از مردم و اقشار پردرآمد انصراف می دادند اما عده ای در داخل و خارج در این زمینه اخلال کردند و با جوّ سازی مردم را به عدم انصراف تشویق کردند.
*بحث فراخوان دولت برای انصراف دادن مردم از دریافت یارانه یکی از نقاط ضعف جدی بود که متأسفانه گویا عوامل طرح آن نیز قصدی برای تحلیل صحیح این ماجرا ندارند.
بیان اینکه اگر مردم از دریافت یارانه به صورت داوطلبانه انصراف ندادند، به دلیل جوّ سازی عدهای در داخل و خارج بود! نمیتواند حرف قابل پذیرشی باشد.
چه اینکه اگر اینگونه بود؛ همین عده با جوسازی خود میتوانستند هر کار دیگری مثل جلوگیری از رأی آوری آقای روحانی! را هم انجام دهند.
همچنین جدای از پیامهای زیادی که این عدم انصراف داوطلبانه برای فراخواندهندگان داشت، اما ذکر این نکته هم ضروری است که هنگامیکه مردم میبینند برخی مسئولان اجرایی قصد چندانی برای توقف پرداخت یارانه به قشر مرفّه را ندارند و حتی از انجام کارهای ممکنی مثل قطع یارانه ثروتمندان شناخته شده نیز امتناع میکنند؛ بدیهیست که نتیجه فراخوانهای نامأنوس غیر قابل پیشبینی خواهد بود.
پروژه ترساندن مردم از دورنمای ایران بدون توافق نهایی!
علی خرّم، مشاور وزیر امور خارجه دولت یازدهم، در بخشی از یادداشت خود در شماره روز چهارشنبه روزنامه آرمان، پیرامون دورنمای عدم حصول توافق نهایی نوشته است:
«در صورت اعلام شکست مذاکرات، شرایط دگرگون خواهد شد! بسیاری از دشمنان فروخفته جمهوری اسلامی ایران سر بلند کرده و چرخ را برای وخیم شدن روابط ایران و غرب خواهند چرخاند... در ایران هم اقتصاد و صنعت که نیمه جانی گرفتهاند دوباره با مشکلات قبلی روبهرو میشوند و داستانهای غمناک کاهش ارزش پول ملی، افزایش تورم و بیکاری تکرار میشوند. در سطح جهان هم با تشدید تحریمها، هرگونه اراده برای سرمایهگذاری در ایران متوقف شده و گسترش روابط تجاری- اقتصادی- صنعتی به فراموشی سپرده میشوند. در این میان کاهش قیمت نفت هم مزید بر علت گردیده و سقوط اقتصاد و صنعت کشورمان را تشدید خواهد نمود. در سطح منطقه هم به جای همکاری، شاهد افزایش تنش و گسترش ناآرامی و گسترش تروریسم از نوع داعش خواهیم بود»!
*تصویری که با خوانش صحبتهای آقای خرّم به ذهن هر خوانندهای القا میشود؛ این است که در صورت شکست مذاکرات هستهای همه چیز در داخل ایران و بویژه در عرصه اقتصاد و معیشت کأنلمیکن خواهد شد و جدای از این، مثلاً هیولایی به اسم داعش نیز منتظر شکست مذاکرات است تا بزرگتر و خونخوارتر شود!
این قبیل محاسبات غلط که شاید ناشی از اعتقاد به تئوری «توافق به هر قیمتی» هستند در حالی بیان میشوند که جمهوری اسلامی ایران از روز اول وقوع انقلاب اسلامی تاکنون در معرض همهی این تحریمها و دشمنیهای ظالمانه قرار داشته و البته هیچگاه نیز دچار فلجی و تنگی معیشت نشده است.
قبل از آقای علی خرّم، چند تن دیگر از اصلاحطلبان نیز در مصاحبهها و یادداشتهایی تأکید کردهاند که کشور ایران هماکنون به دلیل تحریمها وارد شرایط فلج شده و خداحافظی با رویکردهای انقلابی (به معنی کوتاه آمدن از خط قرمزها!) نیز یک ضرورت است.
برای مثال، آقای محسن رهامی، از چهرههای اصلاحطلب، چندی قبل در یک مصاحبه به خبرگزاری ایرنا گفته بود:«تحریمها و قطعنامه ها کشور را فلج کرده و تا حل نشود نمی توانیم حوزه اقتصاد کشور را 100 در صد حل کنیم»!
قبل از وی نیز آقای حسین مرعشی در مصاحبهای با خبرگزاری ایلنا گفته بود:«باید بررسی کرد که آیا منافع ملی ما این است که در منطقه یک کشور پیشتاز انقلابی باشیم یا یک کشور اقتصادی. این دو اولویت کاملا با یکدیگر متضاد است که در برخی موارد نمیتوان آنها را با یکدیگر جمع کرد»!
آقای علی خرّم که صحبتهای اشاره شده در بالا به نقل از یادداشت وی بود، قبل از این در یک یادداشت مطبوعاتی خواستار «کوتاه آمدن ایران از مواضع سفت و سخت خود»! شده بود و در یادداشت دیگری نیز که چندی قبل منتشر کرد از «تفکرات بانفوذی»! نام برد که مانع توسعه دستاوردهای دولت شدهاند...
چند چهره دیگر نیز تاکنون از وجود «موانع» در راه به نتیجه رسیدن مذاکرات هستهای سخن گفتهاند.
امام بعد از انقلاب با دوری از فرهنگ عاشورا و نزدیکی به فرهنگ اربعین قطعنامه 598 را پذیرفت!
حجاریان: عملکرد ائمه پس از عاشورا عقلانی شد!
سعید حجاریان به تازگی در روزنامه اصلاحطلب آرمان، مقالهای را تحت عنوان «فرهنگ عاشورا، فرهنگ اربعین» منتشر کرده که طی آن مدعی می شود فرهنگ عاشورا قابلیت ساطع کردن برداشتهای متفاوتی از قبیل برداشت تسلی بخش، برداشت تضحیه و برداشت تهاجمی را دارد.
او سپس در تبیین منطق تضحیه مینویسد: منطق تضحیه این است که اندیشه لزوما احتیاجی به عوامل مادی ندارد یعنی حتی اگر محمل مادی اندیشه از بین برود، اندیشه میتواند باقی بماند.
حجاریان همچنین در ادامه با اشاره به امر به معروف و نهی از منکر مینویسد: باید احتمال ضرر نباشد و ... از درون آن فرهنگ فنا بیرون نمیآید. عنصر فنا و فدا را امام خمینی احتمالا از عرفان بیرون کشیده است. در عرفان است که عقل در مقابل عشق قرار میگیرد و دیگر محاسبه عقلایی جایی ندارد و باید عاشقانه عمل کرد. عشق با عقلانیت و محاسبه و حسابگری و مصلحتاندیشی سروکار ندارد.
وی میافزاید: آیا ما مکلف به حفظ محمل مادی نیستیم؟ تا زمانی که حفظ اندیشه اوجب واجبات بود و این یعنی فرهنگ عاشورایی. از زمانی دیگر به این نتیجه رسیدیم که باید نظام را حفظ کنیم و این ظرف باید باشد تا آن مظروف باقی بماند. آن مظروف بدون ظرف کاری از پیش نمیبرد. فکر میکنم در پایان جنگ ما به این نتیجه رسیدیم؛ پذیرش قطعنامه 598 در این زمینه یک نقطه عطف مهم است. در فرهنگ اربعین حفظ نظام اصل است و دیدگاههای معتقد به بقا و توسعه نظام رشد میکند و گسترش مییابد. بعد از شهادت خود امام حسین(ع) در تشیع هم همین اتفاق افتاد. یعنی بعد از اربعین، ائمه به تربیت شاگرد و تدارکات سیاسی پرداختند و جهتگیری حرکتها بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت. استراتژی بقا ملزومات خویش را دارد. امام تا قبل از انقلاب حرکتهای عاشوراگونه زیاد داشت. امام(ره) عارف پس از انقلاب کمکم در یک تحول فرهنگی فقیهی پیشتاز میشود و فقاهت او دوباره قدرت میگیرد و ولایت مطلقه فقیه مطرح میشود.
*نظرات آقای حجاریان در این زمینه حاوی اشکالات مبنایی است که در ادامه به ترتیب به آنها اشاره میکنیم:
یکم: عقل و عشق اگرچه در تصوّر برخی فلاسفه غربی و بعضی کجفهمان، با یکدیگر دچار تناقض هستند اما در اصل باید دانست که این دو در تلازم یکدیگرند و تا عقل نباشد، عشقی هم در میان نخواهد بود.
زیرا پر واضح است که عشقی که بدون شناخت و عقل ایجاد شده باشد لرزان و فرّار است و راه به ذات نمیبرد. و از سوی دیگر نیز باید دانست که تشخیص زیباییها با عقل است و عشق تا به وسیله عقل به ذات زیبایی پی نبرد؛ بال پرواز نخواهد یافت.
دوم: صحبت آقای حجاریان مبنی بر اینکه بعد از اربعین، حرکات ائمه بر مبنای محاسبات عقلانی صورت گرفت نیز حرفی با اصول و مبانی درست نیست.
چون ما اثباتاً میدانیم که حرکت عاشورا نیز حرکتی سراسر قوام یافته بر اساس چارچوبهای عقلایی بود و همچنین حرکات معصومین(س) قبل از عاشورا نظیر آنچه که در سیره امام مجتبی، امیرالمؤمنین، حضرت فاطمه زهرا(س) و پیامبر اکرم دیده میشود نیز پیوستهای از عقل و عشق توأمان بودهاند و هیچیک بدون دیگری در عمل این بزرگان معصوم قابل تصور نبوده و نیست.
سوم: آقای حجاریان تلویحاً مدعی شده است که امام راحل اگرچه قبل از انقلاب حرکات عاشوراگونه زیادی داشت اما این حرکات پس از انقلاب عقلاییتر! شده و امام از گفتمان عاشورا به گفتمان اربعین! گذار کرده است.
این حرف آقای حجاریان نیز صحیح نیست چه اینکه اولاً عملکرد عاشورایی آن عزیز سفر کرده را در جریان دفاع مقدس بیشتر از دوران فعالیتهای انقلابی میتوان به تماشا نشست و ثانیاً پذیرفتن قطعنامه 598 که مورد اشاره آقای حجاریان قرار گرفته است نیز شعاعی از پرتو تفکر عاشورایی امام بود که در تأسی به سیره امیرالمؤمنین (ع) و امام مجتبی(ع) شکل گرفته بود.
در واقع در پاسخ به آقای حجاریان باید گفت که برداشت تفکر شیعی از عاشورا؛ صرفاً شمشیر کشیدن و کشتن و کشته شدن نیست بلکه عمل عقلایی و عاشقانه در راه عمل به رضایت حق تعالی است که اینگونه در حدیث پیامبر اسلام (ص) متجلی میشود:
«الحسن و الحسین امامان قاما او قعدا» (حسن و حسین در همه احوال امام و پیشوایند؛ چه قیام کنند و چه صلح کنند _ بحارالانوار)
به سخن دیگر اینکه عقل و عشق تفکر شیعی، ظهوری توأمان دارد و این ظهور در هر عصری بنا به اقتضائاتی، از جلوات متفاوت برخوردار میشود.
و چهارم: سوگمندانه باید گفت که مبانی فکری کسانی که به گفتمان «برداشتهای نسبی» و «قرائتهای مختلف از دین» معتقدند و قصدی هم برای جدایی از این تفکر ندارند؛ هیچگاه نخواهد توانست به کُنه حقیقت راه یابد.
زیرا این تفکر از فهم این حقیقت عاجز است که فرایندها، پدیدهها و تفکرات و اعمال؛ هریک اصل و اساسی مطلق و بیتکثیر دارند که خلائق باید در جهت کشف آنها گام بردارند.
به این معنا که پیام عاشورا یکتاست و نمیتوان از آن برداشتهای شاخه شاخه داشت.
پیام عاشورا ممزوجی از عمل حقخواهانه بر مدار عقل و عشق است که یکبار در شهادت اباعبدا...(ع) و صلح امام مجتبی (ع) جلوه مییابد و بار دیگر با همان معنی در رفتار خلف صالح آن دو معصوم همام؛ یعنی امام خمینی در پذیرفتن قطعنامه 598.
شما مطلب حجاریان را منعکس کردین درست جواب تهیه کردین درست پس چرا اسم تهیه کننده پاسخ را نمینویسید تاازایشان راجع به جملات غلطی که نوشته سوال کنیم شاید توضیح داد وروشن شدیم.
اقای حجاریان ظاهرا"اعتقادی به معصومیت ائمه ندارند که این گونه حرف می زنند.
پاسخ بسیار متین و کامل است مهم نیست چه کسی جواب داده وقتی صحبتهای آقای حجاریان را خواندم دقیقا همین پاسخ به ذهن بنده هم آمد مطمئن باشید که عشق کامل از عقل کامل سرچشمه میگیرد عاقل ترین انسان بهتر از همه پروردگارش را میشناسد و بهتر از همه عشق میورزد و نتیجتا همان عملی را انجام میدهد که منظور نظر حف تعالی است.
البته این هم نظر چهار گانه شماست که بیان فرمودید. چطور جنابعالی نظر خودتان را صائب می دانید ولی نظر دیگران را بر نمی تابید لذا چگونه انتظار دارید دیگران هم نظر شما را عین حق بدانند.بیایید یاد بگیرید به نظرات احترام گذارید ؛ فبشر...وبهترین آن را انتخاب نمایید. بهر حال گرچه شما عقل و عشق را ملازم هم می دانید و لی خیلی هم این نظر را قبول ندارند .عشق هایی که در پی رنگی بود ....عاقبت ننگی بودو
بنده بی احترامی به نظر دیگران نکردم خود شما هم میفرمائید : عشق هایی کز پی رنگی بود . آیا عشق واقعی به خداوند عشقی است از پی رنگ ؟
شما خودتان میفرمائید : عشق هایی کز پی رنگی بود آیا عشق به خداوند رب العالمین عشقی از پی رنگ است ؟ عشقی از نوع عشق ائمه به خدا از پی رنگ است ؟ کورکورانه است؟ یا لازمه اش داشتن عقل و اندیشه ای بزرگ است؟
واقعا جای تاسف از این گونه نادان افراد داریم