ظریف در کدام تیم بازی می کند؟
ادامه راهي كه از تركمانچاي آغاز شد/ گوشه ای دیگر از سیاست های مشکوک وزارت خارجه
آخرین خبر درباره این پوستر هم این است که وزارت خارجه با صدور بیانیه ای از اقدام سینما گران دفاع و از آن تشکر کرده است!
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- انتشاری پوستری با شعار عجیب «هیچ توافقی بدتر از توافق نکردن نیست»، از جنبه ای دیگر از سیاست های مشکوک وزارت خارجه در مذاکرات هسته ای پرده برداشت.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، صبح روز چهارشنبه 9 مهر 1393 (اول اکتبر 2014) پوستری با امضای چند سینما گر از جمله مجید مجیدی، محمدمهدی عسگرپور، سیدرضا میرکریمی، رخشان بنی اعتماد، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی منتشر شد که اصلی ترین جمله نقش بسته بر روی آن این عبارت بود:
There is no deal that is worse than ‘No deal’: هیچ توافقی وجود ندارد که بدتر از توافق نکردن باشد!
در حالی که ابتدا تصور می شد این پوستر ممکن است ابتکار خود این سینماگران یا جهت داده شده از خارج از کشور باشد، ساعتی بعد با کمال تعجب روشن شد که این پوستر از سوی آقای محمد جواد ظریف وزیر خارجه برای این سینما گران ارسال شده و از آنها خواسته شده آن را امضا کنند؛ و برخی از آنها از جمله مجید مجیدی هم با اعتماد به وزارت خارجه و بدون دقت در محتوای پوستر، با درج نام و عکس خود در آن موافقت کرده اند.
مجیدی خود در این باره گفته است: «چند روز پیش از سوی آقای جواد ظریف وزیر امور خارجه با ما تماسی گرفته و خواسته شد که عدهای از هنرمندان که وجهه بینالمللی دارند در مسیر مذاکرات هستهای و برای احقاق حقوق حقه مردم ایران، دولت را یاری رسانند و به همین منظور پوستری از سوی وزارتخانه آماده شد که ما نیز آن را تایید کردیم و موکدا تشکیل یک کمپین را رد میکنم».
این اقدام از سوی محمد جواد ظریف در حالی انجام شده است که بیش از چند روز از انتشار فیلم و متن کامل سخنان وی در شورای روابط خارجی امریکا نمی گذرد.
وی در آن سخنرانی هم از غربی ها خواسته بود با تیم فعلی توافق کنند تا این تیم بتواند انتخابات مجلس در سال آینده را از رقبای خود ببرد.
پیام اصلی پوستری که صبح چهارشنبه منتشر شده این است که تیم مذاکره کننده عملا هیچ خط قرمزی را قبول ندارد و عقیده دارد به هر قیمتی و صرف نظر از محتوا، باید با غرب به توافق برسد.
این موضع، با سخنان صریح آقای ظریف مبنی بر اینکه هدف تیم وی از مذاکرات هسته ای نه صیانت از منافع ملی بلکه نگهبانی از منافع سیاسی یک جریان خاص است، کاملا تطابق دارد و این پرسش را به طور جدی بوجود آورده است که آیا وی می تواند حافظ منافع و حقوق ملت ایران در مذاکرات هسته ای باشد؟
عبارت «هیچ توافقی بدتر از یک توافق بد نیست» در حالی از سوی آقای ظریف به عنوان یک شعار مذاکراتی اعلام شده، که امریکایی ها برای توصیف موضع خودشان از جمله «توافق نکردن بهتر از توافق بد است» استفاده می کنند!
این پوستر بویژه از این حیث هم محل تامل جدی است که به زبان انگلیسی و خطاب به غربی ها منتشر شده است.
تنها پیامی که طرف غربی می تواند از این پوستر بگیرد –مخصوصا حالا که روشن شده ظریف پشت صحنه داستان بوده- این است که تیم مذاکره کننده هیچ اعتقادی به خطوط قرمز و صیانت از فناوری هسته ای ندارد و صرفا به هر قیمتی در صدد رسیدن به یک توافق است.
صرفا از موضع مذاکراتی هم که به موضوع بنگریم نتیجه ارسال چنین آدرسی به غرب سخت تر شدن موضع آن در مذاکرات و اصرار آنها بر نقض خطوط قرمز ایران خواهد بود.
مهم ترین سوالی که اکنون باید به آن جواب داد این است که آیا آقای ظریف، با چنین راهبردها و سیاست ها، نماینده امینی برای ملت ایران در مذاکراتی است که بناست در آن درباره اساسی ترین حقوق ملت ایران تصمیم گرفته شود؟
آخرین خبر درباره این پوستر هم این است که وزارت خارجه با صدور بیانیه ای از اقدام سینما گران دفاع و از آن تشکر کرده است!
ادامه راهي كه از تركمانچاي آغاز شد
پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- محمدجواد اخوان- در يكي از روزهاي اسفند 1206 هجري شمسي، مطابق با فوريه 1828 ميلادي، يكي از سرنوشتسازترين معاهدات خارجي ايران با يكي از دول قدرتمند دنيا امضا شد. در اين عهدنامه كه در يكي از روستاهاي آذربايجان، ميان ايران و روسيه تزاري امضا گرديد، دولت وقت كشورمان بر از دست رفتن بخشهايي از خاك كشورمان - قلمروهاي باقيمانده ايران از معاهده گلستان در قفقاز شامل خانات ايروان و نخجوان و مغان و طالش عليا- صحه گذارد. علاوه بر اين ايران حق كشتيراني در درياي خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ كرور تومان به روسيه شد.
اين حد از تاريخ را همه در كتابهاي درسي خواندهاند و به خوبي وادادگي حكومت وقت در برابر زيادهخواهيهاي قدرتهاي خارجي را درك ميكنند. اما در آن قسمت از تاريخ كه كمتر از آن سخن به ميان ميآيد نيز بايد نكاتي از عهدنامه تركمانچاي را جستوجو كرد.
در فصل هفتم اين معاهده، جملاتي به چشم ميخورد كه در خور تأمل است:
«فصل هفتم- چون اعليحضرت پادشاه ممالك ايران شايسته و لايق دانسته همان فرزند خود عباس ميرزا را وليعهد و وارث تخت فيروزي بخت خود تعيين نموده است، اعليحضرت امپراتور كل ممالك روسيه براي اينكه از ميلهاي دوستانه و تمناي صادقانه خود كه در مزيد استحكام اين وليعهدي دارد به اعليحضرت پادشاهي شاهنشاه ممالك ايران برهاني واضح و شاهدي لايح بدهد، تعهد ميكند كه از اين روز به بعد شخص وجود نواب مستطاب والا شاهزاده عباس ميرزا را وليعهد و وارث برگزيده تاج و تخت ايران شناخته، از تاريخ جلوس به تخت شاهي، پادشاه بالاستحقاق اين مملكت ميداند.»
بر اساس فصل هفتم اين معاهده در مقابل از دست دادن بخشي از خاك ايران، امتيازي كه تزارهاي روس به طرف ايراني معاهده يعني عباس ميرزا وليعهد فتحعلي شاه دادند، حمايت از وي در دست يافتن به تخت و تاج پس از پدرش بود. به نظر ميرسد جملات پيشگفته آغازگر دخالت رسمي قدرتهاي خارجي در رقابتهاي سياسي درون كشور ما باشد.
هرچند عمر عباس ميرزا كفاف دست يافتن به سلطنتي كه امپراتور روس آن را تضمين كرد، نداد، اما ماجراي دست دراز كردن به طرف اجنبي، براي برتري در رقابت قدرت پايان نيافت. دوره قاجار و پهلوي اول و دوم آكنده از روي كار آمدن رجال سياسي و حتي سلاطيني است كه مستقيماً با حمايتهاي خارجي بر سر كار آمدند و البته گاه با پايان يافتن تاريخ مصرفشان از گردونه قدرت حذف شدند.
انقلاب اسلامي، خط بطلان و پاياني بر دخالت خارجي و قدرتهاي استعماري در امور داخلي كشورمان بود و حقيقتاً نعمت استقلال دستاورد اصلي حضور ملت ايران در عرصه تعيين سرنوشت خويش بود.
با اين حال به آن مفهوم نيست كه جريان غربگرا براي هميشه از صفحه معادلات سياسي اجتماعي كشورمان حذف شده باشد. فارغ از اختلافات جناحي و حزبي، ميتوان در ميان نخبگان كشور طيفي از رجال سياسي را شناسايي نمود كه به دليل غربگرايي و غربباوري، در درجه نخست اميد به غرب دارند و ادامه فعاليت سياسي اجتماعي خود را در پناه حمايتهاي خارجي ترسيم ميكنند. در چنين شرايطي ميتوان فهميد چرا برخي جريانات و نخبگان سياسي در ادوار انتخابات به دنبال ارسال نشانه و پيام مثبت به سمت غرب هستند، غافل از آنكه تكيه به حمايتهاي ملت بسيار مطمئنتر از ديوار سست لبخندهاي نظام سلطه است. علاوه بر غربگرايي و غربباوري نهادينه شده، ريشههاي اتخاذ چنين رويكردي را بايد در نبرد محاسباتي نيز جستوجو كرد. سناريوي دشمن بر اين مبنا استوار است تا نخبگان كشورهاي مستقل تنها، قدرت مؤثر بر جهان را نظام سلطه تصور نمايند و بدين ترتيب اعتماد به نفس خود را براي ايفاي نقش فعال و مقاومت در برابر زيادهخواهيهاي دشمن از دست دهند. هزار نكته باريكتر از مو اينجاست كه در ايران و بسياري از كشورهاي ديگر، اتفاقاً عناصر دستنشانده و وابسته به غرب، خيلي زود با پايان يافتن تاريخ مصرفشان از نگاه طرف غربي، به پايان عمر سياسي خويش رسيدهاند.
واقعيت آن است كه اگر برخي نخبگان ما حتي در رقابتهاي سياسي خويش نيز اگر به جاي آنكه با اتكال به ذات باري تعالي و تكيه به حمايتهاي ملت ايران، فعاليت سياسي خويش را ادامه دهند، اميد داشته باشند تا چراغ سبز دشمن يا تعاملات ديپلماتيك راه را براي قدرتيابي يا قدرتافزايي آنها باز كند، سخت در اشتباهند. چراكه به همان ميزان كه غرب و سلطهگران استكباري قابل اعتماد نيستند، ملت ايران نيز نسبت استقلال خويش حساسيت لازم را داراست.
ولی این دلیل نمی شه که مذاکره ای نتیجه نداشته باشه.
ما با آمریکا مشکل داریم درست !
با انگلیس مشکل داریم درست !
با آلمان ، روسیه ، چین ، کانادا ، فرانسه و ... هم مشکل داریم ؟
آقا با کی مشکل نداریم ؟ شما بگو ما هم بدونیم ؟
صبح روز چهارشنبه 9 مهر 1393 (اول اکتبر 2014) پوستری با امضای چند سینما گر از جمله مجید مجیدی، محمدمهدی عسگرپور، سیدرضا میرکریمی، رخشان بنی اعتماد، عباس کیارستمی، اصغر فرهادی منتشر شد که اصلی ترین جمله نقش بسته بر روی آن این عبارت بود:
There is no deal that is worse than ‘No deal’: هیچ توافقی وجود ندارد که بدتر از توافق نکردن باشد!
برای اینکه رضایت نامبردگان حاصل شود : ما توافق می کنیم هنرمندانی امثال نامبردگان را به آمریکا صادر کنیم و به جای آن آمریکا دست از دخالت در امور ایران بردارد . فواید این توافق در این است که : اولا آمریکا صاحب تعداد زیادی فیلم ساز غرب زده می شود 2- ایران از شر فیلم سازان غرب زده راحت می شود 3- مردم ایران از شر آمریکا راحت می شوند . 4- یک توافق صورت گرفته است و مذاکرات بدون توافق پایان نیافته است .6- آقای ظریف می تواند ادعا کند حداقل دو خطر را از ایران دور کرده است . الف : خطر هنرمندان خودباخته و دوم خطر آمریکا ... اینهم یک پیشنهاد دیگه ..والا......؟؟؟؟؟؟؟؟؟
چرت نگین لطفا
یعنی این همه شهید و نخبه کشته شدند تا آقایون به آرزوهایشان برسند .بدون سر وصدا .پس باید پشتو ا نه ای وجود داشته با شد که رئیس جمهور قاطعانه می گوید ما به توافق می رسیم .و خط قرمز ها هم پیچاندن ملت است . اما با صدای بلند و رسا می گوییم که آگاهان ملت بیدارند و همه را رصد می کنند و در پایان همه ی آقایون منجمله شیخ اکبر بزرگ این قافله را رسوا خواهند کرد . و آنوقت همه ی کار گزار و اصلاح طلب همه به زباله دان تاریخ ریخته خواهند شد .آن روز دیر نیست .