پیامدهای غیبت ایران و ترکیه در ائتلاف ضد داعش

یک کارشناس مسائل خاورمیانه به خبر آنلاین می گوید هیچ طرح کنترل تروریسمی در خاورمیانه بدون حضور ایران و ترکیه موفق نخواهد شد.
به گزارش پارس به نقل از خبرآنلاین ؛ ائتلافی در مهد وهابیسم برای کنترل و مهار وهابی گری و سلفیسزم افراطی که این روزها با نام داعش در منطقه سر میبرند و خشونت میورزند. آمریکا عربستان و مصر را به عنوان دو محور منطقهای کنترل و مهار خطر روزافزون تروریسم دینی و مذهبی داعش معرفی کرده و حول آنها ائتلافی را موسوم به پیمان جده تشکیل داده که قرار است خطر داعش را کنترل کنند. پیمانی که ایران به آن دعوت نشده و ترکیه هم از امضای آن امتناع ورزیده است. دکتر نبیالله ابراهیمی معتقد است ائتلافی که ایران و ترکیه در آن حضور نداشته باشند، نمیتواند موضوع کنترل و مهار تروریسم مذهبی در خاورمیانه را حل و فصل نماید. در ادامه مشروح گفتگوی خبرآنلاین با استاد دانشگاه و کارشناس مسائل خاورمیانه را مطالعه میفرمایید:
موضوع طرح استراتژی آمریکا برای مقابله با خطر داعش و تروریسم مذهبی و دینی در خاورمیانه تحلیلها و مباحث زیادی را با خود به همراه داشته است. چه نقاط ضعفی در این طرح نمایان است؟
اساساً و در ابتدا باید توجه داشته باشیم که موضوع مبارزه و کنترل داعش و دیگر جریانات سلفی و جهادی در منطقه کاملاً روش نظامی ندارد و این موضوع را باید از منظر ریشهای و اعتقادی حل و فصل کرد. ائتلافی هم که به نام پیمان جده معروف شده است، بیشتر تاکتیکی و نظامی است و جنبه راهبردی و استراتژیک ندارد. چرا که اولاً آمریکا از کشورهایی خواسته این جریان را کنترل کنند که خودشان تأمینکننده مالی و پولی جریانهایی چون داعش و جبهه النصره و الاحرار و امثالهم. ضمن اینکه باید توجه کرد مسئله و خطر تروریسم تنها محدود به داعش نمیشود و اگر به این روند توجه جدی نشود میتوانیم در آینده نزدیک شاهد شکلگیری موج جدید و بدتر اینگونه جریانات تروریستی با عناوین و قالبهای دیگر باشیم. ضمن اینکه صرف علیه داعشی بودن این پیمان نمیتواند تأمینکننده اهداف اصلی مبارزه با تروریسم باشد و چه بسا اگر مشکل ریشهای حل نشود در آینده نزدیک گروههای خطرناک تری از این آبشخور فکری سر بر آورند.
سؤالی که در این میان مطرح میشود این است که چگونه میتوان با همراهی و به عبارت صحیح تر محوریت عربستان جریانی را از بین برد که تئوری های فکری آن برخواسته از باورهای ایدئولوژیک این حکومت است؟
شاید بتوان گفت آمریکاییها سعی میکنند نوعی موازنه را در خاورمیانه دنبال میکنند. از یکسو در مجمع عمومی سازمان ملل، گفتگوها با ایران را پی میگیرند و از سوی دیگر به عربستان چنین امتیازی را میدهند. این مسئله ناشی از این است که عربستان از مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا احساس نگرانی کرده است و وقتی این کشور نگران میشود دست به چنین اقدامات خطرساز و مخربی می زند. بر این اساس آمریکا تلاش میکند به عربستان امتیازاتی بدهد تا به آنها اطمینان دهد. در همین چارچوب جان کری در جده عربستان را به عنوان محور جریان مبارزه به داعش معرفی میکند تا سعودی احساس نکند از معادلات خارج شده است. عربستان هم در این میان به دنبال ایجاد پرستیژ برای خود است. به ویژه اینکه مصر هم درگیر مشکلات داخلی است و سعودی میخواهد از این منظر برای خود جایگاه و اعتبار کسب کند.
اما قدری این مسئله با وقایع و حقایق ناسازگار نیست؟ عربستان چگونه میتواند مقابل این گروه بایستد درحالیکه خود یکی از حامیان آن است؟
یکی از سیاستهای عربستان بعد از سال 2003 و بعد از حضور آمریکا در منطقه بازی با پرونده وهابیت پیکارجو است. به این معنا که سعودی با این سیاست به نفع مسائل راهبردی خود و رقابتهای منطقهای خود بازی میکند. اعتقاد در ریاض این است که اگر پروژه جهادی گری سلفیزم جدی شود، کشورهای اروپایی ناگزیر میشوند برای کنترل این خطر با عربستان وارد چانهزنی شوند. این دکترین بندر بن سلطان است که هر چند این روزها دیگر در دستگاه امنیتی عربستان حضور ندارد اما همچنان این استراتژی در ریاض طرفداران زیادی دارد. فراموش نکنیم که ابراهیم عواد البدری یا همان ابوبکر بغدادی با بندر بن سلطان رابطه داشته و گفتگوها و مذاکراتی میان این دو صورت گرفته است. اینها نشان میدهد عربستان به خوبی از مباحث افراطگرایی سنی استفاده کرده است و با این سیاست اهداف منطقهای خود را پی گرفته است.
عدم پیوستن ترکیه به ائتلاف هم در نوع خود قابل توجه بود. در شرایطی که در مقطعی گمانههایی مبنی بر حمایت و یا دست کم هم آوایی آنکارا با اقدامات داعش به گوش میرسید و البته از سوی این کشور تکذیب شد، این اقدام ترکیه نمیتوان مهر تأییدی بر حدس و گمانهای پیشین باشد؟ شما دلیل اصلی عدم همراهی آنکارا را چه میدانید؟
ترکیه انتظار داشت رهبری ائتلاف را به این کشور بدهند نه عربستان و این مسئله هم از بعد پرستیژ و هم از منظر اختلافات جدید ترکیه و عربستان باز میگردد. عربستان به شدت مخالف اخوان است و ترکیه یکی از حامیان اصلی این جریان در منطقه خاورمیانه است. ضمن اینکه مصر هم به عنوان دیگر بازو و محور این ائتلاف در کنار عربستان حضور داشت و ترکیه به شدت با آقای سیسی و دولت مصر مشکل دارد و ترجیح میدهد در ائتلافی که قرار است کنار او قرار بگیرد حضور نیابد. ضمن اینکه به هر حال با توجه به عنایت ویژهای که این ائتلاف به نیروهای کردی دارد ترکها نگرانند که این توجه ویژه برای ترکیه دردسرساز باشد و در ادامه درخواستهایی را در بخشهای کردنشین ترکیه ایجاد کند. مجموعه این عوامل سبب شد ترکیه به این ائتلاف نپیوندد.
شما چشمانداز این ائتلاف را چگونه میبینید؟ آیا آمریکا میتواند با این ساز و کاری که تعریف کرده مسئله کنترل بنیادگرایی و البته تروریسم مذهبی و دینی در خاورمیانه را پیش ببرد یا خیر؟
در ابتدا باید توجه کنیم که همان طور که اوباما اعلام کرده، این پروسه امری زمانبر است و نباید انتظار داشت در کوتاه مدت داعش و امثالهم ریشه کن شوند. از سوی دیگر باید توجه کرد برای مهار این خطر به حضور و حمایت ترکیه و ایران هم احتیاج داریم و نمیتوان بدون حضور این دو بازیگر تأثیرگذار انتظار داشته باشیم این خطر رفع شود. ضمن اینکه نکته اساسی تر این است که باید ریشههای این مسئله شناسایی و خشکانده شود. خاورمیانه عربی با مشکلات توسعهای و اقتصادی دست و پنجه نرم میکند. تا زمانی که این مشکلات حل نشود نباید امیدوار بود که خطر تروریسم دینی و مذهبی در منطقه ریشه کن شود. از سوی دیگر شمست تحولات موسوم به بهار عربی هم بر رادیکال تر شدن جنبشها افزود و این یک اصل انکارناپذیر است که وقتی جریانهای دموکراسی خواه با سرخوردگی و ناکامی مواجه میشوند رادیکالیسم و خشونت به میان میآید. این روند تنها مختص به امروز هم نیست و در دهههای 60 و 70 میلادی هم در قالب رژیمهای بعثی خود را نمودار گردانید که البته میزان خشونت آنها به هیچوجه به این اندازه نبود. فرجام سخن اینکه تا زمانی که مشکلات ریشهای و پایهای منطقه از قبیل رشد اقتصادی، توسعه اجتماعی و امثالهم صورت نپذیرد نباید به ریشه کن کردن این معضل امید بست.
ارسال نظر