درود بر شرفت نیوشا توکلیان عکاس
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، غزل گلشیری در سایت میدان نوشت:
نیوشا توکلیان عکاس خبری ایرانی در متنی که در صفحه فیسبوک خود منتشر کرده است به وصف ماجرایی میپردازد که منجر به تصمیم وی مبتنی بر نپذیرفتن جایزه ۵۰ هزار یورویی و پا پسکشیدن از مسابقه بنیاد کارمینیاک شده است. وی توضیح میدهد که چگونه رئیس این بنیاد با اصرار بر تغییر در شرحها، نام، و گزینش عکسهای این مجموعه، قصد داشته آن را، برخلاف نگرش و خواست توکلیان، در جهت کلیشههای متعارف در مورد ایران هدایت کند. متن پیش رو یادداشتی است که غزل گلشیری در صفحه فیسبوکش در شرح این ماجرا منتشر کرده است.
نیوشا توکلیان، یکی از معتبرترین عکاسان خبری ایران، دو روز قبل اعلام کرد که جایزهی ۵۰ هزار یورویی بنیاد کارمینیاک را برای پروژهای دربارهی ایران پس می دهد. در نامهی مفصلی که نیوشا دربارهی اتفاقات و دلایل تصمیمش نوشته توضیح میدهد که چگونه رییس این بنیاد که بانکداری معروف است اصرار داشته در انتخاب عکسها دخالت کند و متنهای نیوشا را به سلیقهی خود تغییر دهد. تغییراتی که همگی در جهت بازتولید کلیشههای رایج دربارهی ایران بودهاند.
چیزی که بیش از همه خشم مرا بر میانگیزد این است که پروژهی نیوشا قربانی همان کلیشههایی شده است که او از طریق این پروژه و به طور کلیتر نگاهش به کار مستند در ایران می کوشد از میان ببرد.
پروژه ی نیوشا – «صفحات خالی یک آلبوم عکس ایرانی»- با هوشیاری تمام کلیشههایی را هدف قرار میداد که دربارهی ایران در فضای رسانهای غیرفارسی وجود دارد. کافی بود که نیوشا به جای کار کردن دربارهی نسل خودش و نسل من، «زندگی زیرزمینی تهران» را نشان دهد، همان وجهی که اکثریت رسانهها تشنهاند تا دوباره و سه باره و چندباره نشخوارش کنند: جوانان تهرانی بیهدف و غرق در الکل و مواد و موسیقی زیرزمینی و در نهایت «وضعیت شرم آور زنان» که قربانی سیستمی عقبمانده هستند و در نهایت شکست ایدیولوژی رسمی. اما نیوشا، بسیار آگاهانه، این کار را نکرده است. او با ظرافت تمام از چیزهای دیگری گفته که این گروه از رسانهها علاقهی چندانی به دیدنش ندارند، از کودکیهای خاکگرفتهی نسل شاهد جنگ، از سرخوردگیها، از پیچیدگیها و تناقضات طبقهی متوسط که میتوان آنها را به بسیاری از جوامع تسری داد. و بعد، از امید گفته است، از مبارزات روزمرهی زنی تنها و خودساخته.
رییس بنیاد کارمنیاک میخواسته که نیوشا نام پروژهاش را «نسل گمشده» یا «نسل از دست رفته» بگذارد. عبارتی دستمالی شده، دقیقا در نقطهی مقابل آن چیزی که نیوشا در عکسهایش نشان داده است.
زمانی که نیوشا از تصمیمش برای پس دادن جایزه و دلایل آن برای آقای کارمینیاک نوشت، این بنیاد در اقدامی تکان دهنده و شرم آور اطلاعیهای صادر کرد و با نادیده گرفتن دلیل اصلی کنارهگیری نیوشا، یعنی اختلاف نظر با رییس بنیاد و اعتراضش به دخالت های مغرضانه ی او، ادعا کرد که این تصمیم نیوشا ناشی از «فشارهای حکومت ایران» بر او و خانواده اش بوده است. باز هم زیر پاگذاشتن حقیقت و باز تولید تصویری که نمی خواهم بگویم یک سره از حقیقت تهی است، اما تمام حقیقت نیست.
پیام این اعمالنظرها برای همهی مایی که با رسانهها و مراکز خبری غیرفارسی زبان کار میکنیم هولناک است: شما تا جایی تحمل میشوید که در چهارچوبهای از پیش تعریف شده و مورد نظر ما کار کنید. شما تا انتها طفیلی خواهید ماند و کافی است بر استقلال نظر خود پای بفشارید یا پا از محدودهی مورد نظر ما بیرون بگذارید تا حذفتان کنیم.
به نظر من امروز زمان بسیار مناسبی است که همهی ما که جایی قربانی این نگاه از بالا به پایین و «استعمارگرانه» شدهایم از تجربیاتمان بنویسیم و زمانش رسیده است که علیه آن کار جدیتری انجام شود. من نیز از تجربهی خود به زودی همین جا خواهم گفت.
درود بر غیرت شما ای ایرانی
سرفراز و سربلند باشی ای کاش راهی برای تشکر از این خانم ایرانی وجود داشت
تا تمام ملت ایران این حمایت را نشان میدادند
عکاس که دم از ایرانی دوستی میزند چرا دو ماه پیش در نمایشگاهی با عنوان نسل سوخته شرکت داشت ؟ چرا ان موقع رگ وطن پرستی ایشان بالا نزد ؟
چرا خانم توکلی در تمامی عکسهایشان زنان را دستمایه خود قرار میدهند در عکسهای ایشان زنان انسانهایی حسرت بدل هستند و جوانان ایران همگی دچار سر درگمی و افسردگی هستند این خانم خوب بلد برای فروش بیشتر چکاری کند
ما و خود نوشا میدادند که با اسرار خانم قباییان یکی دیگر از دوستان ایشان (داور)این جایزه به ایشان تعلق گرفت و عکسهای ایشان هیچ ربطی به عکاسی خبری ندارد اگر عکاس باشید این را میفهمید
این بنیاد که هر سال مسابقه عکسی در یک کشور دیکتاتور برگزار می کند و خیلی علنی هم اعلام کردن اگر ایشان وطن پرست هستند چرا شرکت کردند؟
در ضمن ایشان پولی که دریافت کردند را پس ندادند
البته این نکته را باید متذکر شد خانم توکلی دوستان وفاداری دارند که کارشان قابل تقدیر است ولی این گذر زمان است که نشان میدهد چه کسی قهرمان و چه کسی خیانکار است
درود بر نیوشا