پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سلمان نظافت یزدی- رصد، این‌که عکس بدون حلقه ازدواج آزاده نامداری در فردای مراسم جشن خانه سینما توانست خبرگزاری‌های محتاج کلیک را برای ساعتی راضی نگهدارد و در کنار جنایت‌های داعشی‌ها مورد توجه قرار بگیرد، نشان‌دهنده قدرت رسانه، تاثیرگذاری و قدرت جلب توجه مردم به مسائل حتی پیش پا افتاده است.

اما این اتفاقات بیشتر برای رسانه‌های داخلی خوراک تأمین می‌کند و برای رسانه‌های فراوان خارج از کشوری که هر لحظه تمام اخبار ایران را رصد و از نظر حرفه‌ای خیلی بهتر برای مخاطبانشان – که در داخل و خارج از کشور کم هم نیستند – مخابره می‌کنند، به دنبال آنند تا با زمینه‌ای سیاسی، اجتماعی به اخبار بپردازند، می‌خواهد تجمع دو نفر در جلوی میدان میوه و تره بار یا اختلاسی شبیه ۳ هزار میلیاردی باشد.

اما خوراک خبری رسانه‌های خارجی یا همان معاند را چه کسانی تهیه می‌کنند؟ این خوراک و محتوا از داخل کشور و از سوی دوستان و مسئولان دولتی تهیه می‌شود و دستمایه‌ای می‌شود تا مدت‌ها رسانه‌های آنور آب در کنار حریم سلطان و کوزی فلان در بخش‌های مختلف خبری و غیر خبری به آن بپردازند و تا مدت‌ها ذهن مردم را درگیر کنند تا شاید بالاخره در ساعت ۲۰:۳۰ روایتی از سوی دیگر بام را بشنوند.

این مسئولان دولتی آدم‌های عجیب و غریبی نیستند که از فضا آمده باشند و یا با سیاست‌ها کلی کشور آشنایی نداشته باشند. آن‌ها با حرف‌های عجیب و غریب یا اسرار مگویی که در نشست‌ها یا مصاحبه‌هایشان بر ملا می‌کنند می‌توانند تلاش گروهی را بر باد دهند و یا نگاه‌ها را از سمتی به سویی نامعلوم بکشانند. این مسئولان می‌توانند رئیس جمهور، روحانی متنفذ، نماینده مجلس، رئیس اداره آب و فاضلاب فلان شهر یا حتی روستا و … باشند. این‌ها به نظر می‌رسد قدرت رسانه را دست‌کم می‌گیرند که به راحتی بلند بلند فکر می‌کنند و از آن سو هم دوستان خبرنگار آن‌طرفی تا مدت‌ها دست می‌گیرند که این اتفاق افتاد یا آن اتفاق.

در همین روزهای اخیر یک تجمع و یک سخنرانی دست دویچه وله، صدای آمریکا، رادیو فردا، بی‌بی‌سی و… را باز گذاشت تا به این خبرها با آب و تاب بپردازند.

اولین خبر داستان تجمع دختران شین آباد بود که ایرنا و چند سایت دیگر روایتی مختصر از آن داشته‌اند که: «کودکان شین آبادی به همراه خانواده‌هایشان امروز با حضور در مقابل ساختمان ریاست جمهوری خواسته‌هایشان را مطرح کردند.
به گزارش ایرنا، والدین کودکان شین آباد براین باورند که کودکانشان در مدرسه آتش گرفته‌اند و آموزش و پرورش باید جبران خسارت کند. این کودکان همچنین می‌گویند به دلیل مونث بودن، ۵۰درصد دیه از آنان کسر می‌شود که نسبت به این تصمیم دیه معترض هستند.
وکیل دانش آموزان شین آباد در گفت وگو با خبرنگارحقوقی قضایی ایرنا در این خصوص گفت: خرج و مخارج، هزینه زندگی و آینده این دخترکانی که صورتشان را کامل از دست داده‌اند و حتی شاید نتوانند ازدواج کنند برایشان سنگین است.»

در ادامه این خبر از قول مساعد سخنگوی قوه قضا درباره اختصاص یافتن دیه کامل به این کودکان اشاره شده است. حالا همین خبر را در موتور جستجوی محترم گوگل سرچ کنید تا لیست طولانی از سایت‌هایی که بدون فیلترشکن نمی‌شود بازشان کرد و به آن پرداخته‌اند پیش چشمتان بیاید.

دختران شین‌آباد بیش از ۲ سال پیش سوخته‌اند، قرار است دیه بگیرند، همه هم قول مساعد داده‌اند اما با گرفتار شدن این اتفاق در چرخه معیوب اداری در کشور بهترین سوژه برای رسانه‌های مخالف تهیه می‌شود. چند دختر به دلیل سهل انگاری مسئولان و فقر امکانات در مدرسه‌ای سوخته‌اند ۲ سال از داستان گذشته است حالا هم که قرار است دیه بدهند، دیه کامل نیست. شما با شنیدن این خبر حق را به چه کسانی می‌دهید؟ نمی‌شد این اتفاق را به گونه‌ای مدیریت کرد تا هم سر و صدا به راه نیفتد و هم خانواده‌های آن‌ها تنها رنج سوخته شدن دخترشان را داشته باشند.

چند روز پیش در مشهد هم یکی از روحانیون سرشناس صحبت‌هایی مبنی بر این‌که؛ «اخیراً مهاجرت‌های مشکوکی از سیستان و بلوچستان به حاشیه شهر مشهد شده؛ عده زیادی از نقاط مختلف جمع شده‌اند که اگر گسترش پیدا کند، تبدیل به یک خطر بزرگ می‌شود. بسیجیان در حاشیه شهر مشهد باید حضور داشته باشند و…» مطرح کرد. برای جستجو این صحبت‌ها هم دقیقا اتفاق شین آبادی‌ها افتاده است.

اما درباره مهاجرت‌های مشکوک به مشهد همین الان بزرگان اهل تسنن موضع گرفته‌اند و بدون شک چاره‌ای هم جز موضع‌گیری ندارند و باید در برابر افکار عمومی مردمانشان پاسخگو باشند. حالا این صحبت ها اگر هم چنین اتفاقی در حال رخ دادن است می‌توانست با تدبیر مسئولان و رسانه ها و بیان آن در جمع خصوصی تری، چهره ای کشوری که شعار وحدت میان مذاهب را سال‌هاست سر می‌دهد، مخدوش نکند و در روزگار اختلاف مذاهب و کشت و کشتار منطقه تبدیل به پیراهن عثمان نشود.

مطرح شدن بحث‌هایی این‌چنین در رسانه‌های خارجی دقیقا داستان دعوایی خانوادگی است که بدون دلیل از سوی یکی از اعضای خانواده پای همسایه هم به آن باز شده است، همسایه‌ای که این راز خانوادگی را به بیرون از خانه می‌کشاند و تا سال‌های سال دهن به دهن در محله می‌چرخاند. به نظر می‌رسد بد نیست اگر قرار است در فضای خانه دعوا کنیم صدایمان را کمی پایین‌تر بیاوریم تا همسایه فضول که گوشش را به دیوار چسبانده چیزی نشنود؟!

بدون شک تنها و اولین ثمره توجه کردن به حرف‌هایی که قرار است از سوی مسئولان در رسانه‌ها مطرح می‌شود سلامت روانی مردمی است که در تمام کشورهای اطرافشان جنگ درگرفته است، مردمی که دوست دارند وقتی تلویزیون را روشن می‌کنند با اتفاق یا سخنی جدید از سوی مسئولان شگفت‌زده نشوند.