تصور کنیم اگر داعش بر بغداد مسلط شد، آیا می‌تواند این شهر را با اکثریت ساکنان شیعی‌اش اداره کند؟

آن چه داعش با کارهای انتحاری اش در عراق انجام می دهد بیش از هر چیز شبیه خلبان های کامیکازی ژاپنی ها است که برای دفاع از خود و تخریب روحیه حریف انجام می دادند. اکنون سوال مهمی که مطرح می شود، این است: بعد از تسلط داعش بر مناطق سنی نشین چه خواهد شد؟

از این بالاتر تصور کنیم اگر داعش بر بغداد مسلط شد، آیا می تواند این شهر را با اکثریت ساکنان شیعی اش اداره کند؟

کل جمعیت سنی های عراق به بیش از 25 درصد نمی رسد، رقمی بسیار کوچک که نمی تواند استمرار و موفقیت داعش را در صورت اشغال بغداد تضمین کند. حتی جمعیت اهل تسنن داخل بغداد نیز عمق استراتژیک مورد نیاز داعش برای پیروزی در جنگ های خیابانی در صورتی که بخواهد بغداد را به اشغال خود در آورد، محسوب نخواهد شد. بنابر این حتی اگر بخواهد با موفقیت وارد این شهر هم بشود کاری انتحاری انجام داده است چرا که شیعیان با قدرت پاسخ آنها را خواهند داد.

آن چه از این مهمر است و وضعیت جدیدی را رقم می زند این است که ارتش عراق در وضعیت بسیار دراماتیکی به سر می برد، اما همین ارتش نابه سامان نا متجانس در صورتی که بنا باشد کارش به جنگ عقیده ای و مذهبی برسد، با وجود چند دستگی در آن به یک ارتش هم عقیده متحد تبدیل خواهد شد و این دستاوردی بزرگ برای شیعیان به حساب خواهد آمد. و این دقیقا همان اتفاقی است که بر سر ارتش سوریه در ابتدای ناآرامی های این کشور در سال 2011 افتاد. جریان های مسلح توانستند فرماندهان ارتش را ترور کنند و بخش گسترده ای از سرزمین سوریه را به تصرف خود در آورند اما چه بر سر ارتش سوریه آمد، به یک ارتش جنگجوی تمام عیار تبدیل شد. فرماندهان جوان بارز جدیدی ظاهر شدند که توانستند توانایی تهاجمی ارتش سوریه را تا اندازه بسیاری افزایش دهند و علاوه بر آن تحت اشراف نیروهای نظامی ایرانی پیشروی های مهمی را به دست آورند. بنابر این انتظار می رود مشابه همین اتفاق در ابعاد گسترده تر و بزرگ تر برای ارتش عراق نیز به وجود آید چرا که عوامل کمک کننده به آن بسیار بیشتر و بزرگ تر از ارتش سوریه است.

از لحاظ سیاسی باعث خواهد شد تا مالکی از قید و بندهای بحث برانگیز دادن مناصب مهم و وزارتی به سنی ها رها شود و این مساله زمینه را برای نفوذ بیش از پیش ایران مهیا می کند و باعث می شود تا کشورهای عربی حوزه خلیج فارس در تنگنای شدیدی برای حمایت از گروه های مسلح موجود در عراق قرار بگیرند از ترس این که مبادا امور از کنترل خارج شود.

وضعیت نوری مالکی بسیار شبیه وضعیت بشار اسد است به این معنا که به طور مطلق به ایران وابسته خواهد شد و به ویژه از ناحیه حمایت استراتژیک و عملیاتی که باعث می َشود عراق و سوریه به طور کامل به ایران مرتبط شوند و این بی شک دستاوردی عظیم برای تهران محسوب می شود.

اشتباه حساب نشده ای که داعش مرتکب شده این است که به کشوری حمله کرده که دوستان بسیار قدرتمندی دارد و اتفاقا ایران و امریکا بر سر آن اتفاق نظر دارند، هر دوی این کشورها مصالح حقیقی در عراق دارند که باعث می شود برای آن بجنگند.

در صورتی که بحران بخواهد ادامه یابد، نتیجه آن افزایش نفوذ ایران در عراق خواهد بود که در آن صورت ایالات متحده امریکا بیش از هر زمانی به ایران نیاز خواهد داشت و این هم زمان بیش از هر زمانی احتمال حمله نظامی امریکا به عراق را کاهش خواهد داد، هم زمان نزدیکی تهران و واشنگتن باعث تشدید تنش ها در روابط واشنگتن با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس خواهد شد. از این رو برنده نهایی در بحران داعش نه امریکا نه اسرائیل و نه مالکی بلکه تهران خواهد بود.