به گزارش پارس به نقل از ایرنا، سوال هایی از این دست، ماهیت این گروه ها برای بازبینی محتوا و قاعده ی شکل گیری آن ها را آسان تر می کند. این گروه ها بر اثر شرایط خاص اجتماعی و سیاسی جوامع به وجود می آیند؛ شرایطی که موجب می شود تا افراد، در قالب تشکل هایی سازمان داده شوند که حول یک محور اصلی فکری فعالیت کنند.

این گروه ها تابع منافع ملتهب جامعه یی هستند که در آن شکل می گیرند. اما چیزی که باعث می شود تا ساختار گروه های فشار در کشورهای توسعه نیافته با کشورهای توسعه یافته تفاوت کند، این است که در کشورهای توسعه یافته، به طورمعمول تحزب و ساختارهای دموکراتیک باعث می شود تا کانال هایی تعبیه شود، برای آن که این گروه ها در جریان لابی گری های سیاسی، نمود نرم افزاری داشته باشند و رویه ی خشن آن ها سلب شود. اما در کشورهای کمتر توسعه یافته معمولا تحرک این گروه ها به شکل خشونت بار است.

گروه های فشار نمی خواهند قدرت را در دست بگیرند یا حتی در آن مشارکت کنند، بلکه خود بخشی از طبقه ی حاکم بشمار می روند ولی جزو هیات حاکمه نیستند. گروه های فشار تفاوت هایی با حزب دارند از جمله این که احزاب، بیشتر به تجمیع منافع می پردازند؛ در حالی که گروه های فشار به پیوند منافع افراد توجه دارند و با بدست آوردن یک خواسته و کسب رضایت افراد مانع از دست زدن به رفتارهای خشونت آمیز می شود.(1)

حزب سیاسی گردهمایی بزرگتری است و در سیاست های کشور آشکارا نقش حیاتی ایفا می کند؛ اما گروه فشار، محفل محدودی دارد و با ماندن در پشت پرده نقش خود را بازی می کند. حزب سیاسی در سیاست شرکت دارد زیرا ماهیت آن سیاسی است، اما گروه فشار چنین هدفی ندارد.(2)

گروه های فشار را می توان ترکیبی از اشخاص تعریف کرد که دیدگاه ها و منافع مشترک دارند و برای رسیدن به هدف های خود بر دیگران، اعمال فشار می کنند.

فشار عملی است که شخصی با سعی در تحت تاثیر قرار دادن دیگری از طریق اعمال زور، به انجام می رساند. زمانی گروهی را دارای فشار یا ذی نفوذ می خوانند که بطور منظم دست به اعمال نفوذ های گوناگون در جهت وارد کردن فشار بر نیروها یا گروه های گوناگون زند.(3)

کارکرد گروه های فشار در جوامع توسعه یافته به صورت «لابی کردن» در پارلمان ها و سایر مراکز قدرت است. به طور معمول یک گروه بسیار کوچک که خواسته های اجتماعی، اقتصادی یا سیاسی دارند، نمایندگان مجلس، اعضای هیات دولت، رسانه ها و … را زیر فشار می گذارند تا خواسته شان تحقق یابد اما در ایران کارکرد گروه فشار از همان ابتدا در مسیر دیگری افتاد.



***تاریخچه ی گروه های فشار

اصطلاح گروه های فشار(PRESSUR GROUP) برای نخستین بار در اواخر دهه ی 1920 از طرف روزنامه نگاران ایالات متحده و برای اشاره به گروه هایی که خارج از چارچوب های رسمی و شناخته شده، پیگیر منافع و اهداف سیاسی خود بودند به گستردگی مورد استفاده واقع شد و رفته رفته کاربرد آن در آمریکا و در دیگر کشورها عمومیت یافت.

اولین پژوهش دانشگاهی در مورد گروه های فشار را «آرتور بنتلی» نویسنده ی آمریکایی در سال 1908م در کتابی با عنوان «روند حکومت» به انجام رساند. او در این اثر به تجزیه و تحلیل ساختار و کنش این گروه ها در بستر زمان پرداخته است.

پژوهش های بعدی در باب چیستی، ماهیت، خاستگاه، طرز کار، انواع و اقسام و دیگر خصوصیات این گروه ها پس از وقفه یی چندین ساله در اوایل دهه ی 1950م از سر گرفته شد.

امروزه مطالعه و بررسی گروه های فشار در شناخت انواع رژیم های سیاسی اهمیت زیادی پیدا کرده تا جایی که برخی صاحب نظران اهمیت این گروه ها را بیشتر از احزاب و سازمان های رسمی می دانند. این در حالی است که گروه های فشار در ظاهر انواع و اقسام گوناگونی دارند و به صور مختلف عمل می کنند.

گروه های فشار تمایلی به کنش حرفه یی سیاسی ندارند، یعنی فعالیت آن ها بیشتر از آن که معطوف به کسب قدرت سیاسی باشد بر تغییر تصمیم های سیاسی در جهت اهداف مورد نظر یا زمینه سازی و مقدمه چینی برای اتخاذ برخی تصمیمات تمرکز می یابد.

در عین حال این امکان هم هست که یک گروه فشار در گذر زمان، ردای حزب سیاسی به تن کند و برای کسب قدرت خیز بردارد.



***گروه های فشار در بریتانیا و ترکیه

تعداد احزاب سیاسی در بریتانیا زیاد نیست، اما شمار گروه های فشار در آن کشور سر به هزاران مورد می زند. این گروه ها با اهداف مختلف محلی یا سراسری، توان خود را مصروف تحقق اهداف و تامین منافع اعضای خود می کنند. برای مثال اتحادیه ی کارگران حمل و نقل یکی از گروه های متنفذ در بریتانیا محسوب می شود که ابزارهای مختلفی برای بهبود شرایط اعضای خود از نظر حقوق و دستمزد، شرایط کار، برخورداری از امکانات بهداشتی، رفاهی و سن بازنشستگی مناسب بهره گرفته و گه گاه برای قدرت نمایی و اعمال فشار بیشتر دعوت به اعتصاب سراسری می کند. اتحادیه ی کارگران صنعت فولاد هم از دیگر گروه های فشار در بریتانیاست.

در کشور ترکیه در کنار فعالیت احزاب سیاسی، چندین فدراسیون و انجمن صنفی در قالب گروه های فشار، به تعقیب منافع اعضای خود مشغولند. از میان گروه های فشار تاثیر گذار در ترکیه به انجمن تجار و صنعتگران مستقل و کنفدراسیون اتحادیه های کارگران انقلابی می توان اشاره کرد.(4)



***ویژگی های گروه های فشار

گروه های فشار دارای یکسری ویژگی هستند که مهمترین ویژگی های آن ها عبارتند از:

1- نفع شخصی: به نوعی ریشه ی تکوین گروه فشار است. افراد دارای منافع مشترک گردهم می آیند تا گروهی را تشکیل دهند که برای منافع خود مبارزه می کند.

2- چهره ی پنهان سیاسی: گروه های فشار نمی خواهند آشکارا چهره ی سیاسی نشان دهند. گاهی حتی از ورود به صحنه ی آشکار سیاسی شرم دارند: سیاست های گروه فشار نمایانگر چیزی کمتر از سیاسی شدن کامل گروه و چیزی بیشتر از غیر سیاسی شدن آن است: سطح میانه یی از فعالیت میان سیاسی و غیر سیاسی.

3- تفاوت با حزب سیاسی: این گروه ها، برخلاف احزاب سیاسی، درپی کسب قدرت عمومی نیستند.

4- سیاسی یا نیمه سیاسی اند: برخی از گروه های فشار وقتی که منافع دراز مدتی را دنبال می کنند سیاسی اند و می کوشند برای تامین امتیازهای مشترک و دایمی اعضای خود در روند سیاسی مشارکت کنند. اما برخی از این گروه ها با هدف حمایت از اعتقادی خاص -مذهبی یا بشر دوستانه- به طور موقت تشکیل شده اند و فعالیت های آن ها به روند فعالیت حکومتی مربوط نمی شود.

اگر دسته ی اول گروه های فشار نماینده ی بخشی از جامعه و پیگیر منافع اعضای خود، یعنی کشاورزان، کارگران، بازرگانان، بانکداران و سرمایه داران است، دسته ی دوم از یک اعتقاد یا اصل جانبداری می کنند و برای دست یافتن به هدف های غیر اقتصادی مانند حفظ محیط زیست و مانند آن ها می کوشند.

5-جهان گستری:این گروه ها درهمه ی کشورها وجود دارند و در برگیرنده ی انواع سازمان های بازرگانی، کارگری، کشاورزی، نهادهای دینی و سایر گروه های اقتصادی و حرفه یی است.(5)

گروه های فشار در همه ی نظام های سیاسی در شکل گیری افکار عمومی نقش دارند. به طور معمول سه گونه راهبرد برای نفوذ بر ذهن مردم دارند: 1- به توانایی و قوه ی تعقل مردم متوسل می شوند و این کار را از راه انتشارات و گزارش های ویژه، سخنرانی ها و اجتماعات، تشکیل کنفرانس های مطبوعاتی و بحث های گسترده انجام می دهند؛2- از راه ترغیب عواطف، نفرت، ترس، عشق یا هر گونه عاطفه، دیگری را بر می انگیزند تا عقیده یی را تغییر دهند؛ 3- برای جلب توجه به خواست های خود، تاکتیک آفرینش محبوبیت را به کار می برند و با تبلیغات و درخواست ویژه از رای دهندگان یا مردم نفوذ قابل توجهی بر مسایل سیاست عمومی بر جای می گذارند.

بنابراین می توان دریافت که گروه های فشار در شکل دموکراتیک حکومت نقش عمده یی بازی می کنند، اما هر زمان که بخواهند بدون احساس مسوولیت نهادهای سیاسی را زیر فشارهای شدید قرار دهند تا منافع مورد نظرشان را تامین کنند، زیانبار می شوند. وقتی که بر ریشه ی دموکراسی، یعنی منافع عمومی و رفاه عمومی آسیب بزنند، برای حکومت نمایندگی خطرناک می شوند.(6)



***زمینه های تشکیل گروه های فشار در ایران

حضور گروه های فشار در حاشیه ی مراکز قدرت در تاریخ سابقه یی طولانی دارد و هنوز هم در بسیاری از کشورها هستند؛ گروه هایی که با استفاده از ضعف قانون یا حاشیه های امن آن برای به کرسی نشاندن نظرها و اعتقادهای خود متوسل به خشونت می شوند.

در تاریخ ایران نیز همیشه و در هر مقطعی می توان حضور گروه های فشار را احساس کرد، اما دامنه ی عملکرد آن ها متفاوت بوده است. در دوران انقلاب مشروطیت این گروه ها که از سوی مستبدان و دربار حمایت می شدند هر جا لازم بود طرفداران مشروطه را مورد ضرب و شتم، قرار می دادندt تظاهرات به راه می انداختند و علیه مشروطه و مشروطه خواهان اعتراض می کردند.

در فاصله ی سالهای 30 تا 32 عده یی از حزب توده در واقع گروه فشاری بودند که علیه طرفداران احزاب دیگر و طرفداران دربارعمل می کردند.(7)

بعد از انقلاب اسلامی و پس از پایان جنگ تحمیلی بود که دولتی با رویکردهای توسعه ی اقتصادی و با تکیه بر مدل های راست گرایانه و تکنوکراتیک(فن سالارانه) بر روی کار آمد. با سیاست های تعدیل اقتصادی که دولت در دستور کار خود قرار داد، آرام آرام شکاف های طبقاتی و فاصله ی بین فقیر و غنی دوباره نمایان شد.

در این برهه جامعه به تدریج شاهد رشد طبقه ی نو کیسه یی بود که با خرج کردن های بی حد و حساب، جداکردن طبقات فرودست و میانی، ورود به طبقه ی ثروتمند جامعه را با دایره و تمبک به اطلاع عموم می رساند.

در این حال و هوا، مقاومت هایی در گوشه و کنار شهرهای بزرگ با سیر شتابان تغییر در کشور آغاز شد؛ مقاومت هایی محدود، اما با لجستیک رسانه یی قدرتمند که به صورتی نظم موجود را به چالش کشید و با رفتارهایی که دست کم در دهه ی 60 شاهد آن نبودیم، خواهان فشار بر دولت و تغییر مسیر آن بود.

این جریان اگر چه از نظر عددی بسیار محدود بود، اما در برخی موارد بسیار فراتر از بدنه ی اجتماعی خود در فضای سیاسی کشور به نقش آفرینی پرداخت.

این طیف با شعارهای چپ گرایانه در حوزه ی اقتصاد و دیپلماسی تلاش داشت بیرق مبارزه با بی عدالتی و امپریالیسم را که آن روز در اختیار جناح چپ کشور بود، به دست آورده و به یکی از مخالفان سر سخت جناح چپ بدل شد.

این جریان در میانه های دهه ی هفتاد به صورت عملی به سخنرانی های طیف منتقد جریان راست حمله می برد و در عرصه ی سیاست، فرهنگ و اقتصاد نیز در نشریات خود به مقابله با چهره ها و جریان های منتقد می پرداخت.

در ادامه این جریان به یکی از منتقدان «اکبر هاشمی رفسنجانی» و یاران وی به ویژه در حزب کارگزاران بدل شده و همچنین به مخالفت با دولت اصلاحات برخاستند.(8)

دیدگاه های متفاوتی درباره ی ماهیت گروه های فشار در ایران وجود دارد، در این جا به برخی از آنها می پردازیم:

«حمیدرضا ترقی» عضو حزب موتلفه معتقد است اگر قرار بر آن باشد که برهم زنندگان مجالس سخنرانی و گروه های مخالف دانشجویی را گروه فشار بدانیم، یعنی انتظار داریم که افراد و گروه های منتقد مردمی خفه شوند و مخالفت خود را بروز ندهند.(9)

«صادق زیبا کلام» استاد دانشگاه تهران معتقد است آن چه در ایران تحت عنوان گروه فشار مطرح شده است، اقلیت های رادیکال و افراطی بوده اند که بیشتر در زمینه ی مذهبی و سیاسی خواسته اند افکار و عقاید خودشان را بر کرسی های اجرایی و تصمیم گیری بنشانند یا تلاش کرده اند برخلاف نظر اکثریت جامعه از مدیران و سیاست های تندروانه ی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حمایت کنند.(10)

«الله یار ملک شاهی» رییس کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس در یادداشتی با عنوان «گروه های فشار مطرودان نظام و رهبری» می نویسد: امام خمینی(ره) به عنوان بنیانگذار جمهوری اسلامی همواره بر لزوم رعایت قانون توجه ویژه داشته است. تامل در فرمایش ها و دستورهای آن رهبر فقید، جملگی بر رعایت قانون و برخورد شدید با این رفتارهای مخل آرامش و آسایش ملت و ضرورت دوری از خود اجتهادی بود. در ادامه راه امام (ره)، مقام معظم رهبری بارها دستور اکید بر پرهیز از اعمالی این چنینی داده اند که نمونه های اخیر آن مخالفت با اقدامات ناصواب 14 خرداد در مرقد مطهر حضرت امام(ره) در توهین به نوه و یادگار امام- سید حسن خمینی- و مخالفت با واقعه ی 22 بهمن قم برعلیه رییس مجلس،علی لاریجانی، که با پرتاب کفش و مهر نماز به وی در صحن مطهر حضرت معصومه صورت گرفت، بوده است.(11)

البته نهادینه کردن قانون، پایبندی به قانون و دوری از خود اجتهادی می تواند یکی از راه کارها در برابر گروه های فشار باشد. گام دوم آن است که احزاب سیاسی شناسنامه دار و حرفه یی در کشور داشته باشیم؛ چرا که اگر هر حزب یا گروهی مسوولیت موضع گیری ها و اقداماتش را بپذیرد در کشور آرامش ایجاد خواهد شد و جایی برای گروه های فشار باقی نخواهد ماند.