پایگاه خبری تحلیلی «پارس»- سعید ساسانیان- رصد، شبکه الجزیره یکی از پرمخاطب‌ترین رسانه‌های جهان عرب است که در سال‌های اخیر توانسته جایگاه مهمی در معادلات روانی حاکم بر منطقه بازی کند. این شبکه را قطعا نمی‌توان به دور از سیاست‌های منطقه‌ای کشور ریز نقش قطر تحلیل کرد. بر همین اساس، سیاستی که این رسانه در روزهای گذشته در مواجهه با نبرد غزه پی می‌گیرد را نیز می‌توان در همین چارچوب بررسی کرد.

بازیگری فعال قطر در منطقه
قطر از مولفه‌های مطرح برای سنجش قدرت ملی که در منابع آکادمیک روابط بین‌الملل آمده است، جز یک اقتصاد فعال و ثروتمند، مزیت سیاسی، نظامی، علمی، فرهنگی و اجتماعی قابل توجهی ندارد. در حوزه حکومت‌داری، یکی از سنتی‌ترین حکومت‌های جهان در این کشور قرار دارد. سال گذشته، وقتی شیخ حمد بن آل ثانی فرزندش را به جای خود بر تخت پادشاهی نشاند، فقط هفت دقیقه سهم مردم این کشور بود تا سخنان حمد در این خصوص را از تلویزیون بشوند. از لحاظ جمعیت و وسعت نیز که یک ملاک مهم در ارزیابی قدرت ملی است، قطر وضعیت مطلوبی ندارد. چنین کشورهای ریزنقشی که خالی از مولفه‌های قدرت ملی‌اند، برای ایفای نقش فعال در عرصه منطقه‌ای ناچارند تا «میانجی‌گری» را پیش گرفته و بازیگر واسطه‌ای منطقه شوند. قطر نیز با همین شیوه به معادلات منطقه ورود کرد که برخی از آن‌ها که سال‌های گذشته صورت گرفت، عبارت‌اند از؛ میانجیگری در ششمین جنگ دولت یمن با حوثی‌ها، تلاش برای ایجاد ثبات در لبنان در سال‌های گذشته، میانجیگری در مسائل دارفور سودان، جنگ ۲۲ روزه غزه، نقش مرتبط شورای همکاری خلیج فارس و ایران، حضور موثر در مسائل لیبی و … .

در این میان، شبکه الجزیره یک ابزار مهم برای دولت قطر است تا بتواند زمینه‌های ایفای نقش فعال خود را بیشتر از قبل فراهم سازد. یکی از این موارد، بحران‌سازی در کشورها برای مهیا ساختن شرایط جهت ایفای نقش است. سوریه یک مثال آشکار در این زمینه است. الجزیره با زیر پا گذاشتن اصول حرفه‌ای رسانه، از همان ابتدا تصویری سیاه و سراسر اعتراض از سوریه را به نمایش گذاشت و در نقش حامی رسانه‌ای طیف اپوزیسیون و بعدها تروریست‌ها قرار گرفت. به موازات این شیوه رسانه‌ای، شرایط برای ایفای نقش قطر در سطح منطقه فراهم شد و نشست‌ها و جلسات متعددی در دوحه برگزار شد و دولت قطر به یکی از اصلی‌ترین کشورهایی مبدل گشت که در پرونده سوریه فعال بودند. چارچوب کلان‌تر این تحلیل، رقابت قطر با عربستان در منطقه است تا جایی که بر سر سوریه نیز به اختلاف منجر شد. قطر در جهان عرب، عربستان را رقیب خود می‌داند و با یک مانور رسانه‌ای به دنبال این است که ایران را در جبهه مقاومت رقیب خود نشان دهد. این را می‌توان این روزها در خطوط خبری الجزیره مشاهده کرد.

خط نرم الجزیره علیه حزب‌الله در میانه نبرد غزه
الجزیره با بایکوت روز قدس و حمایت‌های مردم ایران در روزهای گذشته از مردم مظلوم غزه، سعی دارد تا از موقعیت حزب‌الله لبنان سوء‌استفاده کرده و ادعاهای خود را با بیانی غیرمستقیم به ذهن مخاطب القا کند. سایت این شبکه در مطلبی با عنوان «هل انتصار حزب الله لغزة خیار وارد؟» سعی دارد تا عدم تحرک نظامی حزب‌الله به نفع حماس را به مسائل سوریه گره بزند. به نظر می‌رسد این موارد در دستور کار الجزیره قرار گرفته است؛

- حزب‌الله باید از جنوب لبنان یا همان شمال سرزمین‌های اشغالی، جبهه جدیدی را به نفع حماس باز کند.

- حزب‌الله توان چنین اقدامی را ندارد چون در سوریه غرق در بحران بوده و در حال نبرد با مخالفان بشار اسد است.

- در نتیجه حضور حزب‌الله در سوریه مانعی برای عدم حمایت نظامی او از حماس است، لذا حزب‌الله جبهه نبرد را اشتباه تشخیص داده است!

این سیاست رسانه‌‌ای از سوی الجزیره وابسته به قطر در حالی صورت می‌گیرد که دولت قطر تا کنون یک فشنگ نیز به گروه‌های مقاومت و به خصوص حماس نداده است. علاوه بر این قطر در جبهه فعالان برای سازش نیز نقش پررنگی را بازی می‌کند. قطر در سال ۲۰۱۳ با بازسازی طرح ۲۰۰۲ ملک فهد از طریق شورای وزارتی اتحادیه عرب، سعی کرد تا شرایط را برای دادن امتیازات بیشتر به طرف صهیونیست فراهم سازد تا بلکه رویای سازش دست یافتنی‌تر باشد! در این طرح بازسازی شده نه از قدس سخنی به میان آمده و نه از مساله آوارگان فلسطینی، حتی در خصوص بازگشت به مرزهای قبل از ۱۹۶۷ که در طرح فهد آمده بود نیز قطر معتقد است باید برخی امتیازات به اسرائیل داده شود مانند این‌که اسرائیلی‌ها از مرزهای ۱۹۶۷ عقب نشینی کنند اما شهرک‌های‌شان باقی بماند!

به نظر می‌رسد قطر با مانور رسانه‌ای دوباره بر سر بحران غزه و حمایت سیاسی از حماس، سعی دارد تا برخی اختلافات ناشی از بحران سوریه را که در جبهه مقاومت وجود داشت و دارد، فعال نگه‌دارد تا به زعم خود رهبری بخشی از جبهه مقاومت را از آن خود کند.